دستان آل صهیون در آستین آل سعود (1)
سعودیها همان صهیونیست هایی هستند که این بار در نقش یک مسلمان ایفای نقش میکنند.
وقایع جانگذاز یک ماه اخیر در جهان اسلام مانند شهادت 300 تن از شیعیان
نیجریه و دستگیری عالم بزرگ شیعی شیخ زکزاکی توسط دولت نیجریه و همچنین
شهادت شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان، ما را بر آن داشت که به بررسی عملکرد
دولت صهیونیست صفت سعودی بپردازیم که نتیجه آن، یافتن شباهتهایی فراوان
میان تفکرات و عملکرد صهیونیست و وهابیت و در راس آنها آل سعود بودهاست. البته باید گفت این مسئله چندان هم عجیب به نظر نمیآید زیرا وهابیت مولود نامیون تفکرات صهیونیستی است که با نفوذ در میان مسلمانان، قصد ایجاد تفرقه انحراف در میان امت اسلامی را داشته است.
لذا در این سلسله مقالات که با عنوان «دستان آل صهیون در آستین آل سعود»
ارائه میگردد به بررسی شباهتهای فراوان میان این دو تفکر میپردازیم و
اثبات مینماییم که تفکر حاکم در عربستان سعودی در اصل همان تفکرات
صهیونیستی که در میان مسلمانان نفوذ کرده است.
جریان وهابیت به عنوان یک جنبش
سیاسی آمیخته با مذهب از منطقه نجد در شبه جزیره عربستان آغاز شد. این
جریان نژادپرست از طریق مشارکت بین محمد بن سعود موسس دولت سعودی و محمد بن
عبدالوهاب به وجود آمد. بن سعود در منطقه الدرعیه تعدادی از راهزنان و
سارقان را که در نجد معروف بودند؛، جمع کرده بود و سودای پادشاهی را در سر
میپروراند. محمد بن عبدالوهاب نیز به دنبال تاسیس یک دیدگاه مذهبی بود که
با آن بتواند به جهان اسلام بتازد.
وی عقاید دینی را بنا بر منافع خاندان آل سعود تفسیر کرد و در مقابل ابن
سعود نیز متعهد شد که به انتشار عقاید ابن عبدالوهاب همت گمارد. به این
ترتیب بود که جنبش تروریستی وهابیت آغاز شد، این جنبش
با فساد و کشتار و ویرانی در نجد کار خود را آغاز کرد و حتی شهر العیینه
نیز که زادگاه ابن عبدالوهاب بود با کشتار و تخریب و ویرانی مواجه شد،
خانههای این شهر ویران شد و زنان مورد تجاوز واقع شدند. به گونه ای که
امروز از زادگاه ابن عبدالوهاب تنها خرابه هایی به جا مانده است.
بنابراین امروزه، تروریسم صهیونیستی و تروریسم وهابی دو مورد از مهم ترین
جلوههای تروریسم در منطقه است، که هر دو سعی در ناآرام کردن کشورهای
اسلامی و کشتار بیشمار مسلمانان دارند. لذا به بررسی برخی ویژگیهای
تفکرات صهیونیست پرداخته و به تحلیل شباهتهای آن با تفکرات سعودیها
میپردازیم.
1- صهیونیسم برخاسته از دین یهودیت نیست
جنبش صهیونیسم یک حرکت سیاسی بود که خود را با لباس دین پوشاند و شعارهای دین را تحت دستور العمل خاص سیاسی خود قرار داد، این جنبش
از سوی باهوشترین و خبیثترین عناصر یهودی از تجار طلا و جواهرات و
سرمایه داران بزرگ یهودی و امپراتوریهای رسانه ای و مراکز تحقیقاتی و
تعلیم و تربیت و بانکهای مختلف تاسیس شده و هم اکنون نیز مورد حمایت این
قشر قرار دارد. از درون همین جنبش بود که لابی جهانی صهیونیستی متولد شد که قدرت و نفوذ بالایی در تمامی
عرصه های سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی، اجتماعی و مهم تر از همه دینی در جهان
غرب دارد.
وهابیت نیز که پیکره فکری آل سعود را تشکیل میدهد، سرنوشتی چنین داشتهاست، یعنی علی رغم ادعای دینی خود، یک جنبش
سیاسی بوده و که با هدف تسلط بر سرزمین مقدس مسلمانان تشکیل شد و از سوی
دیگر با تکیه بر درآمدهای عظیم نفتی خود و نفوذ مالی در سایر کشورها،
توانست سیاستهای مورد نظر خود را به سایر کشورها تحمیل نماید.
2- مخالفت سایر یهودیان با شکل گیری ایده های صهیونیستی
افکار عمومی یهودی و محافل دینی یهودی به شدت با دیدگاه های صهیونیسم
از زمان تاسیس آن مخالف بودهاند و این مخالفت بودهاست که باعث شد
کنفرانس اول صهیونسیم که در سال 1897 برگزار شد، از شهر مونیخ به بازل نقل
مکان یابد.
و حتی خاخام وین محل تولد تئودور هرتزل موسس صهیونیسم با دیدگاه های صهیونیستی مخالف بوده است.
شواهد فراوانی پیرامون مخالفت یهودیان با تفکرات و دیدگاههای صهیونیستها
وجود دارد که مورد بحث ما در این نوشتار نمیباشد؛ با این وجود بایدگفت
جایگاه صهیونیست در میان یهودیان از این منظر بی شباهت با جایگاه وهابیت در میان مسلمانان نمیباشد.
در این زمینه باید گفت مسلمانان و علمای شیعه و سنی از بدو تاسیس فرقه وهابیت و اسلامی عنوان کردن خود، بارها مخالفت شدید و بنیادین خود را با تفکرات وهابیت اعلام داشته و حتی آموزههای مطرح در وهابیت را بر خلاف تعالیم اسلام دانسته و این دیدگاه را انحرافی آشکار در دین اسلام عنوان کردهاند.
3- تخریب اماکن مقدس و هتک حرمت دین
تخریب اماکن مقدس و از بین بردن بقایای تاریخی و ملی، از ویژگیهای مشترک هر دو دیدگاه صهیونیست و و وهابیت است.
شاهد مثال این مدعا پیرامون علمکرد صهیونیستها، تخریب امکان قدیمی در
فلسطین پس از اشغال این سرزمین توسط اسرائیل و همچنین تغییر نامها و اماکن
و حتی شهرهای فلسطین و یهودی کردن آنهاست. مشهورترین و مشخصترین مثال،
مربوط به تخریب تدریجی مسجدالاقصی با هدف ساخت دوباره معبد سلیمان به جای
این مکان مقدس است.
در مقابل آل سعود نیز، تخریب اماکن مقدس و انگارهها و بناهای تاریخی که
نشانگر هویت اسلامی بود را از همان بدو تاسیس در دستور کار خود قرار
دادهاست.
خلاصه ای از نتایج این حملات به شرح زیر است:
-وهاببت سعودی قبرستان بقیع و محل دفن تعدادی از اهل البیت پیامبر و ائمه و مهاجران و انصار را تخریب کرد.
-خانه ای که پیامبر اسلام در آن به دنیا آمده بود، تخریب شد.
-خانه حضرت خدیجه کبری همسر پیامبر گرامی اسلام و اولین زنی که اسلام آورده بود، تخریب شد.
-وهابیت همجنین گنبد
پیامبر اسلام را نیز تخریب کرده و می خواست قبر مقدس ایشان را نیز نبش کند،
اما وقتی هیاهوی گسترده ای علیه این اقدام در میان مسلمانان ایجاد شد، آن
را متوقف کردند.
-محل ولادت حضرت فاطمه زهرا که خانه پیامبر گرامی اسلام نیز بود و در خیابان الحجر در مکه مکرمه واقع شده بود تخریب شد.
-خانه حمزه بن عبدالمطلب از دیگر مکان هایی بود که از ویرانگری آل سعود در امان نماند.
-وهابیت سعودی بیت الارقم خانه ای که پیامبر اسلام به صورت محرمانه اقدام به دیدار با اصحابش می کرد را نیز تخریب کرد.
-قبور شهدای صدر اسلام در منطقه المعلی از دیگر مکانهایی بود که تخریب شد.
-وهابیت سعودی قبور شهدای بدر و مکان تاریخی العریش را نیز تخریب کرد.
-آل سعود نقره به کار رفته در گنبد خضرای حرم پیامبر را به غارت برد.
-وهابیون حتی خانه ابوبکر را نیز تخریب کردند.
ادامه دارد...
منبع : masaf.ir
- ۹۴/۱۰/۱۹