اللهم عجل لولیک الفرج

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.

اللهم عجل لولیک الفرج

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا ما را موثر در ظهور امام زمان عج قرار بده
(آمین یا رب العالمین)


از بهر دیدن تو گیرد دلم بهانه

بر هر دری زنم تا یابم ز تو نشانه

در جستجویت ای گل آواره گشته ام من

گو در کدام گلستان کردی تو آشیانه

ای آشنای دردم بنگر تو روی زردم

منما ز خویش تردم ای در کرم یگانه

بنگر که از فراقت،از درد اشتیاقت

دیگر نمانده طاقت ای منجی زمانه

ای مژده رهایی مردم من از جدایی

کی چهره می نمایی زان ملک بی نشانه

۳۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Twelfth Imam» ثبت شده است

آمریکا با ایجاد سپر دفاع موشکی منطقه خاورمیانه به دنبال چیست؟

سید حبیب رضایی | دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۱۵ ب.ظ


صف‌آرایی پنجه‌های شیر و سپر عقاب در آسمان خلیج فارس

اجلاس رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس و آمریکا پس از مدت ها کش و قوس و غیبت اصلی ترین مهمان این نشست یعنی ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی در استراحتگاه تابستانی روسای جمهور آمریکا در کمپ دیوید برگزار شد.

  • سید حبیب رضایی

سخنان متفاوت پناهیان در مراسم یادبود شهدای یمن

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۲۹ ب.ظ

پناهیان: شعار «من یمنی‌ام» را به تأسّی از پیامبر جهانی کنیم/ حوادث یمن، مقدمات نشانه‌های ظهور را فراهم می‌کند


حجت الاسلام پناهیان در مراسم یادبود شهدای یمن که در محل سابق لانۀ جاسوسی برگزار شد، سخنان مهمی در تبیین نقش حوادث یمن در معادلات منطقه و جهان اسلام و مقدمات ظهور ارائه کرد. پناهیان در بخشی از این سخنرانی ضمن اشاره به علاقۀ شدید پیامبر اکرم(ص) به مردم یمن و ویژگی‌های فرهنگی و ایمان مردم یمن، گفت: "یکی از شعارهای خوبی که امروز در همۀ جهان می‌تواند مطرح شود، تأسی به همین کلام رسول خدا(ص) است که فرمود: ««من یمنی هستم؛ أَنَا یَمَانِیٌّ» هر جوان مؤمن انقلابی که در هر کجای دنیا هست و ارادتی به اهل‌بیت(ع) دارد و قدمی در راه مبارزه با استکبار برمی‌دارد، بر سینۀ خودش بنویسد: «من یمنی هستم»."

بخشهایی از این سخنرانی را در ادامه می خوانید:

الف) دوران بعثتِ امت اسلامی

پیروزی «انقلاب اسلامی» در جنگ نرمِ دشمن برای «ایجاد اختلاف بین مردم مظلوم منطقه» بسیار عجیب است

  • ما وقتی جریان بیداری اسلامی را در منطقه تعقیب می‌کنیم، طبیعتاً در مقامِ شناسایی این جریان بیداری اسلامی ناچاریم به اصل انقلاب اسلامی برگردیم. انقلاب اسلامیِ سال ۵۷ ویژگی‌ها و خصلت‌هایی داشت که کاملاً فراوطنی بود و فراتر از ظرفیت یک ملت بود. همۀ ملت‌های اسلامی در منطقه، آمادگی‌ها و شرایطی داشتند که تناسب‌شان برای پذیرفتن و ادامۀ جریان انقلاب، خیلی بالا به نظر می‌آمد، به همین دلیل جریان استکبار از ابتدای انقلاب، به صورت وحشیانه‌ای به مقابلۀ با انقلاب اسلامی پرداخت؛ هم در عرصۀ جنگ سخت و هم عرصۀ جنگ نرم. وقتی جریان استکبار در دوران دفاع مقدس آن تهاجم‌ها را علیه انقلاب اسلامی شروع کردند، می‌شد فهمید که واقعاً انقلاب اسلامی چه خطر بزرگی برای استکبار محسوب می‌شود.
  • بنده مقاومت و پیروزی مردم ایران در مقابل استکبار را زیاد امر عجیبی نمی‌دانم، طبیعی بود که یک ملتِ به‌پا خواسته بتواند از خودش دفاع کند، ولی پیروزی انقلاب اسلامیِ ما در جنگ نرمی که دشمن علیه مردم مظلوم منطقه راه انداخته بود، چیز بسیار عجیبی است.
  • اگر یک‌مقدار به گذشته برگردید، می‌توانید آثار این جنگ نرم را در میان مردم منطقه به سهولت مشاهده کنید. مثلاً چقدر سعی می‌کردند بین ملت‌های منطقه اختلاف بیندازنند، اما یکی از اتفاق‌های فوق‌العاده عجیب دوران معاصرِ ما اتفاقی است که در میان مردم منطقه رخ داده است. خواه ناخواه شعارهای آنها یکی شده است، شبیه همدیگر رفتار می‌کنند، نمادهای آنها یکی شده است. و آن‌همه هزینۀ دشمن در جهت اختلاف افکندن بین مردم و بین مؤمنان مظلوم منطقه، برای اینکه جریان سراسری مقاومت شکل نگیرد، هیچ کدام ثمر نداد. البته این وعدۀ خداوند متعال است که می‌فرماید: «کسانی که کافر می‌شوند و بر سرِ راه خدا منع ایجاد می‌کنند، خدا عمل آنها را تباه می‌کند؛ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ»(محمد/۱) یعنی خداوند کاری می‌کند که زحمات کافران هدر برود.

جوانان انقلابی منطقه از افغانستان تا یمن در بستر یک حرکت انقلابی با هم مرتبط شده‌اند/دشمنان سبب این اتحاد شدند

  • به صورت بسیار اعجاب‌آوری از بابِ «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» امروز ببینید در منطقه چه اتحادی بین ملت‌ها پدید آمده است! چند سالی است که جوانان انقلابی این منطقه، همدیگر را شناخته‌اند. جوانان انقلابی افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه، یمن و لبنان و بحرین، در بستر یک حرکت انقلابی و بسیار ارزشمند با همدیگر مرتبط شده‌اند. و دشمنان ما سبب شدند که این ارتباط و اتحاد شکل بگیرد.
  • البته جریان استکبار و جریان دشمنی با مؤمنین و به تعبیر دقیق‌تر «جریان دشمنی با بشریت» اصلاً نمی‌تواند ظلم نکند. اگر آمریکا می‌آمد و واقعاً افغانستان را آباد می‌کرد، اگر پاکستان را کمک می‌کرد تا به گونۀ دیگری به آبادی و رفاه برسد، اگر می‌توانست عراق را یک سرزمین آباد و آزاد قرار دهد، اگر آمریکایی‌ها می‌توانستند این کار را بکنند، شاید می‌شد تصور کرد که بتوانند ریشۀ بیداری اسلامی را بسوزانند یا بیداری اسلامی را به تأخیر بیندازند، شاید می‌توانستند جنگ نرم خودشان را در رسوخ به اندیشه‌ها و احساسات مردم به پیروزی برسانند. اما می‌بینید که آن‌قدر دچار بلاهت هستند که حتی به عنوان یک تاکتیک برای فریب دادن ملت‌ها هم نتوانستند این کار را انجام دهند. آنها نمی‌توانند این مسیر را به‌گونه‌ای طراحی کنند که از بیداری و اتحاد مردم منطقه جلوگیری کنند؛ همان مردمی که خیلی برای تفرقه‌ و اختلاف‌افکنی بین آنها تلاش کردند.
  • بنده وقتی به یاد سال‌های دفاع مقدس می‌افتم، به خاطر می‌آورم که در آن فضا وقتی به اوضاع منطقه نگاه می‌کردیم، اگر پیروزی در جنگ را می‌توانستیم حدس بزنیم و به عنایت پروردگار، امید به پیروزی در دفاع مقدس داشته باشیم، به هیچ وجه این اتحادی که امروز بین مردم منطقه ایجاد شده است را نمی‌توانستیم حدس بزنیم و تقریباً آن را یک آرزوی محقق‌نشدنی تلقی می‌کردیم.

در طول تاریخ اسلام، هیچ‌وقت مؤمنین این‌قدر متحد و قدرتمند دور هم جمع نشده بودند/ با دوران بعثتِ امت اسلامی مواجه هستیم

  • در طول تاریخ ۱۴۰۰ سالۀ اسلام، هیچ‌وقت مؤمنین این‌قدر با بصیرت و معرفت و این‌قدر با اتحاد و با قدرت و نیروی مقاومت دور هم جمع نشده بودند. شما در طول تاریخ ۱۴۰۰ ساله، مقاومتی بی‌نظیر، گسترده و متحد‌الشکل با نوعی اتحاد قلبی، اصلاً نمی‌توانید پیدا کنید.
  • بعد از بعثت نبوی تا این زمان، بعثتِ مردم به این فراگیری در لبیک به دعوت رسول خدا(ص) تحقق نیافته بود و الان ما با دوران بعثتِ امت اسلامی مواجه هستیم.
  • وقتی تاریخ اسلام را مطالعه می‌کنید، با همۀ پیروزی‌هایی که در تاریخ اسلام پدید آمده بود، با همۀ نفوذ و گسترش اسلام که پی‌ریزی این تمدن عظیم اسلامی در آن زمان صورت گرفت، شما وضعیت کنونی را غیرقابل مقایسه با وضعیت صدر اسلام می‌بینید. بله، البته در آن زمان مردمانی، ملت‌هایی و اقوامی و مناطقی زیر سایۀ پیامبر گرامی اسلام(ص) و تحت ظل تعلیمات دینی قرار گرفتند و هدایت یافتند و زندگی خودشان را تغییر دادند و حتی تمدنی را شکل دادند ولی به هیچ‌وجه به این گستردگی و عمق به دعوت پیامبر اکرم(ص) لبیک گفته نشده بود.

خیلی‌ها سعی کردند مفهوم انقلاب تحریف و به ایران محدود شود/امروز، حوادث منطقه دارد از تحریف انقلاب جلوگیری می‌کند

  • شرایط ویژه‌ای که ما امروز با آن مواجه هستیم جوانان ما را وادار می‌کند که برگردند و تاریخ انقلاب اسلامی خودشان را مطالعه کنند. و این اتفاق‌هایی که امروز در منطقه رخ می‌دهد، دارد از تحریف انقلاب ما جلوگیری می‌‌کند.
  • جریان‌های زیادی سعی کردند دو اقدام علیه انقلاب و علیه فکر و فرهنگ انقلاب انجام دهند؛ یکی اینکه انقلاب را تحریف کنند و دوم اینکه مسیر انقلاب را منحرف کنند و به حاشیه‌هایی وادار کنند که حاشیه‌های کاملاً غیرمفید و حتی مضرّی بودند.
  • بنده به دوستان دانشجویی که از کشورهای متعدد در این جلسه حضور دارند-که غالباً هم علی‌القاعده فارسی بلد هستند- عرض می‌کنم که در کشور ما خیلی سعی شد مفهوم انقلاب تحریف شود. شما اگر به کلمات حضرت امام(ره) مراجعه کنید، می‌بینید که تعریفی که امام(ره) از انقلاب دارند، اصلاً یک حرکتی محدود به ایران اسلامی یا محدود به یک قوم و قبیلۀ خاص نیست.

امام(ره) آبادانی کشور را نسبت به اهداف بزرگ انقلاب-بیداری اسلامی-، یک امر فرعی تلقی می‌فرمود

  • «بیداری اسلامی» لفظی است که ابتدا حضرت امام(ره) در همان سال‌های اول نقلاب بیان فرمودند.(کشورهاى اسلامى، ملتهاى مسْلم، ملتهاى مستضعف در سرتاسر جهان، اینها بیدار شده‏اند، و سیاههاى امریکایى کتک این بیدارى را مى‏خورند، و ان شاء اللَّه پیروز خواهند شد؛ صحیفۀ امام-۱۴/۰۳/۵۹- ما مى‏خواهیم این بیدارى که در ایران واقع شد... این در همه ملتها و در همه دولتها بشود، آرزوى ما این است؛ صحیفۀ امام- ۲۸/۰۷/۵۹)
  • در طول این سال‌ها خیلی سعی شد انقلاب تحریف شود و یا اینکه اگر مفهوم انقلاب را نمی‌توانند تحریف کنند، توجه ما را به امور حاشیه‌ای جلب کنند. حتی حضرت امام(ره) در چند ماه پایانی عمر شریفشان، پس از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی، در این‌باره صریحاً می‌فرمودند که مسئولین باید کشور را آباد کنند ولی مراقب باشند که مسئولیت ما تنها آبادانی کشور نیست. یعنی حضرت امام(ره) آبادانی کشور را نسبت به اهداف بزرگ انقلاب، یک امر فرعی تلقی می‌فرمودند.
  • (مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسئولین را از وظیفه‏اى که بر عهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند؛ صحیفۀ امام-۲فروردین۶۸)

خاطرات اوایل انقلاب توسط کسانی داشت محو می‌شد و دشمن دوست جلوه داده می‌شد/حرکت‌های انقلابی مردم منطقه از تحریف و انحراف انقلاب ما جلوگیری می‌کند

  • خیلی مهم است که بعد از یک انقلاب، آن انقلاب تحریف و منحرف نشود و در مقام نظر و عمل دچار خطا نشود. و الان حرکت‌های انقلابی مردم منطقه دارد از تحریف و انحراف انقلاب ما جلوگیری می‌کند. و این لطف بزرگ خدا نسبت به ماست. ما الان دیگر مشکلی برای دفاع از انقلاب‌مان در میان افکار عمومی جهان نداریم، حتی مشکلی برای دفاع از انقلاب‌مان در میان نسل‌های جدید خودمان نداریم، و مشکلی برای دفاع از انقلاب‌مان در مقابل کسانی که نفوذی‌های دشمن هستند هم نداریم.
  • وقتی تکفیری‌ها در منطقه به این جنایت‌ها دست می‌زنند، ما به یاد خاطرات ابتدای انقلاب می‌افتیم و حوادثی که در استان‌های مختلف کشورمان رخ می‌داد که برای سرهای جوانان انقلابی جایزه قرار می‌دادند. و همین سر بریدن‌ها در آن زمان هم اتفاق می‌افتاد، منتها آن زمان این‌‌همه وسایل ارتباط جمعی نبود که حوادث آن مناطق به این گستردگی منعکس شود. و ما بدن‌های زیادی را در تهران تشییع کردیم که سرِ مطهرشان را برده بودند برای اینکه جوایز خود را دریافت کنند.
  • همین مسائلی که امروز در منطقه می‌بینید که به صورت حرکت‌های تجزیه‌طلبانه و تروریستی انجام می‌گیرد، یادآور خاطرات سال‌های اول انقلاب ماست. و این خاطرات داشت توسط یک کسانی محو می‌شد و دشمن داشت دوست جلوه داده می‌شد. و این لطف خدا بود که به عنوان الطاف خفیۀ خود در پسِ این گرفتاری‌ها و مشکلاتی که برای مردم منطقه ایجاد شده است، حقیقت انقلاب اسلامی را محافظت فرموده است.

نگوییم «انقلابِ ما»! بلکه ما هم قطعه‌ای از انقلاب اسلامی جهانی هستیم/ انقلاب مردم یمن برای «مؤمنین منتظر» معنای بسیار عمیقی دارد

  • من به دوستان و رفقای گرامی عرض می‌کنم که هیچ‌وقت نگوییم «انقلابِ ما»! بلکه این ما هستیم که متعلق به یک انقلاب جهانی هستیم که یک انقلاب اسلامی است. ما هم قطعه‌ای از این انقلاب هستیم، یمن هم قطعۀ دیگری از این انقلاب است، همچنان‌که عراق و شام و لبنان و افغانستان و پاکستان و دیگر ملت‌های مظلوم منطقه مثل بحرین، قطعات دیگری از این انقلاب هستند. همچنان که مردم مظلوم فلسطین هم قطعه‌ای از این انقلاب هستند.
  • سال‌ها بود که همه در انتظار یک تحول و یک هوای تازه در مسیر تاریخی انقلاب بودند، چون وقتی حق آمد و پیروزی خودش را شروع کرد باید مدام ما را دعوت کند و به عرصه‌های تازه‌ای ببرد که در آن عرصه‌ها امیدها و قدرت‌ها افزایش پیدا کند و باب تازه‌ای برای پیروزی‌ها باز شود. و انقلاب یمن یکی از جایگاه‌هایی بود که واقعاً مؤمنین منطقه به صورت مشتاقانه‌ای منتظر بودند.
  • انقلاب مردم یمن برای تمام مؤمنین منتظر معنای بسیار عمیقی دارد. همچنان‌که برای دشمنان نیز همین‌طور است. در این سفاکی‌هایی که ایادی استکبار در منطقه-یعنی- آل‌ سعود ملعون علیه مردم مظلوم یمن انجام دادند، شما یک اتفاق کاملاً بی‌نظیر می‌بینید؛ و آن اتفاق این است که سکوت جوامع بین المللی در مقابل این جنایت‌های بی‌سابقه واقعاً بی‌نظیر است و سابقه ندارد.

ب) پیامبر(ص): «من یمنی هستم»

سکوت بی‌سابقۀ جوامع بین‌المللی در مقابل جنایات کم‌نظیر سعودی‌ها، نشان‌دهندۀ حساسیت «انقلاب یمن» برای «دشمن» است

  • اگر در جوامع بین‌المللی در مقابل جنایت‌های اسرائیل در غزه سکوت می‌شد، چیز تازه‌ای نبود بلکه این سکوت بین‌المللی در مقابل جنایت‌های اسرائیل نزدیک به یک قرن است که دارد انجام می‌گیرد و مسبوقِ به سابقه است. احزاب حاکم بر کشورهای غربی به‌گونه‌ای خودشان را وامدار صهیونیست‌ها می‌دانند و از این جهت به دلیل سرسپردگی‌های خاصی که احزاب حاکم بر مردم اروپا و آمریکا دارند، طبیعی بود که آنها در مقابل جنایت‌های اسرائیل سکوت کنند و دولت‌های استکباری از همان روز اول این سکوت را انجام دادند. حتی در ارتباط با سوریه هم وقتی دشمنان می‌خواستند به عملیات وحشیانه علیه این مردم اقدام کنند، یک‌مقدار سعی کردند که آبروداری کنند و ظاهر مسأله را حفظ کنند.
  • این‌مقدار دشمنی‌ای که با مردم یمن شده است، در تاریخ معاصر سابقه ندارد. حتی حمله‌ای که حزب بعث عراق به ایران کرد، در دوران دفاع مقدس سعی می‌کرد تا حدّی یک‌مقدار برای خودش وجاهت حفظ کند. همین آل سعود-همان‌طوری که مقام معظم رهبری فرمودند- تا کنون سعی می‌کرده در کنش‌های خودش یک ظاهرسازی‌های را رعایت کند. اما یک‌دفعه‌ای کاملاً بی‌دلیل به بمباران وحشیانۀ یک کشور مظلوم دیگر اقدام می‌کند، و جامعۀ جهانی راحت سکوت می‌کند. از این جهت واقعاً نشان می‌دهد که دشمنان هم حساسیت انقلاب مردم یمن را درک کرده‌اند.

هر چه مردم یمن مظلوم‌تر واقع می‌شوند، حقانیت انقلاب‌شان بیشتر به اثبات می‌رسد و قدرتمندتر می‌شوند

  • هر چه مردم یمن در این انقلاب مظلوم‌تر واقع می‌شوند، حقانیت‌شان بیشتر برای مردم خودشان و مؤمنان منطقه و مردم جهان به اثبات می‌رسد و یقیناً بیشتر قدرت خواهند گرفت.
  • ما تا حدودی خبر داریم که مردم انقلابی یمن از برخی جهات جلوتر از بسیاری از مؤمنان منطقه هستند که امروز در حال مقاومت هستند. دشمنان ما خیلی می‌خواستند که این انقلاب آغاز نشود و اگر آغاز شد لااقل پا نگیرد و اگر پا گرفت بتوانند انقلاب یمن را در نطفه خفه کنند تا شکل نگیرد. چون می‌دانستند با این فرهنگ و ایمانی که مردم یمن دارند دیگر کسی جلودارشان نیست.

ایمان، فرهنگ، و ارادت ویژۀ یمنی‌ها به اهلبیت(ع) زبانزد خاص و عام است/ حوادث یمن، مقدمات نشانه‌های ظهور را فراهم می‌کند

  • ما تا حدودی خبر داریم که مردم انقلابی یمن از برخی جهات جلوتر از بسیاری از مؤمنان منطقه هستند که امروز در حال مقاومت هستند. دشمنان ما خیلی می‌خواستند که این انقلاب آغاز نشود و اگر آغاز شد لااقل پا نگیرد و اگر پا گرفت بتوانند انقلاب یمن را در نطفه خفه کنند تا شکل نگیرد. چون می‌دانستند با این فرهنگ و ایمانی که مردم یمن دارند دیگر کسی جلودارشان نیست.
  • ما اصلاً موضوع یمن را با برخی از مقدمات ظهور حضرت تقریباً یکی می‌دانیم و از قبل نیز همه آمادگی برای فرج را منوط به تحرکی در یمن می‌دانستند، روایات ما نیز در این زمینه مطالب فراوانی بیان فرموده‌اند. حوادث یمن، مقدمات نشانه‌های ظهور را فراهم می‌کند.
  • بنده نمی‌خواهم مؤمنین انقلابی یمن را با دیگران مقایسه کنم. در اصطلاح می‌گویند: «هر گُلی یک بویی دارد» بالاخره مردم منطقه و جوانان انقلابی در منطقه هر کدام به نوعی زیباترین حماسه‌ها را آفریدند؛ از جمله حماسه‌های بی‌نظیر جوانان انقلابی افغانستان، عراق، سوریه و لبنان در مقابل تروریست‌های وحشی و تکفیری‌ها، به‌خصوص در دفاع از حرم اهل‌بیت(ع). اما با همۀ زیبایی‌هایی که در میان ملت‌های منطقه هست، نمی‌دانم چرا همه منتظر مردم یمن بودند؟!
  • یکی از دوستان خوب یمنی به بنده می‌فرمود: «ما مردم یمن، مردم قانعی هستیم. وقتی امروز خداوند روزی ما را برساند، فکر روزی فردا نیستیم. این خصلت بومی ماست» این روحیه و این حالت برای یک مؤمن انقلابی، یک نعمت خدادای است.
  • یکی دیگر از اهالی شریف یمن در میان دانشجویان ایرانی با این پرسش‌ مواجه شده بود که مکرر از ایشان می‌پرسیدند: «آیا شما موشک دارید که بتوانید جواب دشمن را بدهید؟!» ایشان تعجب کرده بود و جواب جالبی داده بودند که این جواب برای من خیلی جذاب بود. فرموده بودند: «مگر شما وقتی انقلاب کردید، موشک داشتید؟! الان به اینجا رسیده‌اید. شما در طول دوران دفاع مقدس هم زیاد از این امکانات برخوردار نبودید. چرا دربارۀ موشک از ما سؤال می‌کنید؟ ما خدا را داریم که پشتیبان ماست.»
  • اخلاق و فرهنگ مردم یمن، ایمان و اعتقاد مردم یمن به خداوند و ارادت ویژۀ آنها به اهل‌بیت(ع) زبانزد خاص و عام است. البته مزارهایی از ائمۀ هدی(ع) در یمن نداریم، اما خبر از ارادت مردم یمن به اهل‌بیت(ع) داریم؛ ارادتی کم‌‌نظیر.

پیامبر(ص) برای نشان دادن علاقۀ خود به مردم یمن فرمود: «من یمنی هستم»/تعابیر عجیب پیامبر(ص) در مورد مردم «یمن» امروز باید زنده شود!

  • پیامبر اکرم(ص) گاهی دربارۀ یمن می‌فرمودند: «من یمنی هستم» از بس که می‌خواستند تعلق خاطر و تأییدات خودشان را نسبت به مردم یمن اعلام بفرمایند. و می‌فرمودند: ایمان، یمنی است و حکمت یمنی است(همان) پیامبر گرامی اسلام(ص) تعابیر عجیبی دربارۀ یمن دارند که کمتر دیده شده دربارۀ موارد دیگر ذکر شود. این تعابیر امروز باید زنده شود. (إِنَّ خَیْرَ الرِّجَالِ أَهْلُ الْیَمَنِ، وَ الْإِیمَانُ یَمَانٍ، وَ أَنَا یَمَانِیٌّ؛ الاصول الستة عشر/۸۱- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:.. بَلْ رِجَالُ أَهْلِ الْیَمَنِ أَفْضَلُ،‏ الْإِیمَانُ یَمَانِیٌ‏ وَ الْحِکْمَةُ یَمَانِیَّةٌ وَ لَوْ لَا الْهِجْرَةُ لَکُنْتُ امْرَأً مِنْ أَهْلِ الْیَمَن‏؛ کافی/۸/۷۰)
  • ما باید در محافل معنوی و معرفتی خودمان سفارش‌ها و اشاره‌ها و تصریحات پیامبر اکرم(ص) و ائمۀ هدی(ع) دربارۀ مردم یمن را یادآوری کنیم. ما دربارۀ علائم ظهور هم داریم که اَهدی پرچم یا بیرق، بیرقِ مردم یمن است. (وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًى‏؛ غیبت نعمانی/۲۵۶) یعنی مردم یمن با همۀ ویژگی‌هایی که دارند در یک موقعیتی قرار می‌گیرند که راحت‌تر راه را نشان می‌دهند. معلوم می‌شود که هیچ در مسیر دفاع از حق دچار اعوجاج و سستی نخواهند شد. و دشمنان ما با ظلمی که به مردم یمن روا داشتند، بیداری مردم یمن را دو چندان کردند.

انقلاب مردم مظلوم منطقه بی‌بازگشت است/ آنها هرگز حامیان تروریست‌ها را فراموش نخواهند کرد

  • الان یکی از دوستان اهل یمن می‌فرمود: بعد از این حملات وحشیانۀ آل سعود به مردم یمن، یکپارچگی و بصیرت مردم دو صد چندان شده است. بنده نمی‌دانم در مجلس یادبود شهدای یمن و در مجلس گرامی‌داشت مظلومان یمن باید خرسند باشند یا ناراحت و غمگین باشیم؟! ما اگر هم عزاداری کنیم و توسل پیدا کنیم و برای این‌همه مظلومیت‌ها غمگین باشیم که این وظیفۀ ما و علامت ایمان ماست، قلباً از این قدرت مقاومت و این قدرت بصیرت و این انقلاب غیرقابل بازگشت شاد هستیم. از این حرکت بدون توقف شاد هستیم.
  • مردم شامات از لبنان تا سوریه، مردم عراق از صدر تا ذیل عراق، و دیگر مردم مؤمن در این منطقه دیگر امکان ندارد این مسیری را که تاکنون طی کرده‌اند، برگردند. آنها هرگز حامیان تروریست‌ها را فراموش نخواهند کرد و هرگز فریاد علیه استکبار را از دست نخواهند داد. این مظلومیت‌ها جزء تاریخ مردم منطقه شد.

تلقی ما این است که مردم یمن تاریخ را ورق خواهند زد/ مردم یمن فریب دموکراسی وحشیانۀ غرب را نخواهند خورد

  • برداشت ما از راه دور دربارۀ مردم یمن این است که مردم یمن تاریخ را ورق خواهند زد، آنها نمی‌گذارند که این حماسه در دل تاریخ صرفاً به عنوان یک اسطوره باقی بماند. تلقی ما دربارۀ مردم یمن این‌گونه است. دیگر هیچ‌کسی نمی‌تواند مردم یمن را به حاشیه‌هایی بکشاند که خیلی‌ها سعی کردند در طول این ۳۵ سال انقلاب، ما را به آن حاشیه‌ها مشغول کنند. مردم یمن دیگر بازی دموکراسی وحشیانه و لیبرالیسم بی‌حیثیت غرب را نخواهند خورد. در میان مردم یمن، کسانی پیدا نخواهند شد که بخواهند برای تفکر منحط غربی، پادویی کنند. در میان مردم یمن کسانی پیدا نخواهند شد که بخواهند روشن‌فکربازی در بیاورند و ایده‌های استکبار جهانی را مطرح کرده و پایگاه‌های فکری آنها در میان مردم کشورشان بشوند.

بد عمل کردن دشمنان مردم یمن ازالطاف خفیۀ الهی بود/ «من یمنی هستم» شعاری که به تأسی از پیامبر(ص) می‌تواند در همۀ جهان مطرح شود

  • مردم یمن خیلی خوب شروع کردند و دشمنان مردم یمن خیلی بد عمل کردند و این خیلی بد عمل کردن دشمنان مردم یمن از الطاف خفیۀ الهی بود. هم باید به مردم یمن تبریک گفت و هم بابت همۀ مظلومیت‌ها و رشادت‌ها و جوانانی که از دست دادند، به آنها تسلیت گفت. و این آغاز یک راه بسیار نورانی است.
  • همچنانی که پیامبر اکرم(ص) می‌فرمود: «من یمنی هستم؛ أَنَا یَمَانِیٌّ» و می‌فرمود: «وَ لَوْ لَا الْهِجْرَةُ لَکُنْتُ امْرَأً مِنْ أَهْلِ الْیَمَن»و از شدت علاقۀ خودشان به مردم یمن، این‌چنین مردم یمن را مورد تقدیر قرار می‌دادند، خداوند ان‌شاء الله تمام جوانان امت اسلامی را یمنی قرار دهد.
  • کارهای تبلیغاتی زیادی می‌شود انجام داد و امروزه دیگر فضای افکار عمومی توسط شرکت‌ها و سرویس‌های صهیونیستی که دنیا را اداره می‌کنند، قابل کنترل نیست. یکی از شعارهای خوبی که امروز در همۀ جهان می‌تواند مطرح شود، تأسی به همین کلام رسول خدا(ص) است که فرمود: «من یمنی هستم؛ أَنَا یَمَانِیٌّ» هر جوان مؤمن انقلابی که در هر کجای دنیا هست و ارادتی به اهل‌بیت(ع) دارد، و قدمی در راه مبارزه با استکبار برمی‌دارد، بر سینۀ خودش بنویسد: «من یمنی هستم» ما باید به این ترتیب نشان دهیم که تعداد مردم یمن بسیار بیشتر از آن چیزی است که دشمن تصور می‌کند.

اگر این شعار گسترش پیدا کند، هدایت‌گر بودنِ پرچم یمانی که مقدمه‌ساز ظهور است بهتر درک می‌شود

  • وقتی جریان استکبار پیش خودش همین تعداد بیشمار مردم یمن(و حامیان آن را) تصور کند، واقعاً به وحشت می‌افتد. به ظاهر رفتار آنها نگاه نکنید که وحشت خود را پنهان می‌کنند. اگر مردم جهان و مؤمنین منطقه این شعار را تکرار کنند، چه خواهد شد؟! اگر این شعار گسترش پیدا کند، اَهدی(هدایت‌گرتر) بودنِ پرچم مردم یمن و یمانی که مقدمه‌ساز ظهور است-که امیدواریم نزدیک باشد- بهتر در دل‌ها خواهد نشست و ما باید همۀ مردم را متوجه آن نقطه کنیم.
  • انقلاب مردم یمن باعث تفکیک بیشتر جبهۀ حق از باطل و روشن شدن چهرۀ اصلی ظالمین مسلمان نما شد و اگر برخی دولت‌ها هنوز وجاهتی نزد بعضی‌ها داشتند، پرچم یمن دارد آنها را روز به روز رسواتر می‌کند و دوستان و دشمنان واقعی بشریت را به مردم دنیا معرفی می‌کند و اسلام تحریف شده‌ای که حکام سعودی به مردم عوام دنیا معرفی می‌کنند با جنایت‌های وحشیانه‌شان رنگ می‌بازد و اسلام اصیل و اسلام واقعی دیده می شود. همین‌ها می‌تواند بخشی از معنای هدایت‌گرتر و روشن‌گرتر بودن پرچم یمن برای مردم باشد.
  • من به دوستان خودم عرض می‌کنم، مهمترین خبری که در اخبار تعقیب می‌کنم، اخبار یمن است که این مردم مظلوم دارند چه کار می‌کنند؟ و نگران مردم یمن هستیم، در کنار همۀ مظلومیت‌هایی که برای مردم منطقه وجود دارد.

ضعف تروریست‌ها در یمن، نتیجۀ همۀ مقاومت‌ها در همۀ منطقه است/ غربی‌ها اصلاً تصور نمی‌کردند که تروریست‌ها اینطور گرفتار شوند

  • جریان استکبار این‌همه در منطقه سر از بدن‌ها جدا کرد تا کار حرکت مقاومت اسلامی به اینجا نرسد، ولی رسید و خوب هم رسید. الان اگر تروریست‌ها این‌قدر در منطقه بی‌آبرو نشده بودند و این‌قدر در مقابل تروریست‌ها مقاومت نشده بود، مردم یمن امروز با دشواری‌های بسیار فراوان‌تری مواجه بودند. ولی می‌بینید که امروز تروریست‌ها در یمن، واقعاً در اوج ضعف قرار دارند. و این به دلیل همۀ مقاومت‌هایی است که در همۀ منطقه در مقابل تروریست‌ها دارد صورت می‌گیرد.
  • شما بدانید که غربی‌ها اصلاً تصور نمی‌کردند که تروریست‌ها در منجلاب ایجاد شده توسط خودشان این‌طوری گرفتار شوند. و تصور نمی‌کردند این‌قدر در مقابل تروریست‌ها مقاومت صورت بگیرد. اصلاً تصور نمی‌کردند.

ج) آزادی حرمین شریفین

«آزادی حرمین شریفین»؛ شعار تازه‌ای که به شعارهای مردم منطقه افزوده شد/ آرزوی نهفته‌ای که پرچمش را مردم یمن به دوش می‌کشند

  • ما انشاءالله در آستانۀ ظهور و در اوج مظلومیت-این‌همه مظلومیت‌های آشکاری که در جهان کسی نیست از ما دفاع کند، جز اینکه خودمان برای مقاومت همت کنیم- باید مسرور باشیم به نصرت الهی، مسرور باشیم به این‌همه مقاومتی که دارد صورت می‌گیرد. مطمئن باشید که انتظار خداوند از بندگان مؤمنش زیاد نیست. ان‌شاء الله همین‌مقدار مجاهدت‌ها را از ما قبول کنند. ما دعا می‌کنیم که خداوند این‌مقدار مجاهدت و مقاومت را از مردم یمن بپذیرد و آثار و برکاتش به ما هم برسد و ما هم پشت سر مردم یمن، ان شاء الله وارد حرمین شریفین بشویم.
  • چشم تمام مردم مسلمان و تمام امت اسلامی برای آزادی حرمین شریفین به مردم یمن است، و این شعار تازه‌ای است که بعد از شعار آزادی قدس شریف و بعد از دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) به شعارهای مردم منطقه اضافه شده است. آرزوی نهفته‌ای که شاید کسی دربارۀ این آرزو حرفی نزده بود اما پرچم آن را مردم یمن به دوش می‌کشند، آزادی حرمین شریفین بود.

تمام گرفتاری‌های جهان اسلام، ناشی از اسارت «حرمین شریفین» توسط آل سعود خبیث است

  • تمام گرفتاری‌های جهان اسلام، ناشی از اسارت حرمین شریفین توسط آل سعود خبیث است. اگر حرمین شریفین آزاد بود و مسلمان‌ها در آنجا آزادانه به حج می‌پرداختند و حج ابراهیمی تحقق پیدا می‌کرد، یک‌درصد از این گرفتاری‌های امروز در جهان اسلام وجود نداشت. مکه خانۀ ماست، کمااینکه خداوند فرموده است: بیت الله الحرام خانه‌ای است برای مردم «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین»(آل‌عمران/۹۶) ولی مدیریت این خانه توسط کسانی است که امروز به وضوح می‌بینید که چه ظلم و جنایتی می‌کنند.

آل سعود بعد از جنایات یمن در نزد همۀ مسلمانان جهان رسوا شد/ همۀ منتظرین فرج، منتظرین یمن هم بوده‌اند

  • اگر کسی از مردم مسلمان منطقه یا مسلمانان جهان هم تا کنون، آل سعود را نمی‌شناخت؛ به خاطر ظاهرسازی‌هایی که آنها داشتند، امروز با مظلومیت و قربانی شدن مردم یمن، این آگاهی نسبت به آل سعود محقق شده است. شاید خیلی از مردم عوام در سراسر جهان فکر می‌کردند که اسلام همین چیزی است که آل سعود دارند مدیریت می‌کنند، ولی کم کم می‌فهمند که حرمین شریفین چه می‌تواند باشد و چگونه مدیریت شده است که بیش از این جلوه نداشته باشد. اگر حرمین شریفین توسط مدیران شایسته‌ای اداره می‌شد، مطمئن باشید آن مدیران باید بیشترین استقبال را از انقلاب مردم یمن می‌کردند.
  • بیش از آنچه که در افکار عمومی و در اخبار و تحلیل‌ها می‌شنوید، باید شادی مظلومان نسبت به انقلاب مردم یمن را در «قلب مؤمنین» و امیدهایی که امروز زنده شده است ببینید. بنده برخی از جوانان انقلابی را در عراق می‌دیدم که با تبریک و مژده‌ای که به هم می‌دادند، از حرکت‌ انقلاب یمن سخن می‌گفتند. همۀ ما منتظر فرج هستیم و همۀ منتظرین فرج، منتظرین یمن هم بوده‌اند و هستند.

مردم یمن پرچمی را به دوش گرفته‌اند که دیگر به زمین نخواهد افتاد/ باید مژدۀ فتح و پیروزی به جریان مقاومت داد

  • مردم یمن پرچم سنگینی را به دوش گرفته‌اند. این پرچم یک روزی به دوش علمداری بوده است که در کنار نهر علقمه به زمین افتاد. اگر چه دست‌های او را قطع کردند ولی پرچم او برافراشته شد. این همان پرچمی است که به دست علمداری بود که مؤمنین ۱۴۰۰ سال برای آن اشک ریختند. حتی مسیحی‌ها و اهالی دیگر ادیان هم برای آن علمدار بزرگ سوگواری کردند. این همان پرچم است که بخشی از آن به دوش مردم یمن قرار گرفته است.
  • اگر آن پرچم علمدار به خیمه‌ها بر می‌گشت و همه را سیراب می‌کرد، کار بشریت این‌قدر دچار دشواری‌های فراوان نمی‌شد. ولی امروز دیگر این پرچم برافراشته خواهد ماند و زمین نخواهد خورد. باید مژدۀ فتح و پیروزی به جریان مقاومت داد.

ما «۸ سال» بمباران شدیم و همه به بمباران‌کننده‌ها کمک می‌کردند، ولی امروز پس از «۱ ماه» بمباران مردم یمن، هم‌پیمانان آل سعود خودشان را کنار کشیدند!/ببینید اوضاع عالم چقدر فرق کرده!

  • در نبرد ۳۳ روزه گروه اندکی از مردم مؤمن منطقه به پیروزی‌های برق‌آسایی دسترسی پیدا کردند که ما در طول ۸ سال دفاع مقدس به سختی به آن پیروزی‌ها رسیدیم. مؤمنین شام و عراق در یک مدت کوتاه، به پیروزی‌هایی دسترسی پیدا کرده‌اند که ما در اوج غربت به سختی به این‌گونه پیروزی‌ها رسیدیم. ما حدود ۲۵۰ هزار شهید دادیم تا به پیروزی‌هایی برسیم. ولی شما امروز می‌بینید که مردم یمن فقط یک ماه از ۸ سال دفاع مقدس ما را پشت سر گذاشتند و همۀ مردم جهان می‌گویند که اینها پیروز شده‌اند.
  • ببینید اوضاع عالم چقدر فرق کرده است! این تفاوت واقعاً معجزه‌آسا است. ما تا ۸ سال بمباران می‌شدیم و همه ما را محکوم می‌کردند و همه به بمباران‌کننده‌ها کمک می‌کردند. ولی در جریان یمن می‌بینید که در کمتر از یک‌ماه، کسانی که به آل سعود قول کمک داده بودند، خودشان را کنار کشیدند. به این اوصاف، شما آینده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ اینها نکات قابل تأملی است.                                                                        منبع : راجا نیوز
  • سید حبیب رضایی

دریافت تصویری سخنرانی استاد رائفی پور هالیوود و اسلام هراسی

سید حبیب رضایی | شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۴۱ ب.ظ



دریافت سخنرانی استاد رائفی پور 31-1-1394 دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی 


جهت دریافت فایل تصویری روی لینک زیر کلیک کنیدفایل در دو بخش



دریافت تصویری بخش اول -85مگابایت



دریافت تصویری بخش دوم -92مگابایت



جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی با دو کیفیت روی لینک زیر کلیک کنید


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-نقد فیلم تیر انداز آمریکایی-63 دقیقه-10.9مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-نقد فیلم تیر انداز آمریکایی-63 دقیقه-36مگابایت

 

جهت تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات

منبع : masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

دریافت سخنرانی استاد رائفی پور قرآن و اهل بیت

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ



دریافت سخنرانی استاد رائفی پور 21 بهمن 1393 جامعه القرآن


جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی با دو کیفیت روی لینک های زیر کلیک کنید


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-قرآن و اهل بیت-70 دقیقه-12.2مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-قرآن و اهل بیت-70 دقیقه-40.6مگابایت

جهت تعجیل در فرج منجی عالم بشریت صلوات

منبع : masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

دریافت سخنرانی استاد رائفی پور داعش،مولود استکبار

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ب.ظ



دریافت سخنرانی استاد رائفی پور 16 اسفند 1393 دانشگاه امیر کبیر


جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی با دو کیفیت روی لینک های زیر کلیک کنید


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-داعش،مولود استکبار-104دقیقه-19.7مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-داعش،مولود استکبار-104دقیقه-66.0مگابایت


جهت تعجیل در فرج منجی عالم بشریت صلوات

منبع : masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

نگاهی به توانمندی ایران در بخش موشک های ماهواره‌ بر و نظامی

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر از مشرق، مفاهیم اولیه برنامه فضائی کشور در دهه 1370 و خصوصاً در نیمه دوم آن شکل گرفت. در واقع پس از آزمایش های موفق و نیاز کشور به برخورداری از ماهواره، برنامه فوق بر مبنای توسعه بومی تمام حلقه های زنجیره فضایی از ماهواره و ماهواره بر گرفته تا ایستگاه های زمینی تدوین شده و در مقاطع مختلف نیز مورد بازبینی قرار گرفت.

ماهواره برهای معرفی شده ایرانی که توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و براساس فناوری بومی ایران توسعه یافته اند، از سوخت مایع استفاده می کنند.

شاید تا کنون از دستاوردهای تلاش ها و مجاهدت های سردار دانشمند و پارسا شهید تهرانی مقدم در عرصه دفاعی، حرف های فراوانی گفته شده اما کمتر، سخن از پروژه مهم پدر فناوری موشکی ایران که مربوط به یک موشک سوخت جامد 4 مرحله ای به نام «قائم» بوده است، به میان آمده است.

هدف مسئولان کشورمان از این طرح، طراحی و ساخت ماهواره بری برای قراردهی ماهواره هایی با جرم دست کم 100 کیلوگرم در مدار 1000 کیلومتری اعلام شده است. در گزارش حاضر به بررسی موشک قائم بر اساس اطلاعات منتشره پرداخته شده است.

باید به یاد داشت که در ابتدای برنامه فضایی ایران، پروژه های مشترکی با کشورهایی چون روسیه و ایتالیا برای کسب دانش فوق پیشرفته طراحی و ساخت ماهواره ها اجرا شد که بر این اساس ماهواره سینا با کمک روسیه و ماهواره مصباح با کمک ایتالیا طراحی شدند. در ادامه و با فراگیری و تولید دانش طراحی و ساخت ماهواره ها، با تعریف پروژه های مختلفی در صنایع الکترونیک و مخابرات کشور و نیز برخی دانشگاه ها امید، مصباح-2، زهره، طلوع، رصد-1، فجر و نوید علم و صنعت نیز ساخته شدند.

در زمینه ماهواره بر اما کشورمان به دلایل متعدد فنی و سیاسی، باید متکی بر توان داخلی حرکت می کرد بعدها عدم پرتاب ماهواره های ایرانی توسط کشورهای صاحب فناوری پرتاب مثلاً عدم پرتاب مصباح نیز سبب شد تا کار روی ماهواره برهای بومی شکلی جدی به خود بگیرد.

اولین خبرها از ماهواره بر ایرانی در اواخر سال 1377 منتشر شد. بعدها نیز ضمن اعلام بروز تاخیرهایی در فرایند توسعه پیشران این موشک گفته شد گونه ای از ماهواره بر با سوخت جامد بستر حمل ماهواره های ایرانی به فضا خواهد بود. هر چند در سال های 1383 و 84 توسط وزیر دفاع وقت آمادگی وزرات دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح برای پرتاب ماهواره به فضا بارها اعلام شد اما تا سال 1387 و آزمایش های سامانه های حامل ماهواره، برنامه فضایی ایران عملاً حالتی راکد داشت.

نگاهی به ماهواره برهای سوخت مایع ایرانی

در 15 بهمن 1386 در همان ماهی که نمونه مهندسی ماهواره امید برای اولین بار  رونمایی شد ایران موشکی به نام کاوشگر1 (سفیر) را آزمایش کرد که البته نباید با راکت کاوشگر-1 که توسط پژوهشگاه فضایی ایران پرتاب شد اشتباه شود. موشک سفیر که به عنوان کاوشگر به فضا پرتاب شد یکی از آخرین گام های لازم برای پرتاب ماهواره امید به مدار بود.


 موشک کاوشگر1
موشک کاوشگر1

بنا بر اطلاعات موجود این موشک تا ارتفاع دستکم 200 کیلومتری پرواز کرده و در تمام مسیر با حفظ ارتباط با ایستگاه های زمینی داده های تولید شده توسط حسگرهای موجود در خود را منتقل کرده است تا آزمایش های محیطی در شرایطی که ماهواره امید قرار بود حمل شود به انجام رسیده و در نتیجه آن آخرین اصلاحات روی ماهواره به انجام برسد.

در واقع هدف از پرتاب کاوشگر1 آزمایش و سنجش کارکرد مطلوب آن در حمل ماهواره و وضعیت رخ دهنده برای زیر سامانه‌های ماهواره در شتاب بالا، شرایط دما و خلأ است.

هر چند تصاویر منتشر شده در مورد پرتاب کاوشگر1، ماهواره بری با شباهت بسیار بالا به آخرین نسل از موشک های بالستیک را نشان می داد اما در همان زمان برخی منابع از آن به عنوان موشکی دو مرحله ای یاد کردند.

در همان روز پرتاب کاوشگر1، نمونه ماهواره بر سفیر که قرار بود ماهوار امید با آن پرتاب شود نیز با حضور رئیس جمهور سابق، وزیر دفاع و سایر مسئولین وقت رونمایی شد. موشک مذکور دارای بیش از 10 هزار قطعه بود که تمام اجزاء سازنده آن در بخش های مختلف شامل موتور، بدنه، سازه، عملگرها، هدایت و کنترل در طی 10 سال قبل بر اساس فناوری ایرانی، بومی سازی شده و در نتیجه کشورمان قادر به ساخت و پرتاب آن با اتکا به توان خود گشته بود.


 
موشک سفیر-1 به همراه خودروی حمل و سکوی پرتاب
 

موشک سفیر-1 به همراه خودروی حمل و سکوی پرتاب

در 28 مرداد سال بعد، نمونه نهایی ماهواره بر سفیر که قرار بود برای پرتاب ماهواره امید به کار رود با نام سفیر امید و بدون حمل ماهواره با موفقیت آزمایش پروازی کامل خود را پشت سر گذاشت و در نهایت ماهواره بر سفیر-1 با نام سفیر امید در 14 بهمن ماه 1387 موفق به قراردهی این ماهواره 27 کیلوگرمی در مدار بیضوی 250 * 375 کیلومتری شد.

سفیر-1، ماهواره بری 2 مرحله ای با طراحی متفاوت از شکل دماغه در مقایسه با موشک های بالستیک است که هر دو مرحله آن از سوخت مایع بهره می برند و محموله فضایی آن در دماغه موشک یعنی بالای مرحله دوم کار گذاشته می شود.
 



 موتور سوخت مایع موشک شهاب-3
موتور سوخت مایع موشک شهاب - 3

بنا بر اطلاعات اعلام شده، پیشران مرحله اول از بهسازی موتور آخرین نسل های موشک های شهاب-3 و قدر به دست آمده که از سامانه تغییر بردار رانش به کمک 4 بالک کوچک تعبیه شده در خروجی موتور بهره می برد.

موتور مرحله دوم آن اما قابلیت تغییر کامل زاویه بخش خروجی خود را داشته که نمونه کاملی از سامانه تغییر بردار رانش و اولین سامانه کامل از اینگونه در کشور محسوب می شود که به گفته افراد مطلع از فناوری های هوافضائی کشور، با تلاش های شهید حسن تهرانی مقدم به ثمر نشسته است.
 

 سامانه تغییر بردار رانش در موشک های بالستیک ایرانی


سامانه تغییر بردار رانش در موشک های بالستیک ایرانی
 
موتور سوخت مایع مرحله دوم ماهواره بر سفیر-1

موتور سوخت مایع مرحله دوم «ماهواره بر سفیر - 1»

سفیر-1، دارای طول کل 22 متر، قطر 1.25 متر، وزن کل 26.5 تن، نیروی رانش مرحله اول 32 تن-نیرو و مرحله دوم 3.4 تن-نیرو، زمان کارکرد مرحله اول 149.5 ثانیه، مرحله دوم 312.5 ثانیه بوده و برای پرتاب یک محموله حدود 27 کیلوگرمی در زاویه میل مداری 55 درجه طراحی شده است.

نمونه های دیگر این موتورها به ترتیب زمان کارکرد 150 و 315 ثانیه دارند. این ماهواره بر با رسیدن به سرعت حدود 28000 کیلومتر بر ساعت توسط دو مرحله خود است که می تواند ماهواره ها را در مدار تزریق نماید.

تأمین این سرعت توسط یک ماهواره بر 2 مرحله ای که اولین موشک فضایی ایران نیز بود برای بسیاری از کارشناسان خارجی تعجب برانگیز بود به طوری که سبب شد از آن به عنوان یک دستاورد بزرگ برای صنعت موشکی ایران یاد کنند.

مرحله اول سفیر، ماهواره بر را که در لحظه پرتاب بیش از 26 تن جرم دارد به ارتفاع 68 کیلومتری سطح زمین رسانده و سپس با اتمام سوخت از بقیه موشک (مرحله دوم و محموله) جدا شده و به سمت زمین سقوط می کند.

گونه سفیر-1ب با بهسازی های صورت گرفته در پیشرانه که نیروی تولیدی آن از 32 تن به 37 تن رسیده توان قراردهی ماهواره های حدود 50 کیلوگرمی را در همان مدار بیضوی 250*375 کیلومتری دارد. پس از آن یک پرتاب موفق دیگر نیز برای هر یک از گونه های سفیر-1آ و سفیر-1بی گزارش گردید که به ترتیب حامل ماهواره های 15.3 کیلوگرمی رصد-1 و 50 کیلوگرمی نوید علم و صنعت بودند.

از ادعاهای آن زمان که توسط نشریه دفاعی جینز منتشر شد که بگذریم، قرار است در سال جدید نیز گونه ای از این ماهواره بر پرتاب جدیدی با ماهواره شریف-ست داشته باشد.

نسل بعدی ماهواره برهای ایرانی، سفیر-2 یا سیمرغ نام دارد که نمونه مقیاس واقعی آن در سال 1388 رونمایی شد. این موشک نیز 2 مرحله ای بوده و برای تزریق ماهواره هایی به جرم حدود 100 کیلوگرم در مدار 500 کیلومتری یا ماهواره های سنگین تر در مدارهای پائین تر ساخته شد.

محاسبات نشان می دهد که نزدیک به 144 تن نیروی رانش برای قرار دادن یک ماهواره 100 کیلوگرمی در ارتفاع 500 کیلومتری مورد نیاز است. از اینرو برای رسیدن به این مقدار رانش، 4 موتور بهینه شده مورد استفاده در مرحله اول سفیر، که هرکدام از آنها رانشی تقریبا به اندازه 32 تن-نیرو دارند، کلاستر شده اند یعنی برای رسیدن به قدرت های بالاتر به صورت خوشه ای کنار هم قرار گرفته اند و در مجموع حدود 128 تن-نیرو را ارائه می دهند.

 نمونه مقیاس کامل ماهواره بر سیمرغ
نمونه مقیاس کامل «ماهواره بر سیمرغ»

سیمرغ 85 تنی باید بتواند در هنگام پرواز زاویه مناسب را بگیرد برای این منظور 4 موتور یا به عبارت دقیقتر محفظه کنترلی دیگر نیز در مرحله اول سیمرغ حضور خواهند داشت که نزدیک به 15 تن نیرو ایجاد می نماید که با افزوده شدن این نیرو به رانش تولیدی موتور مرحله اول مقدار نیروی لازم تأمین می شود.

البته در نمونه نهایی سیمرغ ممکن است از موتوری بر مبنای موتور سفیر-1ب که رانش 37 تنی دارد استفاده شود. بدین ترتیب با استفاده از پیشرانی که قبلاً به درستی کار کرده، یکی از اصلی ترین بخش های ماهواره بر سیمرغ، آماده گردید.

البته، موتورمرحله اول سیمرغ به گونه ای طراحی شده است که بتواند ماهواره برهای سنگین تر بعدی را نیز تأمین کند یعنی تمام اعضای این خانواده که قرار است در سال های آینده ماهواره های سنگین تری را در مدار قرار دهند با همین موتور کار خواهند کرد.
 
 
موتور سوخت مایع مرحله اول ماهواره بر سیمرغ

موتور سوخت مایع مرحله اول «ماهواره بر سیمرغ»

سیمرغ ماهواره بری با دو مرحله سوخت مایع است که طول کلی آن در حدود 25.97 متر، طول و قطر مرحله اول 17.81 و 2.4 و طول و قطر مرحله دوم آن 8.15 و 1.5 متر است. رانش مرحله دوم این ماهواره بر نیز 7.2 تن نیرو اعلام شده است. با توجه به تفاوت قطر و رانش مرحله دوم این ماهواره بر با مرحله دوم نسل سفیر-1 می توان نتیجه گرفت برای مرحله دوم سیمرغ طراحی جدیدی صورت گرفته است.

به گفته مسئولان، نسل بعدی ماهواره‎بر سیمرغ یعنی سفیر-3 یا «سپهر» در آینده نزدیک به توان انتقال ماهواره‎هایی با جرم 700 کیلوگرم به مدار 1000 کیلومتری دست خواهد یافت که در سال های قبل گفته شده بود اولین پرتاب آن برای سال 1394 برنامه‎ریزی گردیده. از ماهواره بری به نام ققنوس نیز نام برده شده که تفاوت مأموریتی و فیزیکی آن با سپهر مشخص نگردیده است.

سوخت جامدها در ایران

همان طور که پیش تر اشاره شد، قبلا اخباری از توسعه یک پیشران سوخت جامد برای آن منتشر شده است. بنا بر اطلاعات موجود، اولین آزمایش سوخت جامد برای این موشک بزرگ به سال 1379 باز می گردد. البته در سال 1380 و 81 موشک کوتاه برد فاتح-110 با برد 300 کیلومتر و بهره مند از یک مرحله پیشران سوخت جامد مرکب نیز آزمایش شده و سپس به تولید انبوه رسیده بود.

در سال 1363 تولید راکت های  کالیبر 122 میلیمتری سوخت جامد ساخت شوروی (معروف به کاتیوشا و گراد) توسط صنعت حدید وزارت سپاه و به صورت بومی شروع شده بود. راکت های کوچکتر 107 میلیمتری سوخت جامد نیز در همین دوران به تولید رسید.

اما اولین تلاش های کشور در زمینه طراحی راکت های جدید و دوربردتر سوخت جامد در سال های آخر جنگ تحمیلی به نتیجه رسید که به توسعه راکت های سوخت جامد ایران-130 (که بعدها به خانواده راکت های نازعات منجر شد)، عقاب و شاهین-1 و 2 باز می گردد.

یک گونه راکت سوخت جامدن با برد 170 کیلومتر نیز در اوائل سال 1367 و پیش از پایان جنگ آزمایش شد که مشخص نشده گونه بهبود یافته ایران-130 بوده یا اولین نمونه های زلزال.
 

  از بالا به پائین: نازعات-6، نازعات-10، زلزال

 از بالا به پائین: نازعات - 6، نازعات - 10، زلزال

در سال های پس از جنگ، افزون بر پیگیری توسعه «راکت های نازعات»، «راکت های زلزال» نیز با برد بیش از 100 تا چند صد کیلومتر توسعه یافتند. این راکت ها بعدها بستر توسعه بیش از 6 نمونه از راکت های کاوشگر فضائی ایران نیز گردیدند.

البته یکی از پایه های «موشک فاتح - 110» نسل های آخر راکت زلزال بوده است. همچنین به مرور در انواع تولیدات ایرانی به جای سوخت جامد مرکب با پایه PPG از سوخت جامد مرکب پیشرفته HTPB در تمامی تولیدات استفاده شد.
 
کاوشگرهای فضائی ایران 


کاوشگرهای فضائی ایران

 کاوشگرهای فضائی ایران
موشک فاتح - 110

در 1384 خبر دیگری در زمینه آزمایش کاملاً موفق پیشران سوخت جامد برای موشک های بالستیک دوربرد ایرانی اعلام شد. با خبر آزمایش موفق موشک بالستیک «سجیل-1» در 22 آبان سال 1387 جلوه های تازه ای از پیشرفت صنعت موشکی کشورمان در زمینه موشک های سوخت جامد بر همگان اثبات شد.

موشک سجیل دارای 2 مرحله بوده که هر دوی آنها از سوخت جامد پیشرفته مرکب بهره می برند و موشک را به برد 2000 کیلومتر می رسانند.
 
کاوشگرهای فضائی ایران 

موشک 2 مرحله ای سوخت جامد سجیل

این موشک نیز با تلاش ها و پیگیری های مجدانه سردار حسن تهرانی مقدم به عنوان فرمانده موشکی سپاه که بعدها نیز مسئولیت جهاد خودکفائی کل سپاه بر عهده ایشان قرار داده شد و نیز مسئولان و متخصصان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به ثمر نشست.

موشک سجیل به دلیل برخورداری از سوخت جامد به سرعت پروازی بالاتری رسیده، به زمان آماده سازی برای پرتاب بسیار کمتری در مقایسه با موشک های سوخت مایع نیازمند بوده و قابلیت نگهداری در شرایط آماده شلیک را تا مدت های بسیار طولانی تری در مقایسه با نسل موشک های شهاب دارد.
 
کاوشگرهای فضائی ایران 
شلیک و پرواز موشک سجیل

در 30 اردیبهشت ماه 1388 خبر آزمایش کاملاً موفق موشک سجیل-2 توسط رئیس جمهور وقت اعلام شد که بازتاب های بسیار گسترده ای در رسانه های جهانی داشت. این آزمایش پس از رزمایشی موشکی به نام بیت المقدس انجام شده و پس از آن وزیر دفاع وقت خبر از شروع تولید این موشک داد.

به گفته وی سجیل-2 در مقایسه با نمونه قبلی از سامانه ناوبری جدید و حسگرهای پیچیده و دقیق تری برخوردار بوده که سبب افزایش قابل توجه دقت عملکرد آن نسبت به سجیل-1 گردیده است. سجیل-2 همانند نمونه قبلی از 2 مرحله پیشران سوخت جامد مرکب برخوردار بوده اما با بهبود سکوی پرتاب و سامانه نشانه روی، سرعت عمل این موشک در مراحل پیش از پرتاب نیز افزایش یافته است.
 
تصویر گرافیکی 2 مرحله و سرجنگی موشک سجیل

تصویر گرافیکی 2 مرحله و سرجنگی موشک سجیل

کارشناسان فنی خارجی در آن زمان سجیل را موشکی معرفی کردند که کار ردیابی آن برای ماهواره ها و رادارهای آمریکایی و اسرائیلی دشوار خواهد بود. سجیل سپس در رزمایش موشکی پیامبر اعظم-4 در ششم مهرماه 1388 به همراه موشک قدر-1اف شلیک شد.

در 24 آذر ماه این سال نیز تصاویری از شلیک موشک سجیل-2 با برد نزدیک به 2000 کیلومتر در یک آزمایش جدید منتشر گشت. به گفته امیر دریابان شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و وزیر اسبق دفاع، برنامه تولید موشک سجیل در دهه 1370 و تحت عنوان پروژه عاشورا شروع آغاز شده بود. سرعت موشک سجیل توسط مسئولان دفاعی کشور حدود 12 ماخ و میزان ارتفاع اوج آن حدود 800 کیلومتر در بیشترین برد اعلام شده است.

همچنین وزیر دفاع سابق کشورمان صحبت از موشک ضدکشتی دوربرد بالستیک که سرجنگی آن به سرعت 14 تا 15 ماخ می رسد نموده است که این موشک نیز ممکن است نمونه ای از سجیل یا گونه ای مشتق شده از آن باشد.

موشک سجیل قبلاً دقت خود را در برد بیشینه با شلیک 2 فروند از آن به دهانه اقیانوس هند از داخل ایران اثبات نموده است در حالی که از به جهت رعایت اقدامات ایمنی اجرای این آزمایش به اطلاع کشورهای منطقه رسانده شده بود.

تاریخچه موشک های سوخت جامد در جهان

فراز و نشیب های پدید آمده در تاریخ تکامل موشک های سوخت جامد معلول نوآوری های فناوری های مختلف خصوصاً در زمینه ساخت و تولید ترکیبات سوخت جامد بوده است. فرایند بهینه شدن این موشک ها با رسیدن به نهایت بهره وری سوخت ساخته شده از باروت سیاه تقریباً متوقف شد.

اما در ابتدای قرن بیستم با به کار گیری ترکیبات جدیدی مثل نیتروگلیسیرین جرقه دیگری در دوره تکامل موشک های سوخت جامد زده شد. ولی تنها وقتی که توانمندی تولید سوخت جامد همگن به دست آمد صنعت ساخت موشک های سوخت جامد با کیفیت مطلوب و مؤثر به صورت واقعی شکل گرفت.

اما ساخت اولین موشک سوخت مایع V-2 در آلمان نشان داد که از نظر معادلات راهبردی برد و قدرت انهدام، موشک های سوخت جامد هنوز قابل رقابت با انواع سوخت مایع نیستند. ساخت موشک سوخت جامد 4 مرحله ای Rheinbote آلمانی با برد 170 کیلومتر در همان حوالی زمانی و عملکرد ضعیف آن، ایده ساخت موشک های سوخت جامد بزرگتر را بیش از پیش تضعیف کرد.
 

موشک Rheinbote آلمانی

موشک Rheinbote آلمانی

بعد از جنگ جهانی دوم همچنان عوامل مختلف در جهت تأیید عملکرد و تثبیت جایگاه موشک های سوخت مایع کار می کردند. به گزارش مشرق، ترکیب اکسیژن و الکل، خصوصیت رانشی به مراتب بیشتری نسبت به سوخت های جامد آن زمان ارائه می داد و این در حالی بود که سوخت های مایع با توانمندی بالاتر نیز در حال آزمایش و مشاهده نتایج رضایت بخش بود.

سوخت مایع، خود وظیفه خنک کردن بخش های لازم را بر عهده می گرفت در صورتی که سوخت جامد چنین توانایی نداشت. مخازن سوخت در موشک های سوخت مایعی که از سامانه توربوپمپ استفاده می کنند تحت فشار داخلی کمی کار کرده و از وزن پائینی برخوردار است در حالی که محفظه سوخت جامد وزن زیادی را به خود اختصاص می داد. به علاوه محفظه موشک های سوخت جامد تحت فشار و درجه حرارت بالایی قرار داشت و به همین علت نیاز به سازه مقاوم یعنی سنگین تری نیز پیدا می کرد.

مسأله دیگر در بالا بردن برد موشک های سوخت جامد نمود داشت و آن هم خطر سوختن دیواره های محفظه پیشران بود که از مدت زمان زیادتر مورد نیاز سوختن سوخت برای رسیدن به برد بیشتر ناشی می شد.

به علاوه چگونگی فرایند و خصوصیات احتراق سوخت در یک موتور سوخت جامد با قطرهای 1.5 تا 2 متر نیز مشکلات علمی زیادی داشت که باید برای آن هم فکری می شد. همه این مسائل دست به دست هم دادند تا ساخت موشک های سوخت جامد که از نظر عملکرد همتراز با انواع سوخت مایع باشند تا سال ها بعد به تعویق بی افتد.

اما از اواسط دهه 1950 کم کم راه حل های غلبه بر مشکلات فوق در سطح علمی و نه عملی آشکار می شد. در اولین گام ترکیبی از سوخت جامد با خصوصیات رانشی نظیر ضربه ویژه بسیار بالاتر از انواع قبلی اختراع شد.

همچنین روش های جدیدی برای ساخت پیشران سوخت جامد ابداع شد که شامل ریخته گری مستقیم سوخت در محفظه آن بود. این روش ها نیز کمک کرد تا گرین (Grain) یا همان مجموعه سوخت داخل محفظه، با ابعاد بزرگ با مشکلات کمتری تولید شود.
 
 
یک نمونه سوخت جامد در حال ریخته‌گری و پس از قالب گیری

یک نمونه سوخت جامد در حال ریخته‌گری و پس از قالب گیری

مسأله عایق حرارتی بدنه محفظه احتراق نیز با استفاده از خود گرین های جدید به عنوان عایق حرارتی حل شد. برای این منظور لایه سوخت قرار گرفته بر روی دیواره های محفظه احتراق وظیفه دفاع از دیواره در برابر حرارت بسیار بالای به وجود آمده در حین سوزش سوخت را بر عهده گرفته و دیواره تنها در لحظات نهایی سوزش سوخت تحت تأثیر این حرارت بالا قرار می گیرد. در نهایت شکل پیشران سوخت جامد به نمونه های نظیر تصویر زیر تبدیل شد.
 
ساختار ساده پیشران سوخت جامد 

ساختار ساده پیشران سوخت جامد

آخرین قدم در بهینه ساختن سازه محافظ پیشران های سوخت جامد با ساختن مواد با الیاف فولادی و رویه کامپوزیتی ممکن شد که این الیاف برای شکل دادن و ساختن محفظه احتراق به کار رفتند. این روش سبب به دست آمدن سازه ای با استحکام بالا و وزن نسبی کم گردید.

اما یک پیچیدگی فناورانه دیگر در موشک های سوخت جامد عایق حرارتی بخش خروجی (Nozzle) پیشران است که باید در طول مدت سوختن سوخت توانایی مقاومت در برابر بارهای حرارتی بسیار بالای به وجود آمده ناشی از عبور جریان گاز بسیار داغ حاصل از احتراق با سرعت بالا را داشته باشد که ذرات فلزی کوچک موجود در سوخت جامد نظیر پودر آلومینیوم نیز درون آن وجود دارد.

در نهایت بخش خروجی این موشک ها با استفاده از پوشش های چند لایه پیچیده ای متشکل از فلز، کامپوزیت و سرامیک های عایق حرارتی تولید شدند. در تصویر زیر بخش های مختلف سازنده خروجی یک پیشران سوخت جامد نمایش داده شده که بخش 1 پوسته چهارخانه درونی، 2 پوشش محافظ از ترموپلاستیک، 3 ورقه گرافیتی، 4 عایق سرامیکی، 5 عایق پلاسمایی، 6 المان های مقاومتی و 7 پوشش بیرونی بخش خروجی موتور است.
 
 ساختار چند لایه خروجی موتور سوخت جامد

ساختار چند لایه خروجی موتور سوخت جامد

 تحلیل عملکرد گازهای در خروجی پیشران سوخت جامد نیز پیچیدگی علمی بالایی دارد زیرا گازهای خروجی به طور معمول مخلوطی دو فازی از گاز و ذرات جامد هستند که در برخی ترکیبات مواد مایعی نیز در گازهای خروجی برای مدت کوتاهی ظاهر شده که نیازمند تحلیل پیچیده تر چند فازی است.

مجموعه این مشکلات تئوری و عملی سبب شد تا پیشران سوخت جامد دیرتر از سوخت مایع در خدمت صنایع موشکی دنیا قرار بگیرد که خود این تأخیر نشان دهنده دشواری های بسیار بیشتر سوخت جامد نسبت به مایع است در حالی که نیاز به سوخت جامد از همان ابتدای توسعه صنعت موشکی وجود داشت.

امروزه با حل مشکلات سوخت جامد حوزه به کار گیری این نوع از پیشران ها نیز بسیار گسترده شده است. از پیشران اصلی موشک های نظامی و فضایی تا موتورهای ترمزی بین مراحل مختلف موشک ها و سامانه های فرود فضاپیماها بر سطح ویا سامانه های نجات اضطراری فضانوردان و حتی موتورهای کوچک کنترلی.

مقایسه مختصر سوخت مایع با جامد

به گزارش تسنیم، هر چند مقایسه موشک هایی که از سوخت مایع و جامد استفاده می نمایند بسته به نوع طراحی و هدف مأموریت باید صورت گیرد اما می توان توصیفات کلی از عملکرد این 2 نوع سوخت یا در واقع 2 نوع پیشران راکتی ارائه نمود.

در ابتدا نیازهای مأموریت های نظامی از مهمترین عوامل و انگیزه های توسعه موشک های سوخت جامد بوده است. مسائلی همچون نیاز به آماده شدن سریع موشک برای پرتاب، قابلیت اطمینان بالا با توجه به نبود سامانه های متعدد مکانیکی در پیشران، حجم کمتر موشک و تعداد کمتر تجهیزات جانبی زمینی و خدماتی آن. در عمل به منظور فراهم کردن مقدمات پرتاب موشک های سوخت جامد به زمانی کمتر از 15 تا 20 دقیقه برای آماده سازی پیشران، ژیروسکوپ ها و سامانه کنترلی نیاز است.

به گزارش مشرق، هر چند هر دو نوع پیشران سوخت مایع و جامد دارای پیچیدگی هایی نظیر فرایند سوزش سوخت و احتراق، هدایت بهینه جریان مواد حاصل از احتراق به خارج از موشک، ساخت سازه بخش های مختلف برای کارکردن در آخرین حد مقاومت مواد و عملکرد در زمان بسیار کوتاه و عایق های محافظتی برای کار در درجه حرارت های بسیار بالا هستند.

اما پیشران سوخت جامد در مقایسه با سوخت مایع از یک خصوصیت ویژه برخوردار است و آن هم این که نمی توان این پیشران را به صورت سامانه های مجزا مورد طراحی، ساخت و اصلاح قرار داد بلکه در این پیشران مسائل مختلف فرایند تبدیل سوخت به گاز داغ تماماً به صورت یکپارچه رخ می دهد و به همین شکل نیز باید تحلیل شود.

البته دشواری های علمی دیگری نظیر لحاظ شدن حرارت و تأثیرات حرکت سریع گاز داغ نیز در تمام طول محفظه پیشران که محفظه احتراق آن نیز هست تا خروج از موشک نیز باید به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد که نیازمندی های علمی بالاتری نسبت به طراحی یک پیشران سوخت مایع ایجاد می نماید.
 
یک پیشران سوخت جامد با گرین به شکل ستاره
 

یک پیشران سوخت جامد با گرین به شکل ستاره

در مقابل پیچیدگی مکانیکی و قطعات بسیار کمتر، سادگی ساخت، قابلیت اطمینان عملکردی بالاتر، سهولت نگهداری و انباری ساده و طولانی مدت و زمان کوتاه آماده سازی سوخت های جامد، سوخت های مایع دارای مزیت قابل کنترل بودن هستند. در واقع سوخت جامد پس از روشن شدن پیشران قابل کنترل نبوده و یا باید تا انتها بسوزد و یا پیشران منهدم یا جدا شود تا نیروی رانش قطع گردد.

اما در سوخت های مایع با استفاده از شیرهای کنترلی میزان جریان سوخت و اکسید کننده و فرایند احتراق قابل کنترل بوده و در برخی طراح های ساخته شده در دنیا قابلیت خاموش و روشن کردن آن نیز وجود دارد بنا بر این امکان تنظیم میزان رانش بر اساس پارمترهای مد نظر در بهینه سازی مسیر پروازی در این نوع پیشران کاملاً وجود دارد. البته به طور معمول پیشران سوخت جامد در لحظات اولیه پرواز شتاب بالاتری برای موشک فراهم می نماید که به بهبود قابلیت های راهکنشی (تاکتیکی) آن در مأموریت های نظامی کمک می نماید.
 
چند نمونه از شکل های گرین سوخت جامد و نمودار رانش تولیدی بر حسب زمان

چند نمونه از شکل های گرین سوخت جامد و نمودار رانش تولیدی بر حسب زمان
 

نیاز مأموریت های فضائی به موشک های چند مرحله ای
برای اجرای هر نوع مأموریت فضایی مشخصات موشک باید از نظر انرژتیکی و وزنی برای آن مأموریت بهینه گردد. بنا بر این نباید انتظار داشت تا طیف وسیعی از مأموریت ها تنها با یک موشک چند مرحله ای قابل اجرا باشد.

در واقع برای هر مأموریتی باید محاسبات بالستیکی و وزنی انجام گیرد و طراحی پیشران ها و ساختار بهینه موشک بر اساس نتایج این فرایند حاصل خواهد شد. البته به طور معمول، بخشی از این تنوع مورد نیاز با بهسازی موشک های موجود تأمین می گردد.

وظیفه اصلی موشک تأمین سرعت مشخص شده برای بار مفید خود است. با توجه به بار مفید و سرعت مربوط، مقدار سوخت مورد نیاز معین می شود. هر قدر بار مفید و سرعت لازم بیشتر باشد مقدار این سوخت بیشتر و به دنبال آن وزن اولیه موشک بیشتر خواهد بود و همین مسئله انتظار پیشرانش بالاتر از موتور را به همراه خواهد داشت.

با افزایش مقدار سوخت، اندازه و همچنین وزن مخازن سوخت مایع یا جداره گرین سوخت جامد نیز افزایش خواهد یافت. با افزایش پیشرانش، وزن موتور نیز بالا می رود و وزن کلی سازه افزایش خواهد یافت. یکی از عمده ترین نقاط ضعف موشک های یک مرحله ای در آن است که سرعت مورد نظر نه تنها برای بار مفید بلکه برای تمامی سازه ای که دیگر مورد نیاز نیست تأمین می شود مثلاً وقتی بیش از نصف سوخت سوزانده شده، موتور همچنان باید برای کل سازه مخزن انرژی جنبشی فراهم کند.

با افزایش وزن سازه، یک بار اضافی بر توانایی انرژتیک موشک تحمیل می شود که خود به خود محدودیتی بر سر راه دستیابی به سرعت مورد نظر است. این مشکلات تا حدودی با استفاده از موشک های چند مرحله ای رفع شده.

موشک چند مرحله ای به موشک هایی گفته می شود که در حین پرواز هر قسمت از آن که کار خود را به انجام رسانده از سایر قسمت های بدنه جدا می شوند بدین ترتیب در حین پرواز، سرعت برای قسمت های در حال کار یا قسمت هایی که هنوز کار خود را به انجام نرسانده اند و بار مفید تأمین می شود.

در هنگام پرتاب، قوی ترین موتورهای موشک یعنی موتورهای مرحله اول شروع به کار خواهند کرد. این موتورها قادر به بلند کردن موشک از روی سکوی پرتاب و رساندن آن تا سرعت معین است.

 پس از اتمام مقدار سوخت تعیین شده در مرحله اول این مرحله از موشک جدا می شود و موتورهای مرحله دوم شروع به کار می کنند. این موتورها قسمت باقی مانده از موشک را به سرعت مورد نظر می رسانند و پس از اتمام سوخت مانند موتور مرحله قبل به همراه باک ها و سازه از موشک جدا می شوند.

از نظر تئوری جدایش مراحل می تواند به تعداد بیشتر نیز صورت پذیرد اما در عمل تعداد مراحل موشک را به صورت مجهولی برای مسئله بهینه کردن سازه آن در نظر می گیرند و تعیین می کنند که آیا افزایش تعداد مراحل به ازای بار مفید ثابت باعث کم شدن جرم اولیه در موقع پرتاب موشک می شود یا خیر.

اما با افزایش تعداد مراحل موشک از تعداد n به n+1، به صرفه بودن با درجه n کم می شود. شاخص های وزنی در مرحله یا بلوک موشک افت می کند، هزینه ها بالا می رود و کاملاً آشکار است که قابلیت اطمینان مجموعه نیز کم می شود. برخلاف موشک های یک مرحله ای در موشک های چند مرحله ای تنها مرحله آخر به همراه بار مفید، سرعت نهایی مشخص شده را بدست می آورد و نه تمامی سازه موشک. بلوک های قبلی سرعت کمتری به دست می آورند که این خود باعث صرفه جویی در مصرف انرژی می شود.
 
 
موشک ماهواره بر 4 مرحله ای آریان-1

موشک ماهواره بر 4 مرحله ای آریان-1

برای حمل ماهواره به مدار پائین از سطح زمین به سرعت مشخصه 9400 متر بر ثانیه معادل با سرعت حقیقی 7800 متر بر ثانیه احتیاج است.

اگر سرعت مؤثر جریان خروجی را مقدار 4400 متر بر ثانیه فرض کنیم که تقریباً برابر حد نهایی توانایی انرژتیک سوخت های شیمیایی موشک ها است و به صورت همزمان نسبت وزن نهایی موشک به وزن اولیه آن را برابر با کمترین مقدار قابل دسترس از نظر فرایندهای صنعتی ساخت فعلی یعنی 0.12 در نظر بگیریم با رابطه مربوط به سرعت گریز موشک به عدد 9300 متر بر ثانیه خواهیم رسید که کمتر از سرعت مشخصه مورد نیاز برای دسترسی به مدارهای نزدیک به زمین است.

بنا بر این موشک های تک مرحله ای با سوخت شیمیایی با فناوری های در دسترس شامل سوخت، مواد، سازه، روش های ساخت و مونتاژ، بازدهی پیشران ها و ... برای ساخت ماهواره بر مناسب نیست هر چند که در آینده با پیشرفت های بیشتر احتمال دارد که این موشک ها به سرعت مشخصه کافی برای مدارهای پائینی برسند. اما فعلاً ماهواره برها دستکم 2 مرحله ای هستند.

به گزارش مشرق، با توجه به عدم باور توانمندی های فناورانه ایران، تعجب کارشناسان خارجی از اینکه اولین ماهواره بر ایرانی 2 مرحله ای بوده و بنا بر این سطح بالایی از فناوری را داشته قابل درک است.

سرعت مشخصه موشک چند مرحله ای جمع جبری سرعت های به دست آمده به وسیله هر مرحله خواهد بود. در این حالت وزن تمامی مراحل بعدی و بار مفید حمل شونده، برای مرحله قبلی موشک به عنوان بار مفید به حساب می آید.

بر خلاف موشک های یک مرحله ای موشک های چند مرحله ای که با سوخت مایع کار می کنند می توانند به راحتی مسئله حمل ماهواره ها بر روی مدارهای پائینی را حل کنند. اولین ماهواره در سال 1957 به وسیله یک موشک 2 مرحله ای در مدار زمین قرار گرفت. برای ماهواره های سنگین از موشک های 3 مرحله ای استفاده می شود.

موشک ها با مراحل بیشتر امکان دسترسی به سرعت های بالاتر را برای سفر به ماه یا کرات دیگر منظومه شمسی فراهم می کنند.

در این حالت ممکن است حتی موشک 3 مرحله ای نیز کافی نباشد. در چنین وضعی سرعت مشخصه لازم افزایش قابل ملاحضه ای می یابد و برای به دست آوردن مدار فضایی مورد نیاز احتیاج به روشن و خاموش کردن مکرر موتورها و کم یا زیاد کردن سرعت بسته به قرار گرفتن سفیه در میدان جاذبه یکی از اجرام فضایی (خورشید و ماه و ...) است که همین امر مسئله را پیچیده تر می کند.

در مرحله اول موشک چند مرحله ای، نسبت نیروی رانش اولیه به وزن اولیه باید بیشتر از یک باشد که معمولاً این نسبت بین 1.25 تا 2 تغییر می کند. برای مراحل دوم و سوم این نسبت می تواند کمتر از یک باشد زیرا با تغییر زاویه محور موشک نسبت به افق، تنها مؤلفه ای از نیروی وزن در امتداد بردار رانش موشک قرار می گیرد که به مراتب کمتر از وزن کل موشک است.

در عوض در این فاز از پرواز در صورتی که موشک هنوز در جو غلیظ باشد بدنه موشک نیز می تواند مقداری نیروی بالابرنده را برای غلبه بر وزن تأمین نماید. جدایش مرحله اول در شرایطی اتفاق می افتد که نیروهای آیرودینامیکی کاهش یافته باشند و مقادیر کمی را به خود اختصاص دهند.
 
 
 جدایش مرحله اول موشک غول پیکر 3 مرحله ای و 110 متری ساترن-5

جدایش مرحله اول موشک غول پیکر 3 مرحله ای و 110 متری ساترن-5

این نیروها در ارتفاع 8 تا 15 کیلومتری به بیشتری مقدار خود می رسند و پس از آن به سرعت کاهش می یابند که ناشی از کاهش قابل توجه چگالی هوا است. برای اجرای هر چه بهتر فرایند جدایش از موتورهای سوخت جامد کوچکی به نام موتورهای ترمزی استفاده می شود که با نصب روی مرحله جدا شونده، پس از جدایش از موشک، نیرویی در خلاف جهت حرکت به بخش جدا شده وارد کرده و عملاً مانند ترمز برای آن مرحله موشک عمل می نمایند تا فاصله آن از بقیه موشک که باید به مسیر ادامه دهد سریعاً زیاد شود.

به این ترتیب امکان روشن شدن موتور مرحله بعدی نیز به طور ایمن مقدور می گردد و از بروز احتمال برخورد مرحله جدا شده با موشک کاملاً جلوگیری می شود.
 

شبیه سازی عملکرد موتورهای ترمزی نصب شده روی مرحله اول یک موشک فضائی

شبیه سازی عملکرد موتورهای ترمزی نصب شده روی مرحله اول یک موشک فضائی

ساختار موشک های چند مرحله ای
برای موشک های چند مرحله ای ساختارهای متنوعی مشاهده شده است که 2 ساختار مشهورتر شامل قرارگیری تمام مراحل به صورت پشت سر هم مانند موشک آریان-1 و قرارگیری مرحله اول یا موتورهای کمکی اولیه به طور موازی با سایر مراحل است.

در حالت اول، برای هر مرحله از موشک، جمع وزن محموله نهایی و وزن مراحل بعدی به عنوان بار مفید در نظر گرفته می شود. هر چند از نظر وزنی این دو ساختار معمولاً هم ارز هستند اما در نهایت طرح بهینه بر اساس ابعاد، وزن بار مفید، ترکیب سوخت، میزان پیشران ویژه مورد نیاز هر مرحله و فناوری های در دسترس تعیین می شود.
 
 
موشک تیتان-34D با ساختار موازی

موشک تیتان -34D  با ساختار موازی

نکته منفی ساختار موازی را می توان در اعمال نیروهای بزرگی در نقاطی از سازه دانست که بر هم زننده توزیع یکنواخت نیروهای ایجاد شونده در پرواز در سازه و سطح بدنه است. همچنین در گونه هایی از موشک های با ساختار موازی که مراحل کناری از سوخت مراحل میانی استفاده می کنند مسائل آب بندی اتصالات و لوله های انتقال سوخت نیز وجود دارد که چندان هم ساده نیست.
 
یک نحوه اتصال مراحل در موشک 3 مرحله ای سوخت جامد

یک نحوه اتصال مراحل در موشک 3 مرحله ای سوخت جامد

از سوی دیگر در ساختار پشت سر هم نیز بارگذاری هر مرحله از مراحل بعد از خود بیشتر است چون باید تمام وزن مراحل بعدی را تحمل نماید از این رو است که نمی توان بدون اجرای محاسبات دقیق طراحی ارجحیت این دو طرح را نسبت به یکدیگر برای یک تعریف مأموریت مشخص سنجید.

یک نکته مثبت در ساختار پشت سر هم، امکان حمل و نقل راحت تر موشک پیش از پرتاب است زیرا این نوع موشک را می توان توسط خودروهای بزرگ و در انواع فضایی توسط راه آهن منتقل کرد.

از این بابت محدودیت بسیار کمتری برای کنار هم بودن تأسیسات ساخت و مونتاژ موشک و تأسیسات ایستگاه پرتاب وجود دارد. این در حالی است که موشک های دارای ساختار موازی مانند شاتل های فضائی آمریکا معمولاً نیازمند یک خودروی غول پیکر برای حمل موشک مونتاژ شده به سکوی پرتاب هستند.

نبرد پارامترها

همانطور که ذکر شد هدف از افزایش تعداد مراحل یک موشک فضایی رسیدن به سرعت بیشتر است اما باید دانست که عوامل مختلفی سبب اتلاف سرعت در موشک می شوند. اثر جاذبه زمین و اثر نیروهای آیرودینامیکی از مهمترین عوامل هستند.

حرکت در میدان جاذبه زمین علاوه بر کاهش سرعت متناسب با شتاب جاذبه در ارتفاع لحظه ای موشک، سبب وارد شدن پارامتری تحت عنوان سرعت مصرف سوخت در فرمول ها خواهد شد. در واقع هر چه سوخت با سرعت بیشتری مصرف شود از مدت زمانی که موشک در میدان جاذبه باقی می ماند کاسته شده و در نتیجه اتلاف ناشی از شتاب جاذبه زمین کمتر می شود.

به علاوه در حرکت در میدان جاذبه، مدت زمان بین جدا شدن یک مرحله تا روشن شدن موتور مرحله بعدی نیز باعث اتلاف سرعت دیگری می شود. از این مورد نیز می شود نتیجه گیری کرد که برای کاهش اتلاف سرعت ناشی از جاذبه زمین باید زمان کارکرد موتور را کوتاه تر کرد به این معنی که میزان بیشتری از انرژی را در مدت کمتری به موشک وارد کرد. برای این منظور باید نسبت پیشران اولیه موشک به جرم اولیه آن را افزایش داد.

اما جالب اینجاست که سرعت گرفتن موشک های فضایی در اینجا به مشکلات دیگری بر می خورد زیرا افزایش نسبت فوق سبب بیشتر شدن اتلاف های دیگری می شود. در واقع بیشتر کردن پیشران اولیه موشک باعث افزایش اندازه ها و وزن موتور موشک می شود.

در اثر این افزایش در حالی که وزن بار مفید یکسان باشد نسبت وزن نهایی به وزن کل افزایش می یابد که خود باعث کاهش سرعت قابل دستیابی می گردد. اما این هم هنوز همه ماجرا نیست. نیروی پیشران بالاتر سبب افزایش شتاب و در نهایت بیشتر شدن نیروهای اینرسی می شود. این مورد نیز به نوبه خود تقویت بیشتر بدنه را به دنبال می آورد و همین امر باعث سنگین تر شدن سازه می شود.

به گزارش مشرق، سرعت بالایی که موشک به دست می آورد باعث افزایش مقاومت آیرودینامیکی (نیروی وارده از هوا به جسم) در لایه های غلیظ می شود زیرا این نیرو با توان دوم سرعت رابطه دارد. بنا بر این پرواز با سرعت های بالاتر به معنی اتلاف سرعت ناشی از نیروی مقاوم هوا خواهد بود.

این نیروی مقاوم در جو غلیظ سبب افزایش بارهای حرارتی اضافی بر بدنه و سازه نیز می شود که برای مقابله با آنها ناچار به استفاده از عایق های حرارتی وجود دارد که خود به معنی افزایش وزن اضافی سازه است. با توجه به ارتباط نیروهای آیرودینامیکی به سرعت، خود به خود این نیرو به تمام پارامترهای مؤثر بر سرعت نیز وابسته خواهد شد.

مطالب فوق تنها بخش های اصلی از وابستگی پیچیده بین پارامترهای مختلف حاضر در پرواز یک موشک فضایی است که کاهش یکی باعث افزایش دیگری می شود و به عکس. همین وابستگی پارامترها به هم، طراحان را به طرف اجرای محاسبات سنگینی برای رسیدن به حالت بهینه بین پارامترهای مختلف سوق می دهد.

بنا بر این طراحی موشک های فضایی یک فرایند طولانی و پیچیده و نیازمند تکرار حلقه های طراحی است. در واقع طراحی یک موشک فضایی، حل یک مسئله با مجهول های بسیار است.

تجهیزات زمینی، شیوه حمل و پرتاب

به طور معمول با پرتاب یک موشک توجه همه به پرواز آن جلب می شود. اما روی زمین و پیش و پس از پرتاب تجهیزات مختلفی برای اجرای موفق یک مأموریت فضائی به موشک خدمات ارائه می نمایند. مجموعه تجهیزات زمینی کار خود را قبل از پرتاب شروع کرده، در طی پرواز هم ادامه داده و حتی پس از مأموریت نیز تا مدتی در حال تحلیل نتایج حاصل و رفع عیوب و آسیب های ناشی از اثرات پرتاب در تجهیزات زمینی هستند.

به عقیده کارشناسان پرواز یک موشک بدون در اختیار داشتن تجهیزات زمینی متناسب همانقدر ناممکن است که بدون موتور و سامانه هدایت و کنترل. در واقع تجهیزات زمینی منعکس کننده ارتباط دست آوردهای فضائی با سطح فناوری های جدید، صنایع سنگین، حمل و نقل، صنایع مخابرات و الکترونیک و به طور خلاصه شاخه های متعدد صنایع هر کشور هستند.

به طور کلی تجهیزات زمینی که به منظور پرتاب موشک های فضائی در نظر گرفته می شوند به 2 گروه بخش فنی و بخش پرتاب تقسیم می شوند که هم از نظر ساختار سازمانی و هم از لحاظ تجهیزات و مأموریت کاری متفاوت هستند.

با افزودن مجموعه فرماندهی و کنترل که مجموعه مستقل و سازماندهی شده سطح بالا از تجهیزات ارتباط رادیویی، اندازه گیری، پردازش داده ها، نمایش اطلاعات برای کاربران برای تصمیم گیری و اجرای آن پیرامون مأموریت فضائی قبل از پرتاب، حین پرواز و شکل دادن به مسیر و رسیدن به مدار مد نظر و طی مدت پرواز است به بخش فنی و بخش پرتاب، یک پایگاه فضائی شکل می گیرد.
 
پایگاه پرتاب واندنبرگ و فضاپیمای شاتل

پایگاه پرتاب واندنبرگ و فضاپیمای شاتل

حمل اجزاء و مراحل مختلف موشک به محل مونتاژ، اجرای فرایند مونتاژ، سوخت گیری مراحل توسط سوخترسان های مخصوص، چک های مربوط به صحت زیرسامانه های پیشران، راه اندازی سامانه هدایت و کنترل با استفاده از تجهیزات دقیق مرجع، انتقال به موشک به سکوی پرتاب و ایجاد حالت عمودی و تراز کردن دقیق موشک در حالت عمودی برخی از اقدامات پیش از پرتاب هستند که توسط تجهیزات زمینی به انجام می رسد.

در حالت اصولی این کارها در پایگاه فضائی انجام می شود که باید علاوه بر سوله مونتاژ و آزمایش، آزمایشگاه های تخصصی بخش های مختلف، کارگاه های تعمیراتی و پشتیبانی فنی، تجهیزات تولید و انتقال برق اضطراری یا حتی عادی، سکوی پرتاب و بخش های وابسته به آن شامل کانال های هدایت و پخش گازهای خروجی موشک، آب پاش های خنثی کننده از اثرات موج صوتی پیشران موشک دارای امکانات کامل یک شهرک مسکونی برای افراد درگیر مأموریت فضائی و خدمه زمینی و راه های ارتباطی مناسب نیز باشد.
 
 
سکوی پرتاب سایوز

سکوی پرتاب سایوز

برخی پایگاه های فضائی علاوه بر اتصال به خط راه آهن از یک فرودگاه نیز برای حمل محموله و یا فعالیت های فوری مورد نیاز مأموریت فضائی نیز برخوردار هستند یا در کنار دریا ساخته می شوند تا ضمن ایمنی بیشتر برای جدایش مراحل موشک از کشتی ها نیز برای حمل بارهایی استفاده کنند که برای راه آهن و هواپیما غیراستاندارد محسوب می شوند.

به طور معمول سه روش برای مونتاژ اجزاء یک موشک چند مرحله ای وجود دارد: مونتاژ افقی و انتقال به سکوی پرتاب و سپس عمود کردن موشک، مونتاژ عمودی در فضای روباز در سکوی پرتاب و مونتاژ به صورت عمودی در سوله تخصصی و سپس انتقال عمودی موشک به سکوی پرتاب.

ساده ترین و اقتصادی ترین روش در بین راه حل های فوق روش اول است که برای بسیاری از موشک های فضائی مورد استفاده قرار می گیرد. البته استفاده از این روش برای موشک های چند مرحله ای با ساختار موازی با دشواری هایی رو به روست.
 
 مونتاژ موشک ماهواره بر 2 مرحله ای سفیر-1 به صورت افقی صورت می گیرد
مونتاژ موشک ماهواره بر 2 مرحله ای سفیر-1 به صورت افقی صورت می گیرد

با هر یک از سه روش فوق فرایند انتقال بخش ها یا کل موشک گامی بسیار حساس در یک مأموریت فضائی است زیرا مشکلات کوچکی ممکن است به از دست رفتن کل پروژه منجر شود. مثلاً در صورت حمل نامناسب و ایجاد ارتعاش در بدنه موشک احتمال خراب شدن اتصالات آب بندی ها لوله ها، قطع شدن ارتباط های الکتریکی در برخی بخش ها و یا حتی ایجاد ترک در بعضی قسمت ها وجود دارد که در طی پرواز به ایجاد سانحه و شکست مأموریت منجر می شود.
 
 حمل موشک حامل فضاپیمای سایوز با استفاده از راه آهن

حمل موشک حامل فضاپیمای سایوز با استفاده از راه آهن

موشک های بالستیک سنگین و موشک های فضایی به صورت عمودی پرتاب می شوند. تغییر وضعیت موشک از حالت افقی به عمودی توسط جرثقیل های مخصوص یا جک های هیدرولیکی قوی انجام شده و سپس موشک در حالت عمودی تثیت و تراز می شود.

شیوه پرتاب عمودی نه تنها نسبت به حالت پرتاب شیب دار ارجحیت دارد بلکه می توان گفت تنها حالت ممکن انجام مأموریت این رده از موشک ها نیز هست زیرا سازه موشک های فوق به عنوان احجام جدار نازک به حساب می آیند که تحمل نیروهای جانبی وارد شده از طرف تجهیزات پرتاب در حالت شیبدار را نخواهند داشت. در صورت تقویت سازه موشک به منظور تحمل چنین نیروهایی وزن موشک ها به مقدار قابل توجهی افزایش خواهد یافت.

بعد از پرتاب موشک به مدت 5 تا 15 ثانیه به پرواز عمودی خود ادامه داده و پس از آن شروع به تغییر مسیر می نماید.

نوبت "قائم" ایران می رسد

همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد، ماهواره بر 4 مرحله ای و سوخت جامد قائم یکی از آخرین پروژه های در حال پیگیری توسط شهید حسن طهرانی مقدم و شاید مهمترین آنها بوده است. به گزارش مشرق، بنا بر اطلاعات منتشر شده در رسانه ملی، قطر مرحله اول این موشک 3.5 متر و ارتفاع آن 20 متر بوده و برای رساندن محموله به مدار 1000 کیلومتری طراحی شده است.

به نظر می رسد ساختار این موشک به صورت قرارگیری پشت سر هم مراحل باشد. می توان گمانه زنی نمود که موفقیت در طراحی و ساخت نمونه های سابق که پس از تلاش های فراوان مجموعه های مختلفی در کشور حاصل شد، انگیزه و نقطه اتکاء اصلی در ورود به طراحی موشک قائم بوده باشد که گامی چند برابر بلندتر از مواردی چون سجیل محسوب می شود.
 
 
موشک های بالستیک و ماهواره بر ایران در کنار تصویر گرافیکی فرضی از مرحله اول موشک قائم

موشک های بالستیک و ماهواره بر ایران در کنار تصویر گرافیکی فرضی از مرحله اول موشک قائم

علاوه بر مسائل شرح داده شده در این گزارش نگاهی به سایر موشک های فضائی ساخته شده در دنیا می توان بخش هایی از عظمت این پروژه را نمایان سازد.

موشک های فضائی و نظامی متعددی به صورت 3 مرحله ای با ساختار مراحل پشت سر هم ساخته شده اند که برخی از نمونه های فضائی دارای موتورهای کمکی اولیه (بوستر) در کنار مرحله اول خود نیز هستند که از آنها به عنوان مرحله صفر یاد می شود.

تنها به عنوان چند مثال می توان از موشک های زیر نام برد:

آریان-3 اروپائی و پروتون روسی موشک هایی با 3 تا 4 مرحله (بسته به گونه مورد استفاده) و سوخت مایع، آریان-1 موشکی 4 مرحله ای با 3 مرحله اول سوخت مایع و مرحله چهارم با سوخت جامد مرکب، موشک PSLV هند دارای 4 مرحله که مراحل اول و سوم آن سوخت جامد و مراحل دوم و چهارم سوخت مایع هستند و موشک VLS-1 برزیل نیز دارای 3 مرحله سوخت جامد است.

البته موشک برزیلی VLS-1 به جز 2 پرتاب ناموفق یک بار نیز روی سکو منفجر شده و خسارات های فراوانی به مرکز فضای آلکانترای این کشور وارد کرده است. در خانواده موشک های لانگ مارچ چینی نیز نمونه های 3 مرحله ای زیادی وجود دارد که برخی از آنها مانند CZ-2E دارای 2 مرحله اول سوخت مایع و مرحله سوم سوخت جامد  و برخی دیگر فقط از سوخت مایع استفاده می کنند.
 
 
تعداد مراحل و نوع سوخت چند نوع موشک ماهواره بر

تعداد مراحل و نوع سوخت چند نوع موشک ماهواره بر

بنا بر این به طور کلی اصل استفاده از موشک های چند مرحله ای تا به حال در کشورهای متعددی آزموده شده و استفاده از سوخت جامد در مراحل مختلف موشک های فضائی نیز امری غیر معمول نیست.

در بین موشک های نظامی نیز به عنوان مثال موشک های توپول و توپول-ام روسی، M-51 فرانسوی و DF-41 چینی همگی موشک های 3 مرحله ای با تمام مراحل سوخت جامد هستند که به بردهای 8هزار تا 15هزار کیلومتر می رسند بنا بر این استفاده از 3 مرحله پشت سر هم سوخت جامد نیز تا کنون سابقه داشته است.

در جدول زیر، مشخصات تعدادی از موشک های 3 مرحله ای سوخت جامد ارائه شده است:
 
مقایسه چند نوع موشک بالستیک سوخت جامد 3 مرحله ای
مقایسه چند نوع موشک بالستیک سوخت جامد 3 مرحله ای

 
موشک 3 مرحله ای سوخت جامد توپول و شکل گرافیکی آن

موشک 3 مرحله ای سوخت جامد توپول و شکل گرافیکی آن

با در نظر گرفتن طول و قطر مرحله اول موشک قائم با موشک های جدول فوق  می توان دریافت هدف اصلی از طراحی و ساخت موشک قائم، صرفا رسیدن به یک ماهواره بر قابل اتکا در مدارهای بالا بوده است. مقایسه با ماهواره برهای مشابه نیز روشن می سازد که توانایی حمل محموله توسط قائم به مدارهای بالا دستکم در حدود چند صد کیلوگرم خواهد بود.

اما قائم ایرانی جزء معدود موشک های 4 مرحله ای بوده و سوخت جامد بودن تمام 4 مرحله آن نیز شاخصه مهم دیگر آن است. از سوی دیگر مقایسه قطر و طول مرحله اول این موشک با برخی از موتورهای راکتی سوخت جامد ساخته شده در کشورهای دیگر نشان می دهد که این مرحله از موشک قائم جزء نمونه های بزرگ از پیشران های سوخت جامد ساخته شده در دنیاست.
 
مقایسه چند پیشران سوخت جامد بزرگ

مقایسه چند پیشران سوخت جامد بزرگ
 
 موشک 4 مرحله ای PSLV هند و سکوی پرتاب آن

موشک 4 مرحله ای PSLV هند و سکوی پرتاب آن

یکی از نمونه های قابل مقایسه با مرحله موشک قائم، مرحله اول موشک ماهواره بر PSLV هند است. مرحله اول این موشک که از سوخت جامد استفاده می کند با قطر 2.8 متر، 20% کمتر از قطر قسمت مشابه در قائم بوده اما طول 20.34 متری آن اندکی بیشتر از طول مرحله اول قائم است.

این ماهواره بر هندی توانایی حمل محموله 3250 کیلوگرم را به مدارهای پائین و 1425 کیلوگرم را به مدارهای زمین آهنگ دارد. همچنین بوستر موشک تیتان-3E نیز 29.5 درصد طول بیشتر اما 12.9 درصد قطر کمتری نسبت به مرحله اول قائم دارد. با ابعاد منتشر شده از مرحله اول قائم، این پیشران راکتی از نظر حجم بین بوستر تیتان-3E و بوستر تیتان-34D قرار می گیرد.
 
بوستر بسیار بزرگ فضاپیماهای شاتل

بوستر بسیار بزرگ فضاپیماهای شاتل

به گزارش مشرق، با توجه به سه جدول فوق می توان دریافت اقدام به طراحی و ساخت ماهواره بر قائم، حرکتی سنجیده و با نگاهی به طرح های به نتیجه در دنیا به علاوه تعریف یک گام اضافی بوده است همانطور که در نگاه شهید طهرانی مقدم رسیدن به یک دستاورد در دنیا به معنی شدنی بودن آن برای متخصصان ایرانی با صرف تلاش و کوشش لازم بوده است.

البته برای حمل و نقل و پرتاب "قائم" نیز نیاز به خودرو و سکوی پرتاب جدید با مشخصات منحصر به  فرد و متناسب با آن وجود دارد که با توجه به تجربیات کشورمان در توسعه تجهیزات زمینی متناسب با رشد ابعاد موشک ها این موارد نیز قطعاً به صورت بومی قابل تحقق است.

تا کنون به جز ماهواره بر سیمرغ، برای سایر موشک های بالستیک و ماهواره برها، پرتابگرهای بومی توسعه یافته در معرض دید قرار داده شده اند.

در مورد این موشک ها که در دو قطر 0.88 متر یا 1.25 متر ساخته شده اند، خودروی حمل و پرتاب یکی هستند اما برای "سیمرغ" با قطر مرحله اول 2.4 متر و قائم با قطر 3.5 متر قاعدتاً باید خودروهای حمل ویژه ای طراحی شود.

همچنین این موشک ها به سکوهای پرتاب بزرگ و ویژه ای هم نیاز دارند. برخی رسانه های خارجی تصاویر ماهواره ای از منطقه ای در ایران منتشر کرده اند که در آن سکوی پرتاب بزرگی مشابه انواع مورد استفاده برای موشک های ماهواره بر بزرگ خارجی با یک کانال بتنی بزرگ و طولانی برای هدایت گازهای حاصل از شلیک موشک دیده می شود.
 
تصویر منتسب به سکوی پرتاب جدید ایران

تصویر منتسب به سکوی پرتاب جدید ایران

باید در نظر داشت تمام مطالب گفته شده در بخش های اولیه این گزارش به علاوه مواردی همچون طراحی نحوه اتصال مراحل، پیچیدگی های فرایند جدایش و مکانیزم های آن، موتورهای ترمزی سوخت جامد در هر مرحله، استارت ایمن موتور هر مرحله و سایر فرایندهای وابسته به پرواز هر مرحله باید 4 مرتبه در طی مأموریت تکرار شوند تا محموله نهایی وظیفه خود را انجام دهد.

این خود از مهمترین جنبه های پیچیدگی و دشواری های پیرامون پرواز این موشک است. طولانی شدن و تکرار این فرایندها رسیدن به قابلیت اطمینان کافی را به یکی از جنبه های مهم عملکرد موشک قائم تبدیل می نماید.

همچنین در تمامی طول این فرایندها در سرعت ها، شتاب ها و ارتفاعات مختلف موشک باید ارتباط دائمی با ایستگاه زمینی داشته و تحت نظارت باشد. بنا بر این پرواز "قائم" را باید حاصل صحت کار در تمامی موارد پیش گفته دانست.

به گواه متخصصان مختلفی که با شهید طهرانی مقدم کار کرده اند ایشان با وجود پذیرش ریسک های فوق العاده بالا در طی دوران جهاد علمی خود، همواره به رعایت مسائل فنی و روش های علمی در تحلیل، طراحی و آزمایش تأکید داشته است.

کار روی راکت های سوخت جامد در ایران از جایی شروع شد که سوخت جامدهای اولیه به دلیل عدم پایداری شیمیایی از مدت ها قبل از پرتاب، قابل قراردادن در راکت نبود بلکه راکت باید در زمان نزدیک به پرتاب آماده سازی می شد.

در آزمایش های اولیه، این پیشران ها درست کار نکرده و روی سکو منفجر می شدند و بعدها نیز پس از تثبیت عملکرد پیشران سوخت جامد خطای بسیار بالای راکت ها سبب می شد که در مواردی با وجود استفاده از تعداد زیادی دیده بان در شعاع 20 کیلومتری محل هدف، اصلاً محل اصابت پیدا نمی شد.

این مسیر در حدود یک دهه بعد به راکت های سوخت جامد با قابلیت اطمینان بالا و برد چند صد کیلومتر منجر شده و کمی بعد نیز موشک های سوخت جامد هدایت شونده دقیق اما کوتاه برد فاتح-110 به ثمر نشست.

در گام بعدی موشک های دوربرد با سوخت جامد و 2 مرحله ای سجیل در یکی از طولانی ترین پروژه های موشکی ایران به ثمر نشست و امروز نیز موشک سوخت جامد 4 مرحله ای به داشته های علمی و فنی این سرزمین افزوده شده است.

این راه روشن ادامه خواهد داشت تا فرزندان ایران اسلامی به بالاترین قله های دانش فضائی برای بهبود عرصه های مختلف کشور برسند که در صورت ایجاد عزم جدی مسئولین در حمایت از این راه به زودی شاهد به ثمر نشستن تلاش های انجام شده در طول 3 دهه گذشته از 21 اسفند ماه 1363 یعنی زمان شلیک اولین موشک اسکاد از ایران تا به امروز خواهیم بود.


منبع : شبکه خبر


  • سید حبیب رضایی



آیت‌الله میرباقری مطرح کرد

ماجرای امتحان حضرت زهرا(س)
قبل از ورود به دنیا/ راز نام «فاطمه»
برای ام‌ابیها

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟!


 آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی درباره ویژگی‌های خاص حضرت فاطمه زهرا(س) و شرایط درک مقام‌ الهی حضرت(س) گفت: در تفسیر فرات صفحه 581 در ذیل تفسیر سوره «قدر» آمده است که امام صادق(ع) درباره رابطه  شب قدر و حضرت زهرا(س) می‌فرماید: اگر کسی به معرفت ایشان برسد، به درک شب قدر رسیده است. «فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر» و بعد ادامه می‌دهند: «و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها» خدای متعال ایشان را فاطمه نامیده است، به خاطر اینکه مخلوقات از معرفت او مفطوم هستند.

*امتحانی که از حضرت فاطمه(س) قبل از دنیا گرفته شد

وی با اشاره به اینکه نام فاطمه یک لفظ نیست، افزود: اسامی که برای معصومین است، ظرف حقیقت وجودشان است و خود این اسم حقیقت وجودشان را منعکس می‌کند، لذا فاطمه یک لفظ نیست، بلکه معنایی دارد، بنابراین برای همین یک نام، اسرار مهمی در روایات بیان شده است.

میرباقری با بیان اینکه حضرت فاطمه(س) قبل از ورود به عالم دنیا مورد امتحان الهی قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: در تهذیب مرحوم شیخ طوسی زیارتی خطاب به وجود مقدس زهرای اطهر(س) نقل شده که «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَک»، حضرت(س)، آن وجود مقدسی است که خدای متعال قبل از خلقت ایشان را مورد امتحان قرار داده است.

وی ادامه داد: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟ حدسم این است که غیر از اینکه موضوع مسأله‌ عبودیت و توحید باشد، همه امتحانات به عهد بندگی برمی‌گردد، ما غیر از این امتحان چیزی نداریم، همه‌ امتحان تفصیل توحید است، یعنی ما همه امتحان‌هایی که می‌دهیم، امتحان به توحید است.

*مسئولیتی که حضرت زهرا(س) قبول کرد

این کارشناس دینی با تأکید بر اینکه اولیاء و انبیا یک امتحان دیگر در وادی توحید دادند، اظهار داشت: غیر از اینکه خودشان در مقام عبودیت تام هستند، با خدا یک عهدی بستند که بار هدایت دیگران و رساندنشان را به وادی توحید هم بکشند و حجاب از حقیقت معنویت و توحید را در این عالم بردارند، عهد نشر بندگی، بسط بندگی، اقامه‌ توحید و رساندن دیگران به وادی توحید را که یک عهد دیگری است و خیلی هم سنگین است.

وی افزود:  تلقی حقیر این است که این امتحانی که از حضرت زهرا(س) گرفته شده، یک چهره‌اش همین امتحان هدایت و شفاعت است، حضرت می‌خواستند واسطه تنزل حقیقت، معنویت و توحید در عالم ما شوند و موانع و حجاب را از حقیقت توحید و نبوت و ولایت، حجاب شرک و کفر و استکبار را بردارند و مردم را به حقیقت ولایت، به حقیقت نبوت راهبری کنند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم بیان داشت: از حضرت زهرا(س) حجاب برداشته شده، این معنای متوسط این عبارت است؛ «وَ أَرْخَیْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة» حجاب نبوت از ایشان برداشته شده است، حقیقت نبوت! ایشان دستشان به این حقیقت نبوت می‌رسد، به آن سر می‌رسد، بنابراین حضرت(س) مشکات انوار الهی و قلب نبی اکرم(ص) هستند.

وی ادامه داد: کسی که این مقام را دارد، عهد با خدا هم بسته که با تحمل خودش، با صبر و ریاضت خودش، موحدان را به حقیقت وادی توحید، به حقیقت وادی نبوت و ولایت برساند، بعد در این عالم که حضرت(س) آمدند به این عهد عمل کردند، پس اطلاعاتی که حضرت داشتند جزء اعظم اطلاعات عالم است که یک نمونه‌اش مصیبت حضرت سید الشهدا(ع) است که عهدش را خدای متعال از حضرت زهرا گرفته و حضرت هم قاعدتاً سر این مسأله پایداری کردند.

میرباقری با اشاره به اینکه حضرت زهرا مدار حق و باطل در عالم هستند، ابراز داشت: ما باید دنبال حضرت زهرا(س) حرکت کنیم. تصدیق یعنی این؛ یعنی هر کجا حضرت(س) ایستاد بایستی و شک هم نکنی، دید خدای متعال ایشان را تراز کرده است. نبی اکرم(ص) ایشان را تراز قرار داده است، جملاتی که راجع به ایشان گفتند، جملات عجیبی است. اقداماتی که داشتند، حضرت(س) وقتی مسافرت می‌رفتند، آخرین خانه‌ای که خداحافظی می‌کردند، خانه‌ فاطمه زهرا(س) بود، اولین خانه‌ای که برای احوالپرسی می‌آمدند، خانه ایشان بود.

وی افزود: در باب حضرت زهرا(س) مکرر فرمودند: «فداها ابوها»، پیامبری این سخن را می‌گوید که «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» است، در احوالات حضرت(ص) نوشتند، وقتی فاطمه‌ زهرا(س) وارد می‌شدند، به استقبال فاطمه می‌آمدند، ایشان را سر جای خودشان می‌نشاندند. گاهی نقل است خم می‌شدند و دست ایشان را می‌بوسیدند.

منبع : خبرگزاری فارس

  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی مراسم عزاداری ظهر روز شهادت حضرت زهرا(س)

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ب.ظ



دریافت سخنرانی استاد رائفی پور 4 فروردین1394ظهر روز شهادت حضرت زهرا(س)


لینک دریافت فایل صوتی سخنرانی استاد رائفی پور با دو کیفیت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-63دقیقه- حجم11مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-63دقیقه- حجم37مگابایت

منبع : سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور در هیئت عشاق الحسین (ع)

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۶ ب.ظ



دانلود سخنرانی استاد رائفی پور13فروردین94 وفات حضرت ام البنین(س)


دریافت صوتها به دو کیفیت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-73دقیقه- حجم12.58مگابایت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-73دقیقه- حجم41.72مگابایت


  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ایام فاطمیه 1394

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۰۸ ب.ظ
  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور مراسم دعای ندبه اسفند 93

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۲ ب.ظ



دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-مراسم دعای ندبه مهدیه کرج-جمعه، 29 اسفند 1393


دریافت صوت ها با دو کیفیت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-دعای ندبه مهدیه کرج- 62دقیقه-10.6مگابایت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-دعای ندبه مهدیه کرج- 62دقیقه-35مگابایت



  • سید حبیب رضایی

راز طول عمر امام زمان(عج) به روایت حجت‌الاسلام قرائتی

سید حبیب رضایی | جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ



اگر یک روزنامه‏ خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس پیدا شده است که 3 میلیون سال عمر دارد، مردم فوراً باور می‌کنند، اما اگر 150 حدیث داشته باشیم که امام زمان(عج) زنده است و 1300 سال عمر دارد، مى‏‌گوید: از نظر علمى نمى‌‏شود!

حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در ذیل آیه 14 سوره عنکبوت درباره طول عمر امام زمان(عج) می‌نویسد:

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ»­

و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنان هزار سال، به استثناى پنجاه سال، درنگ کرد-ولى جز اندکى از مردم به سخن او گوش ندادند- پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى ­که ستمگر بودند، فرا گرفت.

نکته‌ها:

1. قرآن، با بیان عمر طولانى انسان­‌های گذشته، آن را امری ممکن و شدنی خوانده است.«أَلْفَ سَنَةٍ»

2. تنها پیامبرى که مدت رسالتش در قرآن بیان شده، حضرت نوح(ع) است، البته 950 سال، مدت رسالت آن حضرت تا زمان طوفان است، اما مدت پیامبری ایشان پس از طوفان و سال­‌های عمرش بیان نشده است.

3. عمر طولانى دادن به بشر، برای خداوند محال نیست؛ همان­گونه که او حضرت مهدى(عج) را قرن‌ها زنده نگه داشته تا حکومت عدل جهانى را بر پا کند، گر چه جسم تمام مردم پس از کهولت سن فرسوده می‌­شود، ولى آن حضرت به گفته بزرگان دین، همچنان در چهره انسان چهل­‌ ساله ثابت است و این جاى تعجب نیست.

در صورت همه‏ ما، موى ابرو و مژه ده‌‏ها سال ثابت است، در صورتى که موى سر و صورت همواره در حال تغییر و تحول است، با آنکه آب و غذا و هوا و محل هر دو مو، یکى است. آرى! خداوند می‌‏تواند انسانى را ثابت و دیگران را متغیر قرار دهد.

4. گاهی پرسیده می‌شود که چگونه عمر بیش از هزار سال حضرت مهدى(عج) را باور کنیم؟ 

پاسخ آن است که در آیه‏ 259 سوره‏ بقره مى‏‌خوانیم: شخصى ـ که به گفته‏ روایات و تفاسیر، عُزیر نام داشت ـ از کنار یک آبادى عبور می­‌کرد که دیوارهاى آن بر روى سقف‏هایش فرو ریخته بود و مشخص بود که مدتی طولانى از مرگ ساکنین آن­جا و زمان تخریبش می‌‌گذرد، با خود گفت: «خداوند چگونه ساکنین اینجا را پس از مرگشان زنده مى‌‏کند؟».

خداوند در همان لحظه جان او را گرفت و پس از صد سال زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟»، گفت: «یک روز یا بخشى از یک روز!»، خداوند فرمود: «نه؛ بلکه صد سال است که در اینجا مانده‏اى، به غذا و نوشیدنى خود که همراه داشتى، نگاه کن که با گذشت سال­ها تغییر نکرده است، به الاغ خود نگاه کن که هیچ اثرى از آن باقى نمانده است، ما زنده شدن تو را نشانه و حجتى براى مردم قرار مى‏‌دهیم، اکنون به استخوان‏هاى الاغ مرده خود بنگر و ببین که چگونه آن­ها را به هم پیوند مى‏‌دهیم و بر آن­‌ها گوشت مى‏‌پوشانیم و زندگى دوباره به آن مى‌­بخشیم‏».

بنابراین آیه، غذا و نوشیدنى به مدت صد سال تغییر نکرد، در حالى ­که به طور طبیعى می­‌بایست پس از چند روز فاسد مى‏شد، صد سال برابر 5200 هفته است و خداوند غذایى که فقط یک هفته سالم می­‌ماند را 5200 برابر عمر طبیعى‏‌اش سالم نگاه داشت، اکنون به سراغ عمر امام زمان(عج) مى‌‏رویم که هنوز حتى به حد 20 برابر عمر طبیعى نرسیده است، بنابراین نه دلیل عقلى بر محدود کردن عمر انسان داریم و نه عمر طولانى، چیز محالى است.

از طرفى تعجب ما از طولانى بودن عمر به خاطر مقایسه آن با خودمان و قدرت محدود خودمان است، در حالی ­که نمونه‏‌هاى دیگرى از طول عمر نیز در تاریخ و طبیعت وجود دارد؛ از جمله: مدت رسالت حضرت نوح(ع) 950 سال، اصحاب کهف و خواب چند صدساله آن­ها، عمر چندین هزارساله نوعى ماهى و برخى از درختان و... . آرى! خداوندى که به استخوان، قدرت شنیدن و به پیه چشم، قدرت دیدن مى‌‏دهد، مى‏‌تواند عمر انسان را نیز طولانى کند.

متأسفانه برخی در پذیرفتن مسائل منطقی دین، دیرباور هستند، اگر یک روزنامه‏ خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس اطلس پیدا شده است که سه میلیون سال عمر دارد، فوراً باور می‌کنند، اما اگر 150 حدیث داشته باشیم که امام زمان(عج) زنده است و هزار و سیصد سال عمر دارد، مى‏‌گوید: از نظر علمى نمى‌‏شود!

منبع : خبرگزاری فارس



  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش پایانی

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۸ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی سایر اسناد موجود در کتب اهل سنت در رابطه با شهادت بانوی دوعالم، صدیقه کبری،خواهیم پرداخت. 


ترجمه کوتاه از عبد الفتاح عبد المقصود :

عبدالفتاح عبدالمقصود، از دانشمندان سنى مذهب و نویسندگان برجسته مصر به حساب مى آید که به هر دو لغت فصیح عربى و زبان عامیانه شعر سروده است. در سال 1912 میلادى در اسکندریه مصر متولد شد . او تحصیلات دانشگاهى اش را در رشته تاریخ اسلامى در مصر انجام داد . مدتى رییس دفتر معاون رییس جمهورى (حسن ابراهیم) و مدیر کتابخانه نخست وزیرى مصر بود و همچنین مؤسس و عضو هیأت تحریریه مجله «الحدیث» در اسکندریه شد و در نهایت رییس دفتر نخست وزیر مصر (محمد صدقى سلیمان) گردید .

همچنین وى از جمله مؤلفین کتابهاى درسى رشته تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعى در مصر بوده است . علاوه بر این ها وى داراى تألیفات متعددى است که از جمله مى توان کتاب هاى «ابناءنا مع الرسول»، «یوم کیوم عثمان»، «صلیبیه الى الأبد»، «الزهراء ام ابیها»، «الامام على بن ابى طالب»، «السقیفة و الخلافة» و... نام برد.
بزرگترین و مهمترین اثر وى همان کتاب «الامام على بن ابیطالب» در 9 جلد مى باشد که آن را در مدت سى سال نگاشته است. در این کتاب وى با بصیرت و ژرف نگرى خاص ، درهاى نوینى از تحقیق را در تاریخ تحلیلى اسلام گشوده و بسیارى از پرده هاى ابهام را از میان برداشته است.

او با شهامتى بزرگ و ستودنى که شایسته هر محقق آزاداندیش است ، تاریخ و شخصیت هاى آن را از درون هاله تقدیس و تنزیه که جز به بهاى حق پوشى فراهم نشده بیرون آورد و در معرض نقد و تحلیل و استنتاج قرار داد ، و در عین پایبندى به مذهب اهل سنت توانست با غلبه بر تعصبات و تعلقات گمراه کننده رایج در طى تحقیق و پژوهش سى ساله اش صادقانه جانب انصاف را رعایت کرده به تحلیل علمى تاریخ نیم قرن نخستین اسلامى بپردازد .

او در قسمتى از نامه اش در مورد ترجمه فارسى این کتاب مى نویسد:

این ترجمه وسیله خیرى براى نزدیک ساختن مذاهب اسلامى (شیعه و سنى) به یکدیگر خواهد گشت ، چه شیعه برخلاف تصورش خواهد دانست که شخصى سنى مانند من درباره امام على(علیه السلام) در کتاب خود چنین انصافى روا داشته است .

پشیمانی ابوبکر در آخرین روزهای زندگی :

معمولاً هر شخصی در آخرین روزهای زندگیش و هنگامی که احساس می‌کند مرگ به او نزدیک شده است ، مهمترین سخنان خود را گفته و اساسی‌ترین سفارش‌ها را می‌کند .

ابن أبی قحافه نیز در آخرین روزهای عمرش ، سخنانی گفته است که شنیدن آن‌ها واقعیت‌های بسیاری را آشکار می‌کند ؛ هر چند که او حتی در این جا نیز از گفتن تمام حقایق خودداری کرده است ؛ اما همین اندازه‌اش نیز برای اثبات بسیاری از مسائل کفایت می‌کند .

وی در آخرین روزهای عمرش ، اعتراف می‌کند که دستور هجوم به خانه صدیقه طاهره را صادر کرده است . تعدادی از علمای اهل سنت ؛ از جمله شمس الدین ذهبی (748هـ ) در تاریخ الإسلام ، در تاریخ زندگی ابوبکر ، محمد بن جریر طبری در تاریخش ، ابن قتیبه دینوری در الإمامة والسیاسة ، ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق و ...

چنین می‌نویسند :

عبد الرحمن بن عوف در بیماری ابوبکر بر او وارد شد و بر وی سلام کرد ، پس از گفتگویی ، ابوبکر به او چنین گفت :

أما إنی لا آسى على شیء إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث وددت أنی سألت رسول الله صلى الله علیه وسلم عنهن : وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وأن أغلق علی الحرب .

تاریخ الإسلام ، ج3 ، ص118 و تاریخ الطبری، ج 2، ص 619، ج 3 ص 430 ط دار المعارف بمصر و الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24 و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 422 و شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 – 47 و المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62 و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 5 - ص 202 – 203 و مروج الذهب ، مسعودی شافعی ، ج1 ،‌ ص290 و میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 109 و لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 189 و کنز العمال ، المتقی الهندی ، ج 5 ، ص631 و ... .

من به چیزی تأسف نمی‌خورم ، مگر بر سه چیز که انجام دادم و سه چیزی که انجام ندادم و سه چیزی که کاش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌پرسیدم : دوست داشتم خانۀ فاطمه را هتک حرمت نمی‌کردم هر چند برای جنگ بسته شده شود ... .

جالب این است که برخی از علمای اهل سنت ، به خاطر حفظ آبروی ابوبکر ، روایت را این گونه تحریف می‌کند :

أما إنی ما آسى إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث لم أسأل عنهن رسول الله صلى الله علیه وسلم . وددت أنى لم أفعل کذا ، لخلة ذکرها . قال أبو عبید : لا أرید ذکرها .

قال : ووددت أنی یوم سقیفة ...

معجم ما استعجم - البکری الأندلسی - ج 3 - ص 1076 – 1077 .

آگاه باشید که من بر سه چیز که انجام دادم غصه می خورم ؛ و سه چیز که انجام نداده ام ، و سه چیز که دوست داشتم آن را از رسول خدا می پرسیدم .

دوست داشتم که من فلان کار را نمی کردم !!! به علتی که آن را ذکر کرد ؛ ابو عبیده می گوید : من نمی خواهم بگویم ابو بکر چه گفت ( ولی می دانم )...

تصحیح ضیاء المقدسی :

ضیاء‌ المقدسی که ذهبی در تذکرة الحفاظ ، ج4 ، ص1405 و 1406 ، از وی با عناوین الإمام العالم الحافظ الحجة ، محدث الشام ، شیخ السنة ، جبلاً ثقة دیّناً زاهداً ورعا عالماً بالرجال ، یاد می‌کند ، این روایت را تصحیح کرده و می گوید :

هذا حدیث حسن عن أبی بکر .

الأحادیث المختارة ، ج10 ، ص88-90 .

این روایتی نیکوست از ابو بکر .

توثیق علوان بن داود البجلی :

ابن حجر عسقلانی و شمس الدین ذهبی ، بعد از نقل روایت پشیمانی ابوبکر ، اشکال سندی کرده و می گویند : علوان بن داود البجلی منکر الحدیث بوده است . ما در این جا به چند جواب اکتفاء می‌کنیم :

ابن حبان او را توثیق کرده است :

ابن حبّان ، در کتاب الثقات ، ج8 ، ص526 وی را توثیق کرده است که این خود بهترین دلیل بر وثاقت این شخص است .

توضیحی پیرامون شخصیت ابن حبان و متشدد بودن وی :

ممکن است کسی اشکال کند که ابن حبان از متساهلین بوده است و دقت لازم را در توثیق روایت به خرج نداده است که این اشکال با چند دلیل مردود است :

الف : ابن حبان سرچشمه شناخت ثقات :

خود ذهبی در کتاب الموقظة ، ص79 می‌گوید :

ینبوع معرفة الثقات ، تاریخ البخاری ، وابن أبی حاتم وإبن حبان .

سرچشمه شناخت افراد مورد اطمینان کتاب تاریخ بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حبان است .

در حقیقت ذهبی می‌خواهد بگوید که اگر می‌خواهید افراد ضعیف را از ثقه تشخیص دهید ، من شما را راهنمایی می‌کنم که به کسانی همچون ابن حبان مراجعه کنید ؛ چرا که او سرچشمه شناخت ثقات است .

این نشان می‌دهد که ابن حبان از نظر علمی در جایگاه رفیعی قرار دارد .

ب : ابن حبان از متشددین است :

بر خلاف آن‌چه برخی ادعا کرده‌اند ، ابن حبان ، مشهور به سخت‌گیری در توثیق است . خود ذهبی در میزان الإعتدال در باره او می‌گوید :

ابن حبان ربما قصب الثقة حتی کأنه لا یدری ما یخرج من رأسه .

میزان الإعتدال ، ج1 ، ص274 ، ترجمه افلج بن یزید .

ابن حبان گاهی آن قدر به شخص مورد اطمینان اشکال می گیرد ، انگار که نمی داند این چه حرف هایی است که در مورد او می زند !!!

و نیز سیوطی در تدریب الراوی به نقل از ابن حازم ، در جواب این مطلب که ابن حبان از متساهلین است ، می‌گوید :

وما ذکر من تساهل ابن حبان لیس بصحیح فإن غایته أنه یسمی الحسن صحیحا فإن کانت نسبته إلى التساهل باعتبار وجدان الحسن فی کتابه فهی مشاحة فی الاصطلاح وإن کانت باعتبار خفة شروطه فإنه یخرج فی الصحیح ما کان راویه ثقة غیر مدلس ... ولأجل هذا ربما اعترض علیه فی جعلهم ثقات من لم یعرف حاله ولا عتراض علیه فإنه لا مشاحة فی ذلک .

تدریب الراوی ، ج1 ، ص108 .

آنچه که در مورد تساهل ابن حبان گفته شده است ، درست نیست ؛ زیرا نهایت چیزی که گفته شده است آن است که وی روایت حسن را صحیح می شمارد ؛

اگر مقصود از تساهل وی این باشد که در کتاب او روایات حسن یافت شده است ، این تنها اشکال در اصطلاح ابن حبان است ( و نه به خود وی ) و اگر از این جهت به او اشکال شود که او شرط صحت را سبک گرفته است ؛ زیرا او در کتاب صحیح خویش از راویان مورد اطمینان غیر مدلس روایت کرده است ( و شرط بخاری و مسلم در مورد ملاقات و یا احتمال آن را مد نظر قرار نداده است ) به این علت عده ای به او اشکال کرده اند که او کسی را که مجهول است توثیق کرده است !!! ؛ اما بر او اشکالی نیست ( نظر او درست است ) ؛ زیرا این کار وی سبب اشکال بر او نمی شود .

هر منکر الحدیثی ، ضعیف نیست :

این که هر منکر الحدیثی ضعیف نیز باشد ، قابل قبول نیست ؛ چرا که این اصطلاح را در باره بسیاری از ثقات نیز به کار برده‌اند .

ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در ترجمه حسین بن فضل البجلی می‌گوید :

فلو کان کل من روى شیئاً منکراً استحق أن یذکر فی الضعفاء لما سلم من المحدثین أحد .

لسان المیزان ، ج2 ، ص308 .

اگر بخواهیم هر کسی که روایت منکری را نقل کرده است ، در ضعفا بیاوریم هیچ یک از روایت کنندگان سالم نخواهد ماند .

و ذهبی در میزان الإعتدال در ترجمه احمد بن عتاب المروزی می‌گوید :

ما کل من روی المناکیر یضعّف .

میزان الإعتدال ، ج1 ،‌ ص118 .

هر کسی که روایت منکر نقل کند تضعیف نمی شود .

بخاری ، از منکر الحدیث ، روایت نقل کرده است :

محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن ، روایات بسیاری را از کسانی نقل کرده است که همان اشخاص از کسانی هستند که اصطلاح

«منکر الحدیث» در باره آن به کار برده شده است . این عده ، بیش از آن است که بتوان همه را در این جا ذکر کرد ؛ اما به اختصار به چند نمونه اشاره می‌کنیم :

1. حسان بن حسان : ابن أبی حاتم در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث .

و ابن حجر می‌گوید :

روی عنه البخاری .

مقدمه فتح الباری ، ص394 .

2 . احمد بن شبیب بن سعید الحبطی : ابوالفتح الأزدی در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث غیر مرضی ، روی عنه البخاری .

مقدمه فتح الباری ، ص383 .

منکر الحدیث است و مقبول نیست !!! اما بخاری از او روایت نقل کرده است

3 . عبد الرحمن بن شریح المغافری : ابن سعد در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث .

طبقات ابن سعد ، ج7 ، ص516 .

ولی در عین حال بخاری از وی روایت نقل کرده است .

مقدمه فتح الباری ، ص416 .

4 . داود بن حصین المدنی : ساجی در باره او می‌گوید:

منکر الحدیث متهم برأی الخوارج

با این حال بخاری از وی در صحیحش روایت نقل می‌کند .

مقدمه فتح الباری ، ص399 .

در نتیجه ، روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد و «منکر الحدیث» بودن علوان بن داود ، ضرری به صحت روایت نمی زند .

منابع شیعه:

درباره شهادت صدیقه شهیده ، روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه وجود دارد که حتی می‌توان در این باره ادعای تواتر کرد ، ما در این جا به جهت اختصار فقط به دو روایت اشاره می‌کنیم :

«سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:

فقالت فاطمة علیها السلام : یا عمر ، ما لنا ولک ؟ فقال : افتحی الباب وإلا أحرقنا علیکم بیتکم . فقالت : ( یا عمر ، أما تتقی الله تدخل على بیتی ) ؟ فأبى أن ینصرف . ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل .

کتاب سلیم بن قیس ، تحقیق اسماعیل انصارى، ص 150 .

... حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد... .

مرحوم کلینی در کافی می‌نویسد :

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ : إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام ) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ ...

الکافی، الشیخ الکلینی ، ج 1، ص 458 ، باب مولد الزهراء فاطمه علیها السلام ، ح2 .

ترجمه روات :

1. محمد بن یحی ، شیخ مرحوم کلینی رضوان الله علیهما :

مرحوم نجاشی در باره وی می‌فرماید :

محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی ، شیخ أصحابنا فی زمانه ، ثقة ، عین ، کثیر الحدیث ، له کتب .

رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 353 .

2 . العمرکی بن علی :

مرحوم نجاشی در باره وی می‌گوید :

العمرکی بن علی أبو محمد البوفکی وبوفک قریة من قرى نیشابور . شیخ من أصحابنا ، ثقة ، روى عنه شیوخ أصحابنا .

رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 303 .

3 . علی بن جعفر :

شیخ طوسی در باره وی می‌فرماید :

علی بن جعفر ، أخو موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام ، جلیل القدر ، ثقة .

الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 151 .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش سوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش چهارم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش چهارم

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۰ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی سایر اسناد موجود در کتب اهل سنت در رابطه با شهادت بانوی دوعالم، صدیقه کبری،خواهیم پرداخت.


13 . ابو ولید محمد بن شحنه حنفی (817هـ):

ثم إن عمر جاء إلى بیت علی لیحرقه على من فیه فلقیته فاطمة ( علیها السلام ) . فقال : ادخلوا فیما دخلت فیه الأمة .

روضة المناظر فی أخبار الأوائل والأواخر ( هامش الکامل لابن الأثیر ) ، ج11 ، ص 113 ( ط الحلبی ، الأفندی سنة 1301 ) .
عمر به خانه علی آمد تا آن را با کسانی که در آن بودند به آتش بکشد ، پس فاطمه او را دید ؛ عمر به او گفت : در آن چیزی که همه امت در آن وارد شدند ، وارد شوید ( بیعت با ابو بکر)

14 . محمد حافظ ابراهیم (1287-1351هـ):

محمد حافظ ابراهیم ، شاعر مصری که به شاعر نیل شهرت دارد ، دیوانی دارد که در ده جلد چاپ شده است . وی در قصیده معروف به «قصیده عمریّة» ، یکی از افتخارات عمر بن خطاب این دانسته که در خانه علی علیه السلام آمد و گفت : اگر بیرون نیایید و با ابوبکر بیعت نکنید ، خانه را به آتش می‌کشم ولو دختر پیامبر در آن جا باشد .

جالب آن است که وی قصیده‌اش را در یک جلسه بزرگ قرائت کرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند ؛ بلکه تشویق کردند و به وی مدال افتخار نیز دادند .
وی در این قصیده می‌گوید :

وقولة لعلی قالها عمر أکرم             بسامعها أعظم بملقیها

حرقت دارک لا أبقی علیک بها         إن لم تبایع وبنت المصطفى فیها

ما کان غیر أبی حفص بقائلها         أمام فارس عدنان وحامیها .

دیوان محمد حافظ ابراهیم ، ج1 ،‌ ص82 .

و گفتاری که عمر آن را به علی (علیه السلام) گفت به چه شنونده بزرگواری و چه گوینده مهمی ؟!
به او گفت : اگر بیعت نکنی ، خانه‌ات را به آتش می‌کشم و احدی را در آن باقی نمی‌گذارم؛ هر چند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد .

جز ابو حفص (عمر) کسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت .

15 . عمر رضا کحالة (معاصر) :

وی اینگونه نقل می کند :

وتفقد أبو بکر قوماً تخلفوا عن بیعته عند علی بن أبی طالب کالعباس، والزبیر وسعد بن عبادة فقعدوا فی بیت فاطمة، فبعث أبو بکر إلیهم عمر بن الخطاب، فجاءهم عمر فناداهم وهم فی دار فاطمة، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب، وقال: والذی نفس عمر بیده لتخرجن أو لأحرقنّها على من فیها. فقیل له: یا أبا حفص إنّ فیها فاطمة، فقال: وإن....

اعلام النساء : ج 4 ، ص 114.

ابو بکر عمر را به دنبال عده ای که از بیعت با او سرباز زده بودند _ از جمله عباس و زبیر و سعد بن عبادة _ و نزد آقا امیر المؤ منین علی علیه السلام در خانه حضرت زهرا تحصن کرده بودند فرستاد ، عمر آمد و آنها را صدا زد که بیرون بیایند آنها در خانه بودند و از بیرون آمدن ابا کردند ، عمر هیزم طلب کرد و گفت : قسم به آنکه جان عمر در دست اوست یا بیرون بیائید و یا اینکه خانه را با اهلش به آتش می کشم . به گفته شد ای اباحفص (کنیه عمر) در این خانه فاطمة است ، او گفت اگرچه فاطمه هم باشد ( خانه را به آتش می کشم ) .

16 . عبد الفتاح عبد المقصود :

این دانشمند خبیر و شهیر مصری ، داستان دربارِ هجوم به خانۀ وحی را در دو مورد از کتاب خود آورده است که ما به آن‌ها اشاره می‌کنیم :
إنّ عمر قال : والذی نفسی بیده ، لیخرجنَّ أو لأخرقنّها علی من فیها ... ! قالت له طائفة خافت الله ورعت الرسول فی عقبة : یا أبا حفص ! إن فیها فاطمة ... ! فصاح لا یبالی : و إن ... ! واقترب وقوع الباب ، ثم ضربه واقتحمه ... وبدا له علیّ ... . ورنّ حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار ... فإن هی إلاّ رنة استغاثة أطلقتها : یا أبت رسول الله ...

تستعدی بها الراقد بقربها فی رضوان ربّه علی عسف صاحبه ، حتی تبدّل العاتی المدل غیر إهابه ، فتبدّد علی الأثر جبروته ، وذاب عنفه وعنفوانه ، و ودّ من خزی لو یخرَّ صعقاً تبتلعه مواطئ قدمیه ارتداد هدبه الیه ... .

وعند ما نکص الجمع ، وراح یفرّ کنوافر الظباء المفزوعة أمام صیحة الزهراء ، کان علیّ یقلّب عینیه من حسرة وقد غاض حلمه ، وثقل همّه ، وتضبضت أصابع یمینه علی مقبض سیفه کهمّ من غیظه أن تغوض فیه ... .

الإمام علی بن أبی طالب ، عبد الفتاح عبد المقصود ، ج4 ، ص274-277 و ج1 ، ص192-193 .

عمر گفت : قسم به کسی که جان عمر در دست او است ، بیرون بیایید و الا خانه را بر سر ساکنانش به آتش می‌کشم ! گروهی که از خدا می‌ترسیدند و حرمت پیامبر را در نسل او نگه می‌داشتند ، گفتند : ای أبا حفص ! فاطمه در این خانه است . و او بی پروا فریاد زد : باشد ! عمر نزدیک آمد و در زد ، سپس با مشت و لگد در کوبید تا به زور وارد شود ، علی (علیه السلام) پیدا شد .

صدای ناله زهرا در آستانه خدا بلند شد . آن صدا ، طنین استغاثه‌ای بود که دختر پیامبر سر داده و می‌گفت : پدر ! ای رسول خدا ...

می‌خواست از دست ظلم یکی از اصحابش او را که در نزدیکی وی در رضوان پروردگارش خفته بود ، برگرداند ، تا که سرکش گردن فراز بی پروا را به جای خود نشاند و جبروتش را زایل سازد و شدّت عمل و سختگیریش را نابود کند و آرزو می‌کرد قبل از این که چشمش به وی بیفتد ، صاعقه‌ای نازل شده او را در یابد .

وقتی جمعیت برگشت و عمر می‌خواست همچون آهوان رمیده ، از برابر صیحه زهراء فرار کند ، علی از شدت تأثیر و حسرت با گلوی بغض گرفته و اندوهی گران ، چشمش را در میان آنان می‌گردانید و انگشتان خود را بر قبضه شمشیر فشار می‌داد و می‌خواست از شدت خشم در آن فرو رود .

و باز در همان کتاب می‌نویسد :

و هل علی السنة الناس عقال یمنعها أن تروی قصة حطب أمر به ابن خطاب فأحاط بدار فاطمة ، و فیها علی و صحبه ، لیکون عدة الاقناع أو عدة الایقاع ؟..

علی أنّ هذه الأحایث جمیعها و معها الخطط المدبرة أو المرتجلة کانت کمثل الزبد ، أسرع إلی ذهاب و معها دفعة إبن الخطاب !..

أقبل الرجل ، محنقاً مندلع الثورة ، علی دار علی و قد ظاهره معاونوه و من جاء بهم فاقتحموها أو شکوا علی الإقتحام .

فاذا وجه کوجه رسول الله یبدو بالباب ـ حائلا من حزن ، علی قسماته خطوط آلام و فی عینیه لمعات دمع ، و فوق جبینه عبسة غضب فائر و حنق ثائر ...

و توقف عمر من خشیته و راحت دفعته شعاعا . توقف خلفه ـ امام الباب ـ صحبه الذین جاء بهم ، إذا رأوا حیالهم صورة الرسول تطالعهم من خلال وجه حبیبته الزهراء . و غضوا الأبصار ، من خزی أو من استحیاء ؛ ثم ولت عنهم عزمات القلوب و هم یشهدون فاطمة تتحرک کالخیال ، وئیدا وئیدا ، بخطولت المحزونة الثکلی ، فتقترب من ناحیة قبر أبیها ... وشخصت منهم الأنظار و أرهفت الأسماع الیها ، و هی ترفع صوتها الرقیق الحزین النبرات تهتف بمحمد الثلوی بقربها تنادیه باکیة مریر البکاء :

« یا أبت رسول الله ... یا أبت رسول الله ... »

فکأنما زلزلت الأرض تحت هذا الجمع الباغی ، من رهبة النداء .

و راحت الزهراء و هی تستقبل المثوی الطاهر تستنجد بهذا الغائب الحاضر :

« یا أبت یا رسول الله ... ماذا لقینا بعدک من إبن الخطاب ، و إبن أبی قحافة !؟ .

فما ترکت کلماتها إلا قلوبا صدعها الحزن ، و عیونا جرت دمعا ، و رجالا ودوا لو استطاعوا أن یشقوا مواطئ أقدامهم ، لیذهبوا فی طوایا الثری مغیبین .

المجموعةالکاملة الامام على بن ابیطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود، ترجمه سید محمود طالقانى، ج1، ص190 تا 192.

مگر دهان مردم بسته و بر زبانها بند است که قصه هیزمی را که زاده خطاب دستور داده بود که در درب خانه فاطمه جمع کنند بازگو نکنند ؟!

آری زاده خطاب دور خانه را که علی و اصحابش در آن بودند محاصره کرد تا بدین وسیله آنان را قانع سازد یا بی محابا بتازند !

همه این داستان ها با نقشه‌ای از پیش طرح شده یا ناگهانی پیش آمد . مانند کفی روی موج ظاهر شد و اندکی نپائید که همراه جوش و خروش عمر از میان رفت ! ... این مرد خشمگین و خروشان به سوی خانه علی روی آورد و همه همدستانش دنبال او به راه افتادند و به خانه هجوم آوردند یا نزدیک بود هجوم آورند ، ناگهان چهره ای چون چهره رسول خدا میان در آشکار شد ـ چهره ایکه پرده اندوه آنرا گرفته آثار رنج و مصیبت بر آن آشکار است ، در چشمهایش قطرات اشک می درخشد و بر پیشانش گرفتگی غضب هویدا بود ... عمر به جای خود خشک شد و آن جوش و خروشش چون موج از میان رفت ، همراهانش که دنبالش به راه افتاده بودند پشت سرش در مقابل در بُهت زده ایستادند ، زیرا روی رسول خدا را از خلال روی حبیبه اش زهرا (سلام الله علیها) دیدند ، سرها از شرمندگی و حیا به زیر آمد و چشمها پوشیده شد ، دیگر تاب از دلها رفت همین که دیدند فاطمه مانند سایه ای حرکت کرد و با قدمهای حزن زده لرزان اندک اندک به سوی قبر پدر نزدیک شد ... چشمها و گوشها متوجه او گردید ، ناله اش بلند شد باران اشک می ریخت و با سوز جگر پی در پی پدرش را صدا می زد

« بابا ای رسول خدا ... ای بابا رسول خدا ! ... »

گویا از تکان این صدا زمین زیر پای آن گروه ستم پیشه به لرزه درآمد ... باز زهرا نزدیک تر رفت و به آن تربت پاک روی آورد و همی به آن غایب حاضر استغاثه می کرد :

«بابا ای رسول خدا... پس از تو از دست زاده خطاب وزاده ابی قحافة چه برسر ما آمد!» دیگر دلی نماند که نلرزد و چشمی نماند که اشک نریزد ، آن مردم آرزو می کردند که زمین شکافته شود و در میان خود پنهانشان سازد .

ترجمه برگرفته شده از کتاب علی بن ابی طالب تاریخ تحلیلی نیم قرن اول اسلام ـ ترجمه المجموعة الکاملة الامام على بن ابیطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود ـ مترجم سید محمود طالقانى ، ج 1 ، ص 326 تا 328 ، چاپ سوم ، چاپخانه افست حیدری .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش سوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت


منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش سوم

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۴۳ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی اسناد «مسعودی شافعی»، «ابن عبد ربّه»، «ابن عبد البر قرطبی»، «مقاتل بن عطیة»، «ابی الفداء»، «صفدی » و ... خواهیم پرداخت. 


6 . مسعودی شافعی (345هـ) :

فهجموا علیه وأحرقوا بابه ، واستخرجواه منه کرهاً ، وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً .

اثبات الوصیة ، ص143.

به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بیرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گردید .

تقی الدین سبکی در کتاب الطبقات الشافعیة نام او را در زمره علمای شافعی مذهب می آورد ؛ از این رو ،‌اشکال شیعه بودن وی مردود است .

الطبقات الشافعیة ج3 ، ص 456 و 457 ، رقم 225، چاپ دار احیاء الکتب العربیة .

7 . ابن عبد ربّه (463هـ) :

ابن عبد ربّه در العقد الفرید می‌نویسد :

الذین تخلّفوا عن بیعة أبی بکر: علىّ والعباس، والزبیر، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبیر فقعدوا فى بیت فاطمة حتّى بعث الیهم أبو بکر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم . فأقبل عمر بقبس من نار على أن یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمة فقالت: یابن الخطاب ! أجئت لتحرق دارنا ؟ قال : نعم أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة فخرج علی حتى دخل على أبی بکر .

العقد الفرید، ابن عبدربه، ج3، ص 63 طبع مصر .

ابوبکر به عمر بن خطاب مأموریت داد که برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و به وى گفت: چنانچه مقاومت کردند و از بیرون آمدن خوددارى کردند، با آنان جنگ کن. عمر با شعله آتشى که همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه(علیها السلام)برداشته بود، به سوى آنها حرکت کرد. فاطمه(علیها السلام)گفت: یابن الخطاب اجیت لتحرق دارنا؟ اى پسرخطاب! آتش آورده اى خانه مرا بسوزانى؟ گفت: بلى، مگر این که به آنچه امت در آن داخل شده اند (بیعت با ابوبکر) شما هم داخل شوید ... .

8 . ابن عبد البر قرطبی (368 -463هـ) :

ابن عبدالبر قرطبى می گوید :

 فقالت لهم: إن عمر قد جاءنی وحلف لئن عدتم لیفعلن وایم الله لیفین بها

 الاستیعاب، ابن عبدالبر قرطبى، ج3، ص975 ؛ المصنف، ابن ابى شیبه، ج8، ص572 .

پس فاطمه به ایشان گفت : عمر به نزد من آمد و قسم خورد که اگر دوباره به اینجا آمدید قسم به خداوند که چنین و چنان می کنم . و قسم به خدا که وی چنین خواهد کرد .

9 . مقاتل بن عطیة (505هـ) :

ان ابابکر بعد ما اخذ البیعة لنفسه من الناس بالارحاب و السیف و القوة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الى دار على و فاطمه(علیهما السلام) و جمع عمر الحطب على دار فاطمة(علیها السلام) و احرق باب الدار .

الامامة و الخلافة، مقاتل بن عطیه ، ص160 و 161 که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسة البلاغ .
هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت ، عمر ، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه (علیها السلام) فرستاد ، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد ... .

10 . ابی الفداء (732هـ) :

وی در تاریخش می‌نویسد :

ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة رضی الله عنها وقال إن أبوا فقاتلهم فأقبل عمر بشئ من نار على أن یضرم الدار فلقیته فاطمة رضی الله عنها وقالت إلى أین یا بن الخطاب أجئت لتحرق دارنا قال نعم أو تدخلوا فیما دخل فیه الأمة فخرج حتى أتى أبا بکر فبایعه .

وکذا نقله القاضی جمال الدین بن واصل وأسنده إلی ابن عبد ربّه المغربی .

تاریخ ابوالفداء، ج1، ص156 طبع مصر بالمطبعة الحسینیة .

ابو بکر عمر را به نزد علی و همراهیان وی فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد ؛ و گفت اگر ممانعت کردند پس با ایشان جنگ بنما . پس عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد تا خانه را به آتش بکشد . پس فاطمه علیها السلام او را دید و گفت به کجا می روی ای فرزند خطاب . آیا آمده ای که خانه ما را به آتش بکشی؟ گفت آری مگر اینکه همان کاری را بنمایید که مردم کردند . پس علی بیرون آمده به نزد ابا بکر رفت پس با وی بیعت نمود.

11 . صفدی (764هـ) :

انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.

الوافى بالوفیات ، ج5 ، ص347 .

عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ضربه ای زد که منجر به سقط شدن محسن از شکمش شد .

12 . ابن حجر عسقلانی (852هـ) و شمس الدین ذهبی (748هـ ):

ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان و ذهبی در میزان الإعتدال می‌نویسند :

إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.

لسان المیزان ، ج1 ، ص268.

عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید .

البته ابن حجر ، این روایت را به دلیل وجود ابن أبی دارم در سند آن و به بهانه رافضی بودن وی رد می‌کند ؛ در حالی ذهبی در سیر اعلام النبلاء ، وی را این گونه معرفی می‌کند :

349 - ابن أبی دارم * الامام الحافظ الفاضل ، أبو بکر أحمد بن محمد السری بن یحیى بن السری بن أبی دارم .

سیر اعلام النبلاء ، ج15 ، ص576 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبی دارم .

ذهبی در جای دیگر می نویسد :

کان موصوفا بالحفظ والمعرفة إلا أنه یترفض .

سیر اعلام النبلاء ، ج15 ، ص577 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبی دارم .

ذهبی در جای دیگر می گوید :

وقال محمد بن حماد الحافظ ، کان مستقیم الامر عامة دهره .

سیر اعلام النبلاء ، ج15 ، ص 578 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبی دارم .

ذهبی در میزان الإعتدال می گوید :

وقال محمد بن أحمد بن حماد الکوفی الحافظ - بعد أن أرخ موته : کان مستقیم الامر عامة دهره .

میزان الإعتدال ج1 ، ص 139 ، رقم 552 ، ترجمه  أحمد بن محمد  بن السرى بن یحیى بن أبی دارم المحدث . أبو بکر الکوفی ؛ لسان المیزان ـ ابن حجر عسقلانی ، رقم  824 ، ترجمه احمد بن محمد بن السرى بن یحیى بن أبی دارم المحدث أبو بکر الکوفی .

هر چند که ذهبی نیز در ادامه وی را به همان دلیل رافضی بودن و نقل همین روایت و برخی روایات دیگر در مذمت خلفاء ، مذمت می‌کند و حتی به وی این چنین فحاشی می‌کند :

شیخ ضال معثر .

پیرمردی گمراه و خطا کار!!!

اما آیا رافضی بودن یک راوی می‌تواند دلیل بر عدم وثاقت وی باشد ؟

و آیا به مجرد رافضی بودن می توان روایت فردی را کنار زد و باطل قلمداد نمود ؟ اگر اینگونه باشد باید اهل سنت بر تعداد زیادی از روایات صحاح سته خط بطلان بکشند زیرا مؤلفین صحاح سته در موارد بسیاری از رافضه حدیث نقل نموده اند که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:

1- عبید الله بن موسی : ذهبی در مورد این فرد می گوید :

کان معروفا بالرفض .

به رافضی بودن معروف بود .

سیر أعلام النبلاء ج 9 ، ص 556 ، ترجمه عبید الله بن موسی ، رقم 215 .

و در جای دیگر می گوید :

وحدیثه فی الکتب الستة .

احادیث او در کتب صحاح سته موجود است .

سیر أعلام النبلاء ج 9 ، ص 555 ، ترجمه عبید الله بن موسی ، رقم 215 .

مزی نویسنده تهذیب الکمال می گوید تمامی صحاح سته از این شخص روایت نقل کرده اند .

2- جعفر بن سلیمان الضبعی ( علمای اهل سنت ایشان را رافضی و از شیعیان غالی می دانند )

خطیب بغدادی از یزید بن زریع نقل می کند که می گفت :

فان جعفر بن سلیمان رافضی .

تاریخ بغداد ج5 ، ص 372 ، ذیل ترجمه أحمد بن المقدام بن سلیمان بن الأشعث بن أسلم بن سوید بن الأسود بن ربیعة بن سنان أبو الأشعث العجلی البصری ، رقم 2925
مزی نویسنده تهذیب الکمال می گوید : بخاری در کتاب الأدب المفرد و بقیه نویسندگان صحاح یعنی ( مسلم - أبو داود - الترمذی - النسائی - ابن ماجه ) در کتب صحاحشان از این شخص روایت نقل کرده اند .

تهذیب الکمال ج 5 ، ص 43 ، ترجمه جعفر بن سلیمان الضبعی ، رقم 943 .

3- بد الملک بن أعین الکوفی

مزی نویسنده تهذیب الکمال می گوید تمامی صحاح سته از این شخص روایت نقل کرده اند .

تهذیب الکمال ج 18 ، ص 282 ، ترجمه عبد الملک بن أعین الکوفی ، رقم 3514 .

مزی به نقل از سفیان می گوید : او رافضی است :

عن سفیان : حدثنا عبد الملک بن أعین شیعی کان عندنا رافضی صاحب رأی .

تهذیب الکمال ج 18 ، ص 283 ، ترجمه عبد الملک بن أعین الکوفی ، رقم 3514 .

قال علی بن المدینی : « لو ترکت أهل البصرة لحال القدر ، ولو ترکت أهل الکوفة لذلک الرأی ، یعنی التشیع ، خربت الکتب »

اگر بصریان را به خاطر قدری بودن و کوفیان را به خاطر نظرشان ( شیعه بودن ) رها کنی ، همه کتاب ها را نابود کرده ای .

بعد در توضیح سخن علی بن مدینی می‌گوید :

قوله : خربت الکتب ، یعنی لذهب الحدیث .

الکفایة فی علم الروایة ، ص157 ، رقم 338 .

کتاب ها را نابود کرده ای یعنی همه احادیث از بین می رود .

و نیز در جای دیگر می‌نویسد :

وسئل عن الفضل بن محمد الشعرانی ، فقال : صدوق فی الروایة إلا أنه کان من الغالین فی التشیع ، قیل له : فقد حدثت عنه فی الصحیح ، فقال : لأن کتاب أستاذی ملآن من حدیث الشیعة یعنی مسلم بن الحجاج » .

الکفایة فی علم الروایة ، ص195 ، رقم 349 .

از او در مورد فضل بن محمد شعرانی سوال شد ؛ پس گفت : در روایت راستگوست ، اما اشکالی که دارد این است که در مورد تشیع زیاده روی می کند ؛ به او گفتند : در صحیح از وی روایت کرده اید .

گفت : کتاب استادم پر از روایات شیعه است ( یعنی کتاب صحیح مسلم)!!!

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش دوم

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۳۱ ب.ظ


در بخش اول مقاله پیش رو، به بررسی اسناد «امام جوینی» و «ابن أبی شیبه» پرداختیم. در این بخش به بررسی اسناد «علامه بلاذری» خواهیم پرداخت. 


3 . علامه بلاذری (270هـ) :

إن أبابکر آرسل إلی علی یرید البیعة ، فلم یبایع ، فجاء عمر و معه فتیلة . فتلقته فاطمة علی الباب فقالت فاطمة : یابن الخطاب ! أتراک محرّقا علیّ بابی ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک .

انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586.

ابوبکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر مى سازد .

بررسی سند روایت :

بلاذری ، روایت را با این سند نقل می‌کند :

المدائنی، عن مسلمة بن محارب، عن سلیمان التیمی وعن ابن عون : أن أبابکر ...

مدائنی :

ذهبی در باره وی می‌نویسد‌:

المدائنی * العلامة الحافظ الصادق أبو الحسن علی بن محمد بن عبد الله بن أبی سیف المدائنی الاخباری . نزل بغداد ، وصنف التصانیف ، وکان عجبا فی معرفة السیر والمغازی والأنساب وأیام العرب ، مصدقا فیما ینقله ، عالی الاسناد .

 در ادامه از قول یحی بن معین می‌نویسد :

قال یحیى : ثقة ثقة ثقة .( قال احمد بن أبی خثیمة) سألت أبی : من هذا ؟ قال : هذا المدائنی .

یحیى بن مَعین در مورد او سه بار گفت : او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است . احمد بن أبی خثیمة می گوید : از پدرم پرسیدم نام این شخصی که یحیی بن مَعین در مورد او این مطلب را گفت ، چیست : پدرم گفت : نام او مدائنی است .

و نیز نقل می‌کند :

وکان عالما بالفتوح والمغازی والشعر ، صدوقا فی ذلک .

سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 10 - ص 401

أبو الحسن مدائنی (از علمای تاریخ بود) وعالم به جنگ ها و غزوه ها و شعر بود (ودر این زمینه اطلاعات کافی داشت) و در مورد این مسائل در زمره راستگویان به شمار می رفت .

و ابن حجر می‌نویسد :

قال أبو قلابة: حدثت أبا عاصم النبیل بحدیث فقال عمن هذا قلت: لیس له إسناد ولکن حدثنیه أبو الحسن المدائنی قال لی سبحان الله أبو الحسن أستاذ . ( إسناد )

لسان المیزان، ج 5 ، ص 82 ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم 5945.

أبو قلابة می گوید: حدیث را برای أبا عاصم النبیل خواندم ، ابا عاصم گفت : این حدیث را از چه کسی شنیده ای؟ گفتم سندش نزد من نیست ولکن این حدیث را أبو الحسن مدائنی برایم نقل نموده است و از او شنیده ام أبا عاصم گفت : پاک و منزه است خدا ،أبو الحسن مدائنی استاد در علم حدیث است .

در بعضی نسخه ها به جای کلمه استاد ، إسناد آمده است در این صورت معنای عبارت اینگونه می شود : أبو الحسن مدائنی خودش سند است و همین که او این روایت را نقل نموده کافی است .

وقال أبو جعفر الطبری کان عالماً بأیام الناس صدوقاً فی ذلک .

لسان المیزان، ج 5 ، ص 82 ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم 5945.

أبو جعفر طبری می گوید : عالم به تاریخ بود و از راستگویان بود .

مسلمة بن محارب :

ابن حبان او را در کتاب الثقات توثیق نموده است ؛ از این رو ، اشکال مجهول بودن این شخص ، مردود است .

الثقات ـ ابن حبان ـ ج7، ص 490 .

سلیمان التِیْمی :

مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد :

قال الربیع بن یحیى عن شعبة ما رأیت أحدا أصدق من سلیمان التیمی کان إذا حدث عن النبی صلى الله علیه وسلم تغیر لونه .

تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531و الجرح والتعدیل: ج4 ، ص 124 ترجمة سلیمان التیمی ، رقم 539 .

ربیع بن یحیی از شعبة بن حجاج نقل می کند که می گفت :‌ احدی را راستگوتر از سلیمان التِیْمی ندیدم ، هر وقت حدیثی از پیامبر اکرم نقل می نمود رنگش (صورتش) تغییر می کرد .

قال أبو بحر البکراوی عن شعبة شک ابن عون وسلیمان التیمی یقین.

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 ؛ تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

أبوبحرالبکراوی ازشعبة بن حجاج نقل می کند که می گفت:‌ شک سلیمان التِیْمی وابن عون بِسان یقین است .

وقال عبدالله بن احمد عن أبیه ثقة .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341

عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل می کند که می گفت : سلیمان التیمی‌ فردی مورد وثوق و اعتماد است .

قال ابن معین والنسائی ثقة .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341؛ تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

یحیی بن معین و نَسائی نیز او را ثقه و مورد اطمینان می دانند .

قال العجلى تابعی ثقة فکان من خیار أهل البصرة .
معرفة الثقات ج 1، ص 430، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 670 ؛ تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341؛تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

عِجلی (از علمای رجالی اهل سنت) در مورد او می گوید : او از طبقه تابعین است و فردی مورد وثوق است و از بهترین افراد (وعلمای) اهل بصره است .

محمد بن سعد صاحب کتاب الطبقات الکبری در مورد سلیمان التیمی می گوید :

کان ثقة کثیر الحدیث وکان من العباد المجتهدین وکان یصلی اللیل کله یصلی الغداة بوضوء عشاء الآخرة .

الطبقات الکبری ـ ابن سعد ـ ج7 ، ص 188، ترجمه سلیمان التیمی ، رقم 3198، چاپ دار الکتب العلمیة ـ بیروت .

او فردی مورد وثوق است ، احادیث بسیار زیادی نقل کرده است و از عابدین و مجتهدین بود ، تمامی شب را به نماز خواندن می گذراند و نماز صبحش را با وضوی نماز عشاء شب گذشته اش می خواند .

قال الثوری حفاظ البصرة ثلاثة فذکره فیهم .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 و تهذیب الکمال ج 12، ص9 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531و الجرح والتعدیل: ج4 ، ص 124، ترجمة سلیمان التیمی ، رقم 539 .

از سفیان الثوری نقل می کنند که می گفت :‌ حفاظ (حدیث) در بصره سه نفرند ، و سلیمان التیمی را یکی از آن افراد می‌ دانست .

قال ابن المدینی عن یحیى ما جلست إلى رجل اخوف لله منه .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 و تهذیب الکمال ج 12، ص9 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

علی بن المدینی از یحیى (بن سعید قطان) نقل می کند که می گفت :‌ درکنار هیچ مردی خداترس تر از سلیمان التیمی ننشستم . ( کنایه از اینکه سلیمان التیمی بسیار خداترس بود و من خداترس تر از او ندیدم ) .

قال محمد بن علی الوراق عن أحمد بن حنبل کان یحیى بن سعید یثنی على التیمی وکان عنده عن أنس أربعة عشر حدیثا ولم یکن یذکر اخباره.

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341؛تهذیب الکمال ج 12، ص11 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

محمد بن علی الوراق از أحمد بن حنبل نقل می کند که می‌ گفت : یحیى بن سعید (قطان) سلیمان التیمی را مدح و ثناء می کرد و می گفت ، 14 روایت از انس بن مالک نزد سلیمان بود (یعنی 14 روایت بدون واسطه از انس نقل می نمود) ولی روایات او را (یحیی) ذکر نکرد .

ابن حبان در کتاب الثقات می گوید :

کان من عباد أهل البصرة وصالحیهم ثقة واتقانا وحفظا وسنة .

الثقات ج4، ص 300، ترجمه سلیمان بن طرخان و تهذیب التهذیب ج 4، ص 177، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 .

سلیمان التِیْمی از عابدین و صالحین بصره بود او فردی مورد وثوق و دقیق و متقن بود و از حفاظ حدیث و از کسانی بود که بسیار به سنت اهمیت می داد .

عبدالله بن عون :

برخی اشکال کرده‌اند که روایت در این جا مقطوع است ؛ چرا که وی از صحابه روایتی نقل نکرده است ؛ در حالی که صفدی ،‌از علمای بزرگ اهل سنت در مورد ابن عون می گوید :

کان یمکنه السماع من طائفةٍ من الصحابة .

الوافی بالوفیات ج 17، ص 390، ذیل ترجمه الحافظ المُزَنی عبدالله بن عون بن أرطبان أبوعون المزنی ، رقم 320.

حتی روایاتی وجود دارد که حکایت از صحابی بودن این شخص دارد ؛ چنانچه ابن سعد در الطبقات الکبری نقل می کند :

أخبرنا بکار بن محمد قال : کان بن عون یتمنى أن یرى النبی ، صلى الله علیه وسلم ، فلم یره إلا قبل وفاته بیسیر فسر بذلک سرورا شدیدا ...

الطبقات الکبری ج7 ، ص 198، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم :‌ 3232 ، چاپ دارالکتب العلمیة (بیروت - لبنان)

ابن عون خیلی دوست داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه (وآله) و سلم ، (بالاخره این توفیق نصیب او شد و) مدت کوتاهی قبل از وفات حضرت توانست حضرت را ببیند و بخاطر این دیدار بسیار خوشحال بود...

حتی اگر فرض کنیم که ابن عون تابعی باشد ، باز هم ضرری به این روایت نمی زند ؛ چرا که پدر علم رجال اهل سنت ، شعبه بن حجاج در باره وی می گوید :
شک ابن عون أحب إلی من یقین غیره .

مقدمة الجرح والتعدیل: 145.

شک ابن عون برای من از یقین دیگران بهتر و قابل قبول تر است .

و علی بن مدینی از علمای بزرگ رجال اهل سنت می گوید :

قال علی بن المدینی: جمع لابن عون من الاسناد ما لم یجمع لاحد من أصحابه. سمع بالمدینة من القاسم وسالم، وبالبصرة من الحسن وابن سیرین، وبالکوفة من الشعبی وإبراهیم، وبمکة من عطاء ومجاهد، وبالشام من رجاء بن حیوة ومکحول.

به قدری روایات مسند نزد ابن عون وجود دارد که نزد هیچ کدام از اصحابش وجود ندارد . اساتید او در مدینه قاسم و سالم ، در بصره حسن (بصری) و ابن سیرین ، در کوفه ( عامر) شعبی و ابراهیم ، در مکه عطاء و مجاهد ، و در شام رجاء بن حیوة و مکحول بودند .

و نیز مزی در تهذیب اکمال می‌نویسد :

قال علی: وهذا قبل أن یحدث ابن عون، ولو کان ابن عون قد حدث ما قدم علیه عندی أحدا.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 397 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

قبل از اینکه ابن عون بر کرسی تدریس حدیث بنشیند علی بن مدینی می گفت : اگر ابن عون حدیث بگوید هیچ کس را بر او مقدم نمی کنم .

قال إسماعیل بن عمرو البجلی، عن سفیان الثوری: ما رأیت أربعة اجتمعوا فی مصر مثل أربعة اجتمعوا بالبصرة: أیوب، ویونس وسلیمان التیمی، وعبد الله بن عون.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 398 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

إسماعیل بن عمرو البجلی به نقل از سفیان الثوری می گوید : من آن چهار نفری را که در مصر جمع شده اند ، ( در علم و فضل ) مانند این چهار نفری که در بصره اند ندیدم ( یعنی آن چهار نفر با اینها در فضیلت و برتری علمی قابل قیاس نیستند) .

وقال محمد بن سلام الجمحی: سمعت وهیبا یقول: دار أمر البصرة على أربعة، فذکر هؤلاء.

وقال أحمد بن عبدالله العجلی : أهل البصرة یفخرون بأربعة، فذکرهم.

معرفة الثقات ج 2 ، ص 50 ، ذیل ترجمه عبدالله بن أرطبان ، رقم 934، چاپ : المکتبة الدار- المدینة المنورة .

أحمد بن عبدالله العجلی : اهل بصره به چهار نفر افتخار می کنند ، سپس نام این چهار نفر را ذکر نمود .

وقال الاصمعی، عن شعبة: ما رأیت أحدا بالکوفة إلا وهؤلاء الاربعة أفضل منه ، فذکرهم .

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 398 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

اصمعی به نقل از شعبه می گوید : هیچ کسی را در کوفه ندیدم مگر اینکه این چهار نفر از آنها برتر بودند ، سپس نام این چهار نفر را ذکر نمود .

قال محمد بن أحمد بن البراء: قال علی بن المدینی، وذکر هشام بن حسان وخالد الحذاء وعاصم الاحول وسلمة بن علقمة وعبد الله بن عون و أیوب، فقال: لیس فی القوم مثل ابن عون و أیوب .

الجرح والتعدیل: ج5 ، ص131 ، باب العین ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون البصری ، رقم : 605.

محمد بن أحمد بن البراء می گوید علی بن المدینی در حالی که در مورد هشام بن حسان وخالد الحذاء وعاصم الاحول وسلمة بن علقمة وعبد الله بن عون و أیوب صحبت می کرد گفت در میان قوم ( یعنی اصحاب حدیث در نزد ما ) فردی مانند ابن عون و ایوب یافت نمی شود .

وقال أبو داود الطیالسی ، عن شعبة: ما رأیت مثل أیوب ویونس وابن عون .

الجرح والتعدیل: ج5 ، ص133، باب الالف ، ذیل ترجمه أیوب بن أبی تمیمة ، رقم : 4 ؛ الجرح والتعدیل: ج5 ، باب العین ، ص 145.

أبو داود الطیالسی به نقل از شعبة می گوید : شعبه گفت تاکنون مثل أیوب ویونس وابن عون ندیده ام .

قال حفص بن عمرو الربالی ، عن معاذ بن معاذ: سمعت هشام بن حسان یقول: حدثنی من لم تر عینای مثله - فقلت فی نفسی: الیوم یستبین فضل الحسن وابن

سیرین - قال: فأشار بیده إلى ابن عون وهو جالس.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 399 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

حفص بن عمرو الربالی به نقل از معاذ بن معاذ می گوید : از هشام بن حسان شنیدم که می گفت : از کسی حدیث شنیدم که چشمانم تاکنون مثل او را ( در علم وفضیلت ) ندیده بود ، پیش خود گفتم امروز فضائل حسن بصری و ابن سیرین با این سخن آشکار شد ، ( که ناگهان) هشام بن حسان با دستش به ابن عون که در مجلس حاضر بود اشاره نمود

قال الربالی: فذکرته للخلیل بن شیبان ، فقال: سمعت عمر بن حبیب یقول: سمعت عثمان البتی یقول: ما رأت عینای مثل ابن عون.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 399 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

ربالی گوید : این حرف را برای خلیل بن شیبان نقل کردم ، او نیز گفت از عمر بن حبیب شنیدم می گفت عثمان البتی می گفت : چشمانم ( در فضیلت و برتری) فردی مثل ابن عون ندیده است.

قال نعیم بن حماد، عن ابن المبارک: ما رأیت أحد ذکر لی قبل أن ألقاه ثم لقیته، إلا وهو على دون ما ذکر لی إلا حیوة، وابن عون، وسفیان، فأما ابن عون: فلوددت أنی لزمته حتى أموت أو یموت .

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 400 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

نعیم بن حماد ازعبدالله بن مبارک نقل می کند : حالات هر کسی را که برایم نقل نمودند بعد از ملاقات با او دریافتم آنقدر هم که می گفتند اهل فضل نبود ، غیر از حیوة وابن عون، وسفیان ،اما ابن عون : ( آنقدر با فضیلت است که ) من دوست دارم آنقدر شاگرد او باشم تا اینکه یا من از دنیا بروم یا او .

 قال ابن المبارک: ما رأیت أحدا أفضل من ابن عون .

تاریخ البخاری الکبیر: ج5 ، ص 163 ، ذیل ترجمة عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 512.

عبدالله ابن مبارک می گوید : احدی را افضل از ابن عون ندیدم .

ابن حبان می‌گوید :

من سادات أهل زمانه عبادة وفضلا وورعا ونسکا وصلابة فی السنة، وشدة على أهل البدع

الثقات: ج7 ، ص3.

(ابن عون) درمیان اهل زمانش از جهت عبادت و فضیلت و دوری از شبهات و سیره و روش و تقیدش به سنت نبوی و مقابله با بدعت گزاران از بزرگان بود (و دارای مقامی بس رفیع بود) .

در نتیجه ، همان طوری که ذکر شد ، اولاً برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که وی صحابی بوده و در آخرین روزهای عمر نبی مکرم اسلام وی را ملاقات کرده است در نتیجه در حادثه حمله به خانه صدیقه شهیده حضور داشته است و شاهد ماجرا بوده است ؛ ثانیاً : بر فرض این که روایت منقطع و از گفته‌های خود ابن عون باشد ، بازهم برای اثبات ادعای ما کفایت می‌کند ؛ زیرا اعتراف شخصی مثل ابن عون که شک او در نزد علمای اهل سنت همانند یقین است و ... ، خود بهترین دلیل برای ما است .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش اول

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۲۲ ب.ظ


اثبات هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از منابع اهل سنت


بسم الله الرحمن الرحیم

روایات بسیاری در کتاب‌های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می‌کند ، خلیفه اول به همراه عده‌ای از دشمنان اهل بیت ، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده‌اند ؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده‌اند .

ما در این جا به چند روایت به نقل از علمای اهل سنت اشاره کرده و فقط چهار روایت ‌: ابن أبی شیبه ، بلاذری ، طبری و روایت پشیمانی ابوبکر در آخرین روزهای زندگیش را از نظر سندی بررسی می‌کنیم .

1 . امام جوینی (730هـ) :

از آن جایی که روایت جوینی اهمیت بیشتری داشت و نیز تصریح به مقتوله بودن صدیقه طاهره دارد ، ما نخست این روایت را نقل و بقیه روایات را بر طبق سال وفات صاحب کتاب ، می‌آوریم .

جوینی « استاد ذهبی » از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روایت می کند :

روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علی بر او وارد شد ، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد ، اشک آلود شد ، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پیامبر گریست . در پی آن دو ، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند ، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد ، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند ، فرمود :

وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة .

فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین‏ .

فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35 .

زمانی که فاطمه را دیدم ، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد ، گویا می‌بینم ذلت وارد خانۀ او شده ،‌ حرمتش پایمال گشته ، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد ، سقط شده ؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند : وا محمداه ! ؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد ،‌ کمک می خواهد ؛ اما کسی به فریادش نمی‌رسد .

او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می‌شود ؛ و در حالی بر من وارد می‌شود که محزون ، گرفتار و غمگین و شهید شده است .

و من در اینجا می‌گویم : خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده ، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند .

ذهبی در شرح حال امام الحرمین جوینی می گوید:

وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاکمل فخر الاسلام صدر الدین ابراهیم بن محمد بن المؤید بن حمویه الخراسانی الجوینى ... وکان شدید الاعتناء بالروایة وتحصیل الاجزاء حسن القراءة ملیح الشکل مهیبا دینا صالحا .

تذکرة الحفاظ ج 4 ، ص 1505- 1506 ، رقم 24 .

از امام روایت کننده و حدیث گوی یگانه کامل فخر اسلام و صدر دین ابراهیم بن محمد بن الموید بن حمویه الخراسانی الجوینی روایت شنیدم ( درس گرفتم ) ... و وی بسیار به روایات و بدست آوردن کتب حدیثی اهمیت می داد خوش صدا و خوش سیما بود و شخص با هیبت و دین دار و صالحی بود .

2. ابن أبی شیبه (239هـ) :

وی که از استاتید محمد بن اسماعیل بخاری بوده ، در کتاب المصنف می‌گوید :

أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله ( ص ) کان علی والزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله ( ص ) فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم ، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة فقال : یا بنت رسول الله ( ص ) ! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک ، وما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک ، وأیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک ، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت ، قال : فلما خرج عمر جاؤوها فقالت : تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه ... .

المصنف ، ج8 ، ص 572 .

هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند ، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند ، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اى دختر رسول خدا ! محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند .

این جمله را گفت و بیرون رفت ، وقتى على (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند ، دخت گرامى پیامبربه على (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود ، خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد !

ابن أبی شیه سند روایت را این گونه نقل می‌کند :

حدثنا محمد بن بشر نا عبید الله بن عمر حدثنا زید بن أسلم عن أبیه أسلم

بررسی سند روایت :

محمد بن بشر :

مزی در تهذیب الکمال در باره وی می‌گوید :

قال عثمان بن سعید الدارمى ، عن یحیى بن معین : ثقة .

و قال أبو عبید الآجرى : سألت أبا داود عن سماع محمد بن بشر من سعید بن أبى عروبة فقال : هو أحفظ من کان بالکوفة .

تهذیب الکمال ، ج24 ، ص533 .

ابو عبید گوید : از داود سؤال کردم از روایت محمد بن بشیر از سعید بن أبی عروبه ، گفت : او از نظر حفظ از تمامی کوفیان برتر بوده است .

و ابن حجر در تهذیب التهذیب می‌نویسد :

و کان ثقة ، کثیر الحدیث .

و قال النسائى ، و ابن قانع : ثقة .

و قال ابن شاهین فى " الثقات " : قال عثمان بن أبى شیبة : محمد بن بشر ثقة ثبت .

تهذیب التهذیب ، ج9 ، ص 74 .

عبید الله بن عمر بن حفص بن عاصم بن عمر بن الخطاب :

مزی در تهذیب الکمال در باره وی می‌نویسد :

و قال أبو حاتم : سألت أحمد بن حنبل عن مالک ، و عبید الله بن عمر ، و أیوب أیهم أثبت فى نافع ؟ فقال : عبید الله أثبتهم وأحفظهم وأکثرهم روایة .

و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل : قال یحیى بن معین : عبید الله بن عمر من الثقات .

و قال أبو زرعة ، و أبو حاتم : ثقة .

و قال النسائى : ثقة ثبت .

و قال أبو بکر بن منجویه : کان من سادات أهل المدینة و أشراف قریش فضلا و علما و عبادة و شرفا و حفظا و إتقانا .

تهذیب الکلمال ، ج19 ، ص127 .

و ابن حجر در تهذیب التهذیب می‌نویسد :

قال ابن منجویه : کان من سادات أهل المدینة و أشراف قریش : فضلا و علما و عبادة و شرفا و حفظا و إتقانا . )

و قال أحمد بن صالح : ثقة ثبت مأمون ، لیس أحد أثبت فى حدیث نافع منه .

تهذیب التهذیب ، ج7 ، ص 40 .

زید بن أسلم القرشى العدوى :

وی از روات ، بخاری ، مسلم و بقیه صحاح سته اهل سنت است ؛ از این رو در وثاقت این شخص ، هیچ تردیدی وجود ندارد .

مزی در تهذیب الکمال در باره وی می‌نویسد :

و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل عن أبیه ، و أبو زرعة ، و أبو حاتم ، و محمد بن سعد ، و النسائى ، و ابن خراش : ثقة .

و قال یعقوب بن شیبة : ثقة من أهل الفقه والعلم ، و کان عالما بتفسیر القرآن ، له کتاب فیه تفسیر القرآن .

تهذیب الکمال ، ج10 ، ص17 .

أسلم القرشى العدوى ، أبو خالد و یقال أبو زید ، المدنى ، مولى عمر بن الخطاب :

وی نیز از روات بخاری ، مسلم و بقیه صحاح ا هل سنت و از صحابه است و از آن‌جایی که تمامی صحابه از دیدگاه اهل سنت ، عادل هستند ، در وثاقت وی نمی توانند تردید کنند .

مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد :

أدرک زمان النبى صلى الله علیه وسلم .

و قال العجلى : مدینى ثقة من کبار التابعین . و قال أبو زرعة : ثقة .

تهذیب الکمال ،‌ ج2 ، ص530 .

در نتیجه سند این روایت صحیح است .

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

متن کامل و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا(سلام الله علیها)

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۴۹ ب.ظ



در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، به مسجد پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در آمد.

سپس لحظه‏ اى سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود:

حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ.

و گواهى می دهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز می باشند.

موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بی‌‏آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده‌‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.

و گواهى می دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکی‌ها به سر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه‏‌اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات.

اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ، فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَقاً فی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها.

فَاَنارَ اللَّهُ بِاَبی‏مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ.

ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.

ثم التفت الى اهل المجلس و قالت: فیکُمْ، وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْکُمْ، وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْکُمْ: کِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ، بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ، مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ.

بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ.

فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِما مَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ.

وَ الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَ صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْساءً فِی الْعُمْرِ وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حِقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکائیلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ.

اَنْتُمْ عِبادَ اللَّهِ نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ، وَ اُمَناءُ اللَّهِ عَلى اَنْفُسِکُمْ، وَ بُلَغاؤُهُ اِلَى الْاُمَمِ، زَعیمُ حَقٍّ لَهُ

او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قطعى‌اش را امضا و مقدّراتش را اجرا نماید، و آن حضرت امّت‌ها را دید که در آئین‌هاى مختلفى قرار داشته، و در پیشگاه آتش‌هاى افروخته معتکف شده و بت‏‌هاى تراشیده شده را پرستنده، و خداوندى که شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منکرند.

پس خداى بزرگ بوسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى‏‌هاى آن را روشن، و مشکلات قلبها را برطرف، و موانع رؤیت دیده‏‌ها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان کرده،و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود.

تا هنگامى که خداوند او را به سوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و آزادى و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان نیکوکار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودى پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و امینش و بهترین خلق و برگزیده‏‌اش باد، و سلام و رحمت و برکات الهى بر او باد.

آن گاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:

شما اى بندگان خدا پرچمداران امر و نهى او، و حاملان دین و وحى او، و امین‌هاى خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او بسوى امّت‌هایید، زمامدار حق در میان شما بوده، و پیمانى است که از پیشاپیش بسوى تو فرستاده، و باقیمانده‏‌اى است که براى شما باقى گذارده، و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّت‌هاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشکار، ظواهر آن جلوه‏‌گر می‌‏باشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیّت از او خشنودى الهى را باعث مى‏‌گردد، و شنیدن آن راه نجات است. بوسیله آن مى‏‌توان به حجّت‌هاى نورانى الهى، و واجباتى که تفسیر شده، و محرّماتى که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهی‌هاى جلوه‏‌گرش و برهان‌هاى کافیش و فضائل پسندیده‏‌اش، و رخصت‌هاى بخشیده شده‏‌اش و قوانین واجبش دست یافت.

پس خداى بزرگ ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص، و حج را براى استحکام دین، و عدالت‏‌ورزى را براى التیام قلب‌ها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملت‌ها، و امامتمان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد.

وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِصْمَةِ، وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ اِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبوُبِیَّةِ. فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنَّهُ اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.

ثم قالت: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی‏مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً، لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ. فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ،وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ. فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَجُفُّ الْاَصْنامَ وَ یَنْکُثُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَ لَّوُا الدُّبُرَ.

و امر به معروف را براى مصلحت جامعه، و نیکى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خون‌ها، و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در کیل و وزن را براى رفع کم‏‌فروشى مقرر فرمود.

و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترک دزدى را براى پاکدامنى قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانه‏‌پرستى خالص شوند.

پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک مى‏‌ترسند. آنگاه فرمود: اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز می‌گویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنج‌هاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است.

پس اگر او را بشناسید می‌دانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم.

رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کناره‏‌گیرى کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو بسوى پروردگارشان دعوت نمود، بت‌ها را نابود ساخته، و سر کینه‏‌توزان را مى‌‏شکند، تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند.

حَتَّى تَفَرََّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُ‏الدّینِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ. وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِی‏ءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَاَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ. کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِی‏ءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللَّهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِ‏اللَّهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.

تا آن گاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطان‌ها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره‏‌هاى کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهان‌هاى شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهى که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.

و شما بر کناره پرتگاهى از آتش قرار داشته، و مانند جرعه‏‌اى آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتش‏زن‌ه‏اى بودید که بلافاصله خاموش مى‌‏گردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبى مى‏‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده مى‏‌کردید، خوار و مطرود بودید، مى‌‏ترسیدند که مردمانى که در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا خداى تعالى بعد از چنین حالاتى شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگ‌هاى عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتی‌ها کشیدید.

هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمى‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‌‏کرد، باز نمى‏‌گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به کمر بسته، نصیحت‏گر، تلاشگر، و کوشش‏کننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏‌کننده نمى‏‌هراسید. و این در هنگامه‏‌اى بود که شما در آسایش زندگى مى‏‌کردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مى‌‏بردید تا ناراحتى‌‏ها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد مى‌‏کردید، و به هنگام نبرد فرار می نمودید.

فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِکُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِکُمْ.

هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ، وَ کَیْفَ بِکُمْ، وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ.

و آن گاه که خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین کهنه، و سکوت گمراهان شکسته، و پست رتبه‏‌گان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانه‏‌هایتان بیامد، و شیطان سر خویش را از مخفى‌‏گاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده کرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن آماده‌اید، آنگاه از شما خواست که قیام کنید، و مشاهده کرد که به آسانى این کار را انجام مى‌‏دهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناک هستید، پس بر شتران دیگران نشان زدید، و بر آبى که سهم شما نبود وارد شدید.

این در حالى بود که زمانى نگذشته بود، و موضع شکاف زخم هنوز وسیع بود، و جراحت التیام نیافته، و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید که از فتنه مى‌‏هراسید، آگاه باشید که در فتنه قرار گرفته‏‌اید، و براستى جهنم کافران را احاطه نموده است.

این کار از شما بعید بود، و چطور این کار را کردید، به کجا روى مى‌‏آوردید، در حالى که کتاب خدا رویاروى شماست، امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بى‌‏رغبتى به آن را خواهانید؟ یا بغیر قرآن حکم مى‌‏کنید؟ که این براى ظالمان بدل بدى است، و هرکس غیر از اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَیْثَ اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتَها، وَ یَسْلَسَ قِیادَها،ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَ قْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، وَ اِطْفاءِ اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ، وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِاَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمَدى، وَ وَخْزِالسنان‏فى‏الحشا.وَ اَنْتُمُ الانَ تَزَْعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ، وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ، أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ.اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبی‏قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» (1) وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، (2) وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ببَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ»، (3) وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»، (4) وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ». (5)

وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ.

فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ.

ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت:

آن گاه آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و کشیدن آن سهل گردد، پس آتش‏گیره‏ ها را افروخته‌‏تر کرده، و به آتش دامن زدید تا آن را شعله‏‌ور سازید، و براى اجابت نداى شیطان، و براى خاموش کردن انوار دین روشن خدا، و از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید، به بهانه خوردن، کف شیر را زیر لب پنهان می‌خورید، و براى خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏‌ها و درختان کمین گرفته و راه مى‌‏رفتید، و ما باید بر این امور که همچون خنجر برّان و فرورفتن نیزه در میان شکم است، صبر کنیم.

و شما اکنون گمان می‌برید که براى ما ارثى نیست، آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمی دانید؟ در حالى که براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم.

اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم. امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید، آیا قرآن نمی‌گوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‌‏کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و مى‌‏فرماید: «هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران».

و شما گمان مى‌‏برید که مرا بهره‌‏اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه‌‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می‌گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمی‌دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد.

چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده‏‌گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می برند، و پشیمانى به شما سودى نمی‌رساند، و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل می‌شود. آن گاه رو بسوى انصار کرده و فرمود:

یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما کانَ رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟ فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ، وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ اُعْلِنَ بِها، کِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیَتِکُمْ، وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ، یَهْتِفُ فی اَفْنِیَتِکُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ.«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ

فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرینَ». (6)

ایهاً بَنی‏قیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ.

قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ، وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ، وَاَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ بُؤْساً لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ.اَلا، وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ.اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ.فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ.فأجابها أبوبکر عبداللَّه بن عثمان، و قال:

اى گروه نقباء، و اى بازوان ملت، اى حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهل‏ انگارى از دادخواهى من چرا؟ آیا پدرم پیامبر نمی‌فرمود: «حرمت هرکس در فرزندان او حفظ می‌شود»، چه به سرعت مرتکب این اعمال شدید، و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروریخت، در صورتى که شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن می‌کوشیم هست، و نیرو براى حمایت من در این مطالبه و قصدم می باشد.

آیا می‌گوئید محمد صلى اللَّه علیه و آله بدرود حیات گفت، این مصیبتى است بزرگ و در نهایت وسعت، شکاف آن بسیار، و درز دوخته آن شکافته، و زمین در غیاب او سراسر تاریک گردید، و ستارگان بی‌فروغ، و آرزوها به ناامیدى گرائید، کوه‌ها از جاى فروریخت، حرمت‌ها پایمال شد، و احترامى براى کسى پس از وفات او باقى نماند.

به خدا سوگند که این مصیبت بزرگتر و بلیّه عظیم‏تر است، که همچون آن مصیبتى نبوده و بلاى جانگدازى در این دنیا به پایه آن نمی رسد، کتاب خدا آن را آشکار کرده است، کتاب خدایى که در خانه‏‌هایتان، و در مجالس شبانه و روزانه‏‌تان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگى آن را مى‌‏خوانید، این بلائى است که پیش از این به انبیاء و فرستاده شدگان وارد شده است، حکمى است حتمى، و قضائى است قطعى، خداوند می فرماید: محمد پیامبرى است که پیش از وى پیامبران دیگرى درگذشتند، پس اگر او بمیرد و یا کشته گردد به عقب برمى‌‏گردید، و آنکس که به عقب برگردد به خدا زیانى نمی‌رساند، و خدا شکرکنندگان را پاداش خواهد داد».

اى پسران قیله- گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا می‌بینید و سخن مرا می شنوید، و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید، و داراى نفرات و ذخیره‏ اید، و داراى ابزار و قوه‏ اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما می رسد ولى جواب نمی‌دهید، و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمی رسید، در حالى که به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف می باشید، و شما برگزیدگانى بودید که انتخاب شده، و منتخباتى که براى ما اهل‏بیت برگزیده شدید!

با عرب پیکار کرده و متحمّل رنج و شدت‌ها شدید، و با امتها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بوده و شما فرمانبردار، تا آسیاى اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعره‏ هاى شرک‏ آمیز خاموش شده، و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش و دعوت نداى هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دین کاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده، و پس از آشکارى خود را مخفى گرداندید، و بعد از پیشقدمى عقب نشستید، و بعد ایمان شرک آوردید.

واى بر گروهى که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارد در حالى که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید.

آگاه باشید مى‌‏بینم که به تن‏آسائى جاودانه دل داده، و کسى را که سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته‏‌اید، با راحت‌‏طلبى خلوت کرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده‏‌اید، در اثر آن آنچه را حفظ کرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید را بازگرداندند، پس بدانید اگر شما و هرکه در زمین است کافر شوید، خداى بزرگ از همگان بى‌‏نیاز و ستوده است. آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود، به سستى پدید آمده در اخلاق شما، و بى‏‌وفائى و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لیکن اینها جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینه‏‌ام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏‌دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله‌‏ور خدا که بر قلبها احاطه مى‌‏یابد متصل است. آنچه مى‌‏کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کار خود را مى‏‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى‌‏بریم.

آنگاه ابوبکر پاسخ داد:

یا بِنْتَ رَسُولِ‏اللَّهِ! لَقَدْ کانَ اَبُوکِ بِالْمُؤمِنینَ عَطُوفاً کَریماً، رَؤُوفاً رَحیماً، وَ عَلَى الْکافِرینَ عَذاباً اَلیماً وَ عِقاباً عَظیماً، اِنْ عَزَوْناهُ وَجَدْناهُ اَباکِ دُونَ النِّساءِ، وَ اَخا اِلْفِکِ دُونَ الْاَخِلاَّءِ، اثَرَهُ عَلى کُلِّ حَمیمٍ وَ ساعَدَهُ فی کُلِّ اَمْرٍ جَسیمِ، لا یُحِبُّکُمْ اِلاَّ سَعیدٌ، وَ لا یُبْغِضُکُمْ اِلاَّ شَقِیٌّ بَعیدٌ.

فَاَنْتُمْ عِتْرَةُ رَسُولِ‏اللَّهِ الطَّیِّبُونَ، الْخِیَرَةُ الْمُنْتَجَبُونَ، عَلَى الْخَیْرِ اَدِلَّتُنا وَ اِلَى الْجَنَّةِ مَسالِکُنا، وَ اَنْتِ یا خِیَرَةَ النِّساءِ وَ ابْنَةَ خَیْرِ الْاَنْبِیاءِ، صادِقَةٌ فی قَوْلِکِ، سابِقَةٌ فی وُفُورِ عَقْلِکِ، غَیْرَ مَرْدُودَةٍ عَنْ حَقِّکِ، وَ لا مَصْدُودَةٍ عَنْ صِدْقِکِ.

وَ اللَّهِ ما عَدَوْتُ رَأْىَ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ لا عَمِلْتُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، وَ الرَّائِدُ لا یَکْذِبُ اَهْلَهُ، وَ اِنّی اُشْهِدُ اللَّهَ وَ کَفى بِهِ شَهیداً، اَنّی سَمِعْتُ رَسُولَ‏اللَّهِ یَقُولُ: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْاَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةًّ، وَ لا داراً وَ لا عِقاراً، وَ اِنَّما نُوَرِّثُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ الْعِلْمَ وَ النُّبُوَّةَ، وَ ما کانَ لَنا مِنْ طُعْمَةٍ فَلِوَلِیِّ الْاَمْرِ بَعْدَنا اَنْ یَحْکُمَ فیهِ بِحُکْمِهِ».

اى دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وى در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وى را بر هر دوستى برترى داد، و او نیز در هر کار بزرگى پیامبر را یارى نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نم‌‏دارند، و تنها بدکاران شما را دشمن می‌‏شمرند.

پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوى بهشت رهنمون بودید، و تو اى برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهى شد و از گفتار صادقت مانعى ایجاد نخواهد گردید.

و بخدا سوگند از رأى پیامبر قدمى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکرده‏‌ام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمى‌‏گوید، و خدا را گواه مى‏‌گیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمى‌‏گذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مى‌‏نهیم، و آنچه از ما باقى مى‌‏ماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید.»

وَ قَدْ جَعَلْنا ما حاوَلْتِهِ فِی الْکِراعِ وَ السِّلاحِ، یُقاتِلُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ وَ یُجاهِدُونَ الْکُفَّارَ، وَ یُجالِدُونَ الْمَرَدَةَ الْفُجَّارَ، وَ ذلِکَ بِاِجْماعِ الْمُسْلِمینَ، لَمْ اَنْفَرِدْ بِهِ وَحْدى،وَ لَمْ اَسْتَبِدْ بِما کانَ الرَّأْىُ عِنْدى، وَ هذِهِ حالی وَ مالی، هِیَ لَکِ وَ بَیْنَ یَدَیْکِ، لا تَزْوى عَنْکِ وَ لا نَدَّخِرُ دُونَکِ، وَ اَنَّکِ، وَ اَنْتِ سَیِّدَةُ اُمَّةِ اَبیکِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّیِّبَةُ لِبَنیکِ، لا یُدْفَعُ مالَکِ مِنْ فَضْلِکِ، وَ لا یُوضَعُ فی فَرْعِکِ وَ اَصْلِکِ، حُکْمُکِ نافِذٌ فیما مَلَّکَتْ یَداىَ، فَهَلْ تَرَیِنَّ اَنْ اُخالِفَ فی ذاکَ اَباکِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ).

فقالت:

سُبْحانَ‏اللَّهِ، ما کانَ اَبی رَسُولُ‏اللَّهِ عَنْ کِتابِ اللَّهِ صادِفاً، وَ لا لِاَحْکامِهِ مُخالِفاً، بَلْ کانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ، وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِما بُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ، هذا کِتابُ اللَّهِ حُکْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ».

و ما آنچه را که مى‏‌خواهى در راه خرید اسب و اسلحه قرار دادیم، تا مسلمانان با آن کارزار کرده و با کفّار جهاد نموده و با سرکشان بدکار جدال کنند، و این تصمیم به اتفاق تمام مسلمانان بود، و تنها دست به این کار نزدم، و در رأى و نظرم مستبدّانه عمل ننمودم، و این حال من و این اموال من است که براى تو و در اختیار توست، و از تو دریغ نمى‌‏شود و براى فرد دیگرى ذخیره نشده، توئى سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاک براى فرزندانت، فضائلت انکار نشده، و از شاخه و ساقه‌‏ات فرونهاده نمى‌‏گردد، حُکمت در آنچه من مالک آن هستم نافذ است، آیا مى‌‏پسندى که در این زمینه مخالف سخن پدرت عمل کنم.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:

پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا روى‌‏گردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مى‌‏نمود، آیا مى‏‌خواهید علاوه بر نیرنگ و مکر به زور او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دام‌هائى که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمى است عادل، و ناطقى است که بین حق و باطل جدائى مى‏‌اندازد، و مى‌‏فرماید:- زکریا گفت: خدایا فرزندى به من بده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و مى‌‏فرماید: «سلیمان از داود ارث برد».

بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، کَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ.

فقال أبوبکر:

صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَتْ اِبْنَتُهُ، مَعْدِنُ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدى وَ الرَّحْمَةِ، وَ رُکْنُ الدّینِ، وَ عَیْنُ الْحُجَّةِ، لا اَبْعَدُ صَوابَکِ وَ لا اُنْکِرُ خِطابَکِ، هؤُلاءِ الْمُسْلِمُونَ بَیْنی وَ بَیْنَکِ قَلَّدُونی ما تَقَلَّدْتُ، وَ بِاتِّفاقٍ مِنْهُمْ اَخَذْتُ ما اَخَذْتُ، غَیْرَ مَکابِرٍ وَ لا مُسْتَبِدٍّ وَ لا مُسْتَأْثِرٍ، وَ هُمْ بِذلِکَ شُهُودٌ.

فالتفت فاطمة علیهاالسلام الى النساء، و قالت:

مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ،

و خداوند در سهمیه‏‌هائى که مقرر کرد، و مقادیرى که در ارث تعیین فرمود، و بهره‏‌هائى که براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده، که بهانه‏‌هاى اهل باطل، و گمان‌ها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چاره‌‏اى ندارم، و خداوند در آنچه مى‏‌کنید یاور ماست.

ابوبکر گفت:

خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، که معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین و سرچشمه حجت و دلیل مى‌‏باشد و راست مى‏‌گوید، سخن حقّت را دور نیفکنده و گفتارت را انکار نمى‌‏کنم، این مسلمانان بین من و تو حاکم هستند، و آنان این حکومت را بمن سپردند، و به تصمیم آنها این منصب را پذیرفتم، نه متکبّر بوده و نه مستبدّ به رأى هستم، و نه چیزى را براى خود برداشته‏‌ام، و اینان همگى گواه و شاهدند.

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:

اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می‌گیرید، آیا در قرآن نمى‌‏اندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده، و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده، و بد راهى را به او نشان داده، و با بدچیزى معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پرده‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمى‌‏کردید و براى شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.

وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ.

ثم عطفت على قبر النبیّ صلى اللَّه علیه و آله، و قالت:

قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ - لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرِ الْخُطَبُ

اِنَّا فَقَدْ ناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها - وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ

وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ - عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ

اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ - لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ

تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا - لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ

وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیْکَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى‏الْعِزَّةِ الْکُتُبُ

سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر کرد و فرمود:

بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى‌‏کرد.

ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند.

هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما.

مردانى چند از امت تو همین که رفتى، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏‌ها را آشکار کردند.

بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد.

تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل مى‏گردید.

وَ کانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُؤْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ

فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ الْکُتُبُ

ثم انکفأت علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه‏السلام یتوقّع رجوعها الیه و یتطلّع طلوعها علیه، فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لامیرالمؤمنین علیهماالسلام:

یَابْنَ اَبی‏طالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنینِ، نَقَضْتَ قادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخانَکَ ریشُ الْاَعْزَلِ.

هذا اِبْنُ اَبی‏قُحافَةَ یَبْتَزُّنی نِحْلَةَ اَبی وَ بُلْغَةَ ابْنَىَّ! لَقَدْ اَجْهَرَ فی خِصامی وَ اَلْفَیْتُهُ اَلَدَّ فی کَلامی حَتَّى حَبَسَتْنی قیلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وَصْلَها، وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونی طَرْفَها، فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ، خَرَجْتُ کاظِمَةً، وَ عُدْتُ راغِمَةً.

اَضْرَعْتَ خَدَّکَ یَوْمَ اَضَعْتَ حَدَّکَ، اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشت التُّرابَ، ما کَفَفْتَ قائِلاً وَ لا اَغْنَیْتَ باطلاً وَ لا خِیارَ لی، لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هَنیئَتی وَ دُونَ ذَلَّتی، عَذیرِىَ اللَّهُ مِنْکَ عادِیاً وَ مِنْکَ حامِیاً.

جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد.

اى کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتى و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد.

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت و حضرت على علیه‏‌السلام در انتظار او به سر برده و منتظر طلوع آفتاب جمالش بود، وقتى در خانه آرام گرفت به حضرت على علیه‏السلام فرمود:

اى پسر ابوطالب! همانند جنین در شکم مادر پرده‏‌نشین شده، و در خانه اتهام به زمین نشسته‌‏اى، شاه‏پرهاى شاهین را شکسته، و حال آنکه پرهاى کوچک هم در پرواز به تو خیانت خواهد کرد. این پسر ابى‌‏قحافه است که هدیه پدرم و مایه زندگى دو پسرم را از من گرفته است، با کمال وضوح با من دشمنى کرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه‏‌توز دیدم، تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم‏‌پوشى کردند، نه مدافعى دارم و نه کسى که مانع از کردار آنان گردد، در حالى که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم.

آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادى همان روز خویشتن را خانه‌‏نشین نمودى، تو شیرمردى بودى که گرگان را مى‏‌کشتى، و امروز بر روى زمین آرمیده‏‌اى، گوینده‏‌ا‌ى را از من دفع نکرده، و باطلى را از من دور نمى‌‏گردانى، و من از خود اختیارى ندارم، اى کاش قبل از این کار و قبل از اینکه این چنین خوار شوم مرده بودم، از اینکه اینگونه سخن مى‏‌گویم خداوندا عذر مى‌‏خواهم، و یارى و کمک از جانب توست.

وَیْلاىَ فی کُلِّ شارِقٍ، وَیْلاىَ فی کُلِّ غارِبٍ، ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ، شَکْواىَ اِلى اَبی وَ عَدْواىَ اِلى رَبّی، اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً، وَ اَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْکیلاً.

فقال امیرالمؤمنین علیه‏السلام:

لا وَیْلَ لَکِ، بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِکِ، نَهْنِهْنی عَنْ وُجْدِکِ، یا اِبْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَیْتُ عَنْ دینی، وَ لا اَخْطَأْتُ مَقْدُورى، فَاِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ، وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ، وَ ما اُعِدَّ لَکِ اَفْضَلُ مِمَّا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللَّهَ. فقالت: حَسْبِیَ اللَّهُ، و أمسکت.

از این پس واى بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنیا رفت، و بازویم سست شد، شکایتم بسوى پدرم بوده و از خدا یارى مى‌‏خواهم، پروردگارا نیرو و توانت از آنان بیشتر، و عذاب و عقابت دردناکتر است.

حضرت على علیه‏‌السلام فرمود: شایسته تو نیست که واى بر من بگوئى، بلکه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزیده خدا و اى باقیمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، من در دینم سست نشده و از آنچه در حدّ توانم است مضائقه نمى‌‏کنم، اگر تو براى گذران روزیت ناراحتى، بدانکه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و کفیل تو امین است، و آنچه برایت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر کن.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا مرا کافى است، آنگاه سکوت کرد . . .

منبع : سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

امام خمینی و جریان ملی‌گرایی

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۵۳ ب.ظ





بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه هایی در بین اقشار جامعه رواج پیدا کرد که می‌توانست مسیر انقلاب را به کلی تغییر دهد؛ از جمله آن رویکرها می‌توان به ملی‌گرایی(Nationalism) اشاره کرد. این تعلق ملی، اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور، و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی، و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز از آن‌ها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت‌هامی‌شود.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو_ محسن زیار_ در این نوشتار قصد داریم به بررسی دیدگاه امام خمینی (ره) در خصوص رویکرد ملی‌گرایی (Nationalism) بپردازیم.

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه هایی در بین اقشار جامعه رواج پیدا کرد که می‌توانست مسیر انقلاب را به کلی تغییر دهد؛ از جمله آن رویکرها می‌توان به ملی‌گرایی(Nationalism) اشاره کرد. همانطور که می‌دانید، ملی‌گرایی(Nationalism) نوعی تعلق ملی به کشور است. این تعلق ملی، اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور، و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی، و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز از آن‌ها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت‌هامی‌شود.

 

با التفات به سخنان و مبانی فکری امام خمینی (ره) درمی‌یابیم که نظر ایشان با این رویکرد متفاوت است. آرمان نهایی امام خمینی(ره) درباره رابطه و مناسبات انسانی، رسیدن به امت واحد اسلامی است.

 

تفکر امام خمینی (ره) از آغاز نهضت اسلامی مبتنی بر اندیشه وحدت اسلامی و نگرش امت مدارانه به مسائل جهان اسلام بوده است. ایشان مصالح اسلام و مسلمانان را همواره در کنار مصالح و منافع ملی قرار داده و رفع مشکلات از جامعه مسلمانان را یک اصل مسلم می‌شمردند.

 

نگرش امام به قومیت، ملیت و اندیشه فراملی از ظرافت خاصی برخوردار است، ایشان تا هنگامی به قومیت، حب وطن و احساسات پاک ملی گرایانه ارج می نهد که در قالب یک ایدئولوژی در برابر اسلام قرار نگرفته باشد.[1] امام خمینی (ره) معتقدند تعالیم اسلام ضد نژاد پرستی است؛ در همین باب می‌فرمایند: «اسلام آمده است که بگوید همه نژادها با هم اند، هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضلیت ندارند. فضیلت با تقوا است، فضیلت با تعهد است.»[2]

 

ایشان در یکی دیگر از بیانات خود می‌فرمایند که اسلام برای رفع تبعیض ها آمده است و برای هیچ گروهی ویژگی خاص قرار نداده است:«اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده و برای هیچ گروهی ویژگی خاصی قرار نداده، و تقوا و تعهد به اسلام، تنها کرامت انسان‌ها است و در پناه اسلام و جمهوری اسلامی حق اداره امور داخلی و محلی و رفع هرگونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است.»[3]

 

بنابر این، برتری قومی و نژادی، -که یکی از دلایل مهم ایجاد تفرقه و جنگ های خونین است- از نظر امام خمینی مردود است؛ زیرا این مسئله مخالف صلح بوده و امری است که اساس دعوت پیامبران را برهم می‌زند: «آن چیزی که آنها اصرار دارند این است که ما با هم مجتمع نشویم، ما با هم برادر نباشیم، مسلمان ها در هر کجا که هستند با اشکال مختلفه (باشند)، یک شکل آن ملی گرایی، آن می گوید ملت فارس، آن می گوید ملت عرب، آن می گوید ملت ترک، این ملی گرایی که به این معنا است که هر کشوری، هر زبانی بخواهد مقابل کشور دیگر و زبان دیگر بایستد، این امری است که اساس دعوت پیامبران را به هم می‌زند.»[4]

 

بنابر این امام خمینی ناسیونالیسم منفی را که در صدد برتری قومی، زبانی، نژادی و... است نمی پذیرد. این تفکر باعث تفرقه بین ملت ها گشته و مخالف تعالیم دینی است. ایشان در سخنرانی دیگری، وحدت مسلمانان را ضامن پیشرفت می‌داند و ملی‌گرایی را اساس بدبختی آنان شمرده و از ابزار سلطه استعمارگران می‌داند: «ملی گرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملت های مسلمین قرار می دهد ... اینها نقشه هایی است که مستعمرین کشیده اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند.»[5]

 

امام خمینی ملیت را در صورتی می پذیرد که در سایه تعالیم اسلام باشد؛ بر همین اساس ایشان دفاع از میهن را از واجبات می داند و همواره بر حفظ و یک پارچگی آن تأکید می کردند:«ما ملت را و فداکاری در راه میهن را در سایه اسلام می‌پذیریم. ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می‌کنیم، اما در سایه اسلام، نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت. ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید می کند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است،لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و (پان ایرانیسم).»[6]

 

همچنین اگر ملت گرایی را به معنای حب وطن نیز در نظر بگیریم و ناسیونالیست را کسی بدانیم که دوستدار وطن و سرزمین خود است و سایرین را انسان و همنوع خود می داند نه غیر انسان و غیر همنوع، در این صورت نیز مورد تأیید امام خمینی (ره) است: «حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسأله ای است که در آن حرفی نیست.»[7] به علاوه امام خمینی (ره) با ملی گرایی به معنای استقلال طلبی مردم یک سرزمین برای مقابله با قدرت های استعماری و مستکبران بی گانه، نیز مخالفت نیست. اما ناسیونالیسم غربی که منشأ نژادپرستی دارد و ثمره ای جز تضییع حقوق انسان ها و دفاع از گروه خاصی را نداشته به شدت از سوی امام خمینی(ره) طرد و نفی شده است.

 

پس آنچه که از سخنان امام خمینی(ره) برمی‌آید آن است که اسلام، مسلمین را امت واحده می‌داند و تمام مسلمانان را فارغ از ملیت، قومیت، نژاد با هم برابر و عضو یک جامعه می‌داند. البته به افراد غیر مسلمان نیز توجه می‌کند و برای آنان احترام قائل است.

 

امید است که با پیش رو قرار دادن این نظرات، تمامی تلاش خود را در جهت برپایی حکومت اسلامی و اتحاد امت واحده اسلامی به خرج دهیم تا مقدمات ظهور حضرت صاحب‌الامر(عج) را مهیا نماییم.

 

 

[1] تبیان، قومیت، ملیت و اندیشه فراملی از دیدگاه امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385

[2] همان، ج 13، ص 88، سخنرانی درجمع اعضای کنگره آزادی قدس 18/5/59

[3] صحیفه امام، ج 11، ص 56 پیام به خواهران و برادران کرد 26/8/58.

[4] همان، ج 15، ص471، سخنرانی در جمع اقشار مردم به مناسبت هفته وحدت 20/10/60

[5] همان، ج13، ص88، سخنرانی در جمع اعضای کنگره آزادی قدس 18/5/59

[6] همان، ج10، ص 123-124، سخنرانی در جمع هیئت فاطمیون،4/7/58

[7] همان، ج 13، ص209


منبع : خبرگزاری دانشجو

  • سید حبیب رضایی

Twelfth Imam

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ


مهدی فاطمه


emam mahdi

  • سید حبیب رضایی