اللهم عجل لولیک الفرج

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.

اللهم عجل لولیک الفرج

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا ما را موثر در ظهور امام زمان عج قرار بده
(آمین یا رب العالمین)


از بهر دیدن تو گیرد دلم بهانه

بر هر دری زنم تا یابم ز تو نشانه

در جستجویت ای گل آواره گشته ام من

گو در کدام گلستان کردی تو آشیانه

ای آشنای دردم بنگر تو روی زردم

منما ز خویش تردم ای در کرم یگانه

بنگر که از فراقت،از درد اشتیاقت

دیگر نمانده طاقت ای منجی زمانه

ای مژده رهایی مردم من از جدایی

کی چهره می نمایی زان ملک بی نشانه

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Ashura» ثبت شده است



فرمانده نیروی زمینی ارتش تاکید کرد: رزمایش محرم یک رزمایش دفاعی امنیتی در استان‌های کرمانشاه و ایلام است و ما به مردم کشورمان اطمینان می‌دهیم که این آمادگی در نیروهای مسلح وجود دارد و هیج تهدیدی متوجه آنها نیست.

یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران در نخستین روز از رزمایش محرم و به‌منظور اجرای رزمایش در منطقه عمومی غرب و شمال‌غرب گسترش پیدا کردند. این رزمایش با حضور یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی، در منطقه عمومی غرب و شمال‌غرب در روزهای 27 و 28 مهرماه برگزار می‌ شود و نیروی زمینی و هوایی ارتش و قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) در این رزمایش دست به عملیات می‌زنند و یگان‌هایی از سپاه، بسیج و مرزبانی نیز در آن حضور دارند.

در رزمایش محرم یگان‌های واکنش سریع نیروی زمینی ارتش که اخیراً در سطح این نیرو تشکیل شده‌اند از فاصله 400کیلومتری با استفاده از ترابری هوایی و زمینی به منطقه مورد نظر اعزام می‌شوند و در زمان رسیدن نیروها به منطقه سامانه‌های پدافند هوایی، جمع‌آوری اطلاعات و سیگنالی شروع به عملیات خواهند کرد.

یگان‌های واکنش سریع نیروی زمینی ارتش از تجهیزات کاملاً بومی استفاده می‌کند که مهمترین آنها تسلیحات ضدزره، آر.پی. جی 29 و سلاح‌های پدافندی سبک است.

شور «محرم» در کالبد یگانهای رزمی ارتش/ رزمایشی برای رونمایی از کاوه و فکور

در رزمایش محرم مأموریت عملیاتی نیروی هوایی به دو بخش دفاع هوایی و عملیات هوایی تقسیم می‌شود و چهار پایگاه هوایی شهید لشکری مهرآباد، شهید نوژه همدان، شهید فکوری تبریز و شهید وحدتی دزفول در آن شرکت دارند.

حضور صمصام و ذوالفقار در رزمایش امروز ارتش

  • سید حبیب رضایی

محرم 1394 قسمت سوم تکلیفمون با امام زمان عج

سید حبیب رضایی | سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ب.ظ




جهت دانلود کلیپ با دو کیفیت خوب و موبایل روی لینکهای زیر کلیک کنید


کیفیت خوب

حجم فایل: 164MB

کیفیت موبایل

حجم فایل: 11.25MB


حق زحمت حقیر صلــــــوات جهت تعجیل در فرج امام زمان (عج)


منبع : masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

محرم 1394 قسمت دوم فطرت بیدار

سید حبیب رضایی | سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ب.ظ



جهت دانلود کلیپ با دو کیفیت خوب و موبایل روی لینکهای زیر کلیک کنید


کیفیت خوب

حجم فایل: 140MB

کیفیت موبایل

حجم فایل: 10.24MB


حق زحمت حقیر صلــــــوات جهت تعجیل در فرج امام زمان (عج)


منبع : masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

دانلود کلیپ شب اول محرم 1394 با موضوع سد راه امام زمان خود نباشیم

سید حبیب رضایی | سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ب.ظ




جهت دانلود کلیپ با دو کیفیت خوب و موبایل روی لینکهای زیر کلیک کنید


کیفیت خوب

حجم فایل: 137MB

کیفیت موبایل

حجم فایل: 10.10MB

حق زحمت حقیر صلــــــوات جهت تعجیل در فرج امام زمان (عج)


منبع : masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور یادواره شهدا تهران یکشنبه 5 مهر ماه 1394

سید حبیب رضایی | سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ق.ظ




دانلود سخنرانی استاد رائفی پور تهران یکشنبه 5 مهر ماه 1394

جهت دانلود فایل صوتی با دو کیفیت روی لینکهای زیر کلیک کنید


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-یادواره شهدا-57دقیقه-32مگابایت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-یادواره شهدا-57دقیقه-10مگابایت


حق زحمت حقیر صلــــــوات جهت تعجیل در فرج امام زمان (عج)


منبع : masaf.ir



  • سید حبیب رضایی

ثبت نام زوار اربعین حسینی از ۱۵ شهریور

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۵۹ ب.ظ



اوحدی با بیان اینکه شرکت در مراسم معنوی اربعین، امسال سازماندهی می شود گفت: پایگاه اینترنتی" سما " نیمه شهریور رونمایی می شود و همه متقاضیان شرکت در مراسم اربعین باید در این سامانه نام نویسی کنند.

به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، رئیس سازمان حج و زیارت گفت : نام نویسی در مراسم باشکوه زیارت اربعین از 15 شهریور در کشور آغاز می شود.
اوحدی عصر امروز پیش از اعزام به سرزمین وحی با بیان اینکه شرکت در مراسم معنوی اربعین، امسال سازماندهی می شود افزود: پایگاه اینترنتی" سما " نیمه شهریور رونمایی می شود و همه متقاضیان شرکت در مراسم اربعین باید در این سامانه نام نویسی کنند.
وی با اشاره  به اینکه متقاضیان می توانند با ارائه مشخصات و شماره تلفن خود از نحوه حضور در این مراسم معنوی مطلع شوند اضافه کرد: این اقدام به منظور کاهش مشکلات پیش آمده در این خصوص در سال های گذشته اجرایی شده است و به همین منظور با مقامات عراقی نیز دیدار و گفتگو داشته ایم.

  • سید حبیب رضایی

«فاتح 313»؛ موشکی با پشتوانه 5 میلیون ساعت تفکر و خلاقیت +عکس

سید حبیب رضایی | سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۳۲ ب.ظ



با نگاهی به اندازه مشخصات موشک فاتح 313 متوجه می شویم که تفاوت آنچنانی در طول و یا قطر این موشک نسبت به سایر اعضای خانواده فاتح 110 رخ نداده است، پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که موشک جدید، از یک سیستم پیشران خاص در همان اندازه های قبلی اما با توان تولید نیروی بیشتر استفاده می کند.

در روز صنعت دفاعی و با حضور رییس جمهور کشورمان، از جدیدترین موشک بالستیک ایرانی به اسم "فاتح 313" رونمایی شد. این موشک بالستیک تاکتیکی جدیدترین عضو از خانواده موشک های سری فاتح محسوب می شود، اما ارزش این گونه از موشک ها چیست و با ورود به خدمت موشکی مثل فاتح 313 چه مزایایی نصیب نیروی های مسلح ایران می شود؟

موشک های بالستیک تاکتیکی را می توان به نوعی حد فاصل میان یگان های توپخانه صحرایی و موشک های برد بلند دانست که برد آنها از حدود 300 الی 1000 کیلومتر است؛ موشکهایی مثل سری فراگ و اسکاد ساخت شوروی سابق، اسکندر ساخت روسیه، موشک لنس ساخت آمریکا و یا موشک پاکستانی هاتف از جمله این موشک ها به حساب می آیند.

  • سید حبیب رضایی

دانلود پنجمین برنامه رادیویی صدای مصاف

سید حبیب رضایی | دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۶ ق.ظ



قسمتهای مختلف این برنامه :

صحبت آقا ماشاء الله ..::.. هر گروهی با امامشان فرا خوانده می شوند ..::.. پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان ..::.. داستان صوتی ظهور مسیح ..::.. سخن آقا مجتهدی ..::.. پادکست تولیدی صدای مصاف ( بازتاب ) ..::..  برنامه صدای دجال ..::..

صدای مصاف 5

* زمان  :  1:14:15
* حجم  :  25.5MB
* کیفیت  :  48kbps

---------------------------------------------------------------------

..:: در این برنامه بشنوید ::..

- آقا ماشاء اللهچطوری همهء آثار گناهمون پاک میشه ؟

- به یاد آر روزی را که هر گروهی را با امامشان فرا می خوانیم ( سوره اسراء آیه  71 )

- پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان - سوال این برنامه : تعریف عدالت خدا در مورد اثر مال حرام روی فرزندان

-- اهمیت کتاب خوندن از زبان امام علی علیه السلام

- داستان صوتی ظهور مسیح ( قسمت ششم و هفتم )

- آقا مجتهدی -  با گناه ها قلبمون میمیرد ...

- پادکست بسیارشنیدنی ( بازتاب  تفکر قوم نوح ) _ تولیدی بچه های رادیو مصاف

برای دریافت این پادکست بصورت جداگانه و با کیفیت بالا به این لینک بروید

-- ما پی نبرده ایم تو را آنچنان که هست ... کاری نکرده ایم به قدر توان که هست

-- اگر که دلخوشی به من گناه از تو نیست ...اگر که خیسه چشم من گناه از منه

- برنامه بسیار شنیدنی صدای دجالقسمت چهارم )

-- بیاید یه قرار گروهی با هم بذاریم !  صبح که از خواب پا میشیم یه صلوات برای امام زمانمون بفرستیم ..!


 

  ایمیل برنامه  : seda@masaf.ir  _ شماره تلفن گویای مصاف :  02188921848

جهت دانلود  صدای مصاف دانلود کنید


دانلود صدای مصاف


جهت تعجیل در فرج امام زمــــــان عــــــــج صلــــــــــــــــــــــوات



منبع : masaf.ir





  • سید حبیب رضایی

دانلود سومین برنامه رادیویی صدای مصاف

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۱۰ ب.ظ



قسمتهای مختلف این برنامه :

از وسوسه شیطان به خدا پناه ببرید ..::.. پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان ..::.. پنج نداء جهانی امام زمان علیه السلام ..::.. برنامه ظهور ناگهانی ..::.. سخن آقا بهجت ..::.. داستان صوتی ظهور مسیح ..::.. برنامه شنیده ها رو دیدند  ..::.. برنامه صدای دجال ..::..

صدای مصاف 3

* زمان  :  1:15:08
* حجم  : 25.8 MB
* کیفیت  : 48 kbps

-----------------------------------------

*** در این برنامه بشنوید ***

 

 * از وسوسه شیطان به خدا پناه ببرید. (سوره فصلت آیه 36)

  * پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان - سوال این برنامه : توی هرم قدرت یه قسمتیش به دانشگاهها اشاره میکرد، اگر ممکه توضیح بدید

  * چرا از پنج نداء جهانی امام زمان عج سه موردش در مورد نحوه به شهادت رسیدن امام حسین ع هستش؟

  * ظهور ناگهانی - برنامه بسیار شنیدنی گروه رادیو مسیر (برنامه شنبه های رادیو میقات)

  * سخن آیت الله بهجت در مورد 5 نداء آسمانی

  * داستان صوتی ظهور مسیح (قسمت سوم)

  * شنیده ها رو دیدند ( لیاقت رفتن ) - خاطرات یک رزمنده به نام آقا رضا

  * چرا امام رضا (ع) بجای گفتن عدد 313 فرمودند (به تعداد نفرات جنگ بدر) ؟!

  -- تمام راه ظهور تو با گنه بستم

  * برنامه بسیار شنیدنی صدای دجال (قسمت سوم)

  * پخش قسمتهایی از صداهای ارسالی شما عزیزان که برامون ضبط کردید و ارسال کردید

 -- با تشکر از خانم مهدوی برای نوشتن متن اول برنامه

 -- و تشکر از کسانی که صوت برای گویندگی ارسال کرده بودند

-- ایمیل برنامه  : seda@masaf.ir  ؛ و شماره تلفن گویای مصاف :  02188921848


جهت دانلود  صدای مصاف دانلود کنید


دانلود صدای مصاف


جهت تعجیل در فرج امام زمــــــان عــــــــج صلــــــــــــــــــــــوات


منبع : masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

دانلود دومین برنامه رادیویی صدای مصاف

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۱ ب.ظ



قسمتهای مختلف این برنامه :

پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان ..::.. داستان صوتی ظهور مسیح ..::.. سخن آقا بهجت ..::.. برنامه و آن دیدار  ..::.. یا امام رضا ع ..::.. صحبت آقا ماشاء الله ..::.. برنامه شنیده ها رو دیدند ..::..


صدای مصاف 2

* زمان  :  1:14:07
* حجم  : 25.4 MB
* کیفیت  : 48 kbps

-----------------------------------------

*** در این برنامه بشنوید ***

 

* بررسی کوتاهی بر نظرات ارسالی شما عزیزان

* پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان - سوال این برنامه : چه رشته ای رو برای دانشگاهمون انتخاب کنیم؟

* داستان صوتی ظهور مسیح (قسمت دوم)

* سخن آقا بهجت (چه کار کردیم که موندیم بی سرپرست؟!!!)

* و آن دیدار ... (کاری از بچه های رادیو اینترنتی صدای میقات)

* یا امام رضا ع

* شنیده ها رو دیدند (لحظه اعزام به جبهه) - خاطرات یک رزمنده به نام آقا رضا

* برنامه بسیار شنیدنی صدای دجال (قسمت دوم)

* پخش قسمتهایی از شعرهایی که شما عزیزان برامون ضبط کردید و ارسال کردید

-- نام کسانی که شعرهاشون پخش شد به ترتیب پخش :
آقای میعاد زمانی - آقا رسول - خانم حبیبی - آقای مرتضی رضوی - آقای وحید بختیاری - آقا هادی

-- با تشکر از خانم مهدوی برای متنی که برامون ارسال کردند و تشکر از آقایان انصاری و حسین رستم به خاطر تصاویری که برامون ارسال کردند.


جهت دانلود صدای مصاف کلیک کنید


دانلود صدای مصاف


جهت تعجیل در فرج صاحب الزمان صلـــــوات


منبع : masaf.ir
  • سید حبیب رضایی

دانلود اولین برنامه رادیویی صدای مصاف

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۳ ب.ظ



قسمتهای مختلف این برنامه :

پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان ..::.. داستان صوتی ظهور مسیح ..::.. برنامه صدای دجال ..::.. سخن آقا مجتهدی ..::.. برنامه گلهای یاس

صدای مصاف 1

* زمان  :  1:12:27
* حجم  : 24.8 MB
* کیفیت  : 48 kbps

-----------------------------------------

*** در این برنامه بشنوید ***

 

پاسخ استاد رائفی پور به سوالات شما عزیزان - سوال این برنامه : اگر حضرت ابراهیم (ع) میدانستند که این امتحان برای به امامت رسیدن فرزندانش است ، پس چرا از خداوند دوباره سوال پرسیدند؟

 * داستان صوتی ظهور مسیح     (قسمت اول)

 * برنامه بسیار شنیدنی صدای دجال (قسمت اول)

 * گلهای یاس - هفت شبانه روز نخوابید و از فشار خواب بی هوش میشد

 * صحبت آقا مجتهدی (چرا گاهی دعا مستجاب نمیشه؟)


جهت دانلود صدای مصاف کلیک کنید


دانلود صدای مصاف


منبع : masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

رویکرد مسلمانان نسبت به عاشورا

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ




مقدمه


از زمانی که معاویه از جانب خلفای ثلاثه در شام استقرار پیدا کرد همواره در پی استحکام بخشیدن موقعیت خودش بود تا بتواند حکومت را به دست گرفته و آن را برای بنی امیه موروثی سازد و با تلاش های مداوم و زمینه ای که خلفای ثلاثه برای آن فراهم کرده بود این چهرة پلید توانست خود را به عنوان خلیفه مسلمین معرفی کند و زمام امور را به دست گرفت و در پی آن شد تا خلافت را تبدیل به سلطنت نموده و آن را برای بازماندگان خود به ارث بگذارد . این مرد در ماه رجب سال 60 هجری به هلاکت رسید (1) و بعد از آن یزید بن معاویه به تخت نشست و از مردم برای خود بیعت می گرفت و بر همین اساس به ولید بن عتبه فرماندار مدینه نامه نوشت و خواست که از امام حسین (ع) و ... بیعت بگیرد اما امام حسین (ع) ضمن آنکه خصوصیات منفی و لایق نبودن یزید را برای امر حکومت بر شمرد از بیعت امتناع ورزید . در سوم شعبان سال 60 هجری به طرف مکه حرکت کرد و در حدود چهار ماه در مکه اقامت داشت . وقتی که خبر مرگ معاویه و رفتن امام حسین (ع) به مکه به گوش کوفیان رسید در منزل سلیمان بن صرد تجمع نمودند و برای امام حسین (ع) نامه نوشتند و از حضرت دعوت نمودند که به عراق بیاید و این مردم از آن حضرت حمایت می کنند (2) .تا آن که دعوت های کوفیان شدت یافت با وجود آن که امام در ابتدا در مقابل نامه های کوفیان سکوت کرده بود اما به افزایش نامه و دعوت ها امام نماینده مورد اطمینان خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط کوفه را برای امام اطلاع دهد . وقتی که مسلم به کوفه رسید تعداد زیادی از آن استقبال کردند و با آن بیعت کردند و این روند پیش می رفت تا آن که مسلم از امام خواست که به کوفه بیاید (3) اما وقتی که یزید از اوضاع کوفه اطلاع پیدا کرد عبیدالله بن زیاد را فرماندار کوفه ساخت ، بن زیاد با استفاده از تطمیع و تهدید و فشار آوردن بر مردم و عدم هماهنگی لازم در میان مردم او توانست که مردم را از دور مسلم پراکنده کرده و شرایط کوفه را دگرگون کرد و مسلم را به شهادت رساند و مردم را بر علیه امام حسین (ع) تحریک کرد .(4) تا آن که امام حسین (ع) در روز دوم محرم الحرام سال شصت و یکم هجرت وارد عراق شد و در دهم محرم الحرام روز عاشورا امام حسین (ع) و یاران مطهرش به دست سپاه ابن زیاد لعین به شهادت رسید و تلخ ترین و عظیم ترین واقعه تاریخ به وقوع پیوست.

 

چکیده

 

 

از آغاز تاکنون مسلمان ها چه شیعه و چه سنّی پیرامون حقیقت واقعه کربلا نظریات متفاوت و برداشت های گوناگون ابراز داشته اند ، که در میان اهل تشیع چهار نظریه عمده وجود داشته است . 1- برداشت سیاسی 2- برداشت عارفانه 3- برداشت شهادت طلبانه 4- امر به معروف و نهی از منکر . که در این میان رویکرد عارفانه از شدت و قدمت بیشتری برخوردار است و در میان اهل سنّت نیز برداشت های متفاوتی وجود دارد که در ادامه به آن اشاره می شود .انقلاب عاشورا تأثیرات گوناگون اجتماعی ، سیاسی ، و تربیتی چه در قرن اول هجری و چه بعد از آن از خود به جای گذاشته است ، این انقلاب توانست جذابیت و محبت اهل بیت را در ضمیر جامعه آن روز و همچنین جوامع بعد از آن تقویت نموده و در ابعاد گوناگون به آن شدّت بخشید . و همچنین توانست افکار عمومی جامعه را نسبت به دروغ ها و فریب های نظام حاکم بنی امیه تحریک کند ، پلیدی ها ، ستم ها ، تبعیض ها و غصب های حکومت اموی را روشن و آفتابی نمود و نگذاشت که حیله های متنوع امویان در افکار عمومی جا بیفتد ، و سرانجام پایگاه اجتماعی و سیاسی بنی امیه را متزلزل و بالاخره نابود ساخت که در زمان های معاصر نیز قیام ها و انقلاب های متعددی همچون انقلاب جمهوری اسلامی ایران و ... خود را برگرفته از پیام ها و تأثیرات عاشورا می داند و ...

  • سید حبیب رضایی

کشف نیزه‌های شکسته‌ روز عاشورا در کربلا

سید حبیب رضایی | سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ



رئیس ستاد بازسازی عتبات گفت: در کف‌العباس در عمق هفت تا هشت متری در حفاری به فلزات اکسیده (تجمعی از فلزات اکسیده در خاک) رسیدیم که بدون شک همان نیزه ‌شکسته‌های بوده است. اینجا صحنه‌های کربلا کاملاً برای ما مجسم است.

رئیس ستاد بازسازی عتبات گفت: در کف‌العباس در عمق هفت تا هشت متری در حفاری به فلزات اکسیده (تجمعی از فلزات اکسیده در خاک) رسیدیم که بدون شک همان نیزه ‌شکسته‌های بوده است، اینجا صحنه‌های کربلا کاملاً برای ما مجسم است.

براساس این گزارش کسانی که توفیق تشرف‌های متعدد به عتبات عالیات را دارند، شاهد تغییرات محسوس و قابل توجهی در حرم‌های شریف بوده‌اند و در طی زیارت قدر مسلم مهندسان، معماران، کاشی کاران، هنرمندان و ... زیادی را مشغول کار مشاهده کرده‌اند.

معمولاً هنگام مشاهده افرادی که توفیق خدمت به حرم‌های شریف ائمه(ع) را یافته‌اند، این سؤال به ذهن مردم می‌آید که طی این خدمت آیا شاهد عنایات خاصی از سوی ائمه(ع) بوده‌اند و یا خاطره ویژه‌ای از این خدمت دارند یا خیر.

  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش پایانی

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۸ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی سایر اسناد موجود در کتب اهل سنت در رابطه با شهادت بانوی دوعالم، صدیقه کبری،خواهیم پرداخت. 


ترجمه کوتاه از عبد الفتاح عبد المقصود :

عبدالفتاح عبدالمقصود، از دانشمندان سنى مذهب و نویسندگان برجسته مصر به حساب مى آید که به هر دو لغت فصیح عربى و زبان عامیانه شعر سروده است. در سال 1912 میلادى در اسکندریه مصر متولد شد . او تحصیلات دانشگاهى اش را در رشته تاریخ اسلامى در مصر انجام داد . مدتى رییس دفتر معاون رییس جمهورى (حسن ابراهیم) و مدیر کتابخانه نخست وزیرى مصر بود و همچنین مؤسس و عضو هیأت تحریریه مجله «الحدیث» در اسکندریه شد و در نهایت رییس دفتر نخست وزیر مصر (محمد صدقى سلیمان) گردید .

همچنین وى از جمله مؤلفین کتابهاى درسى رشته تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعى در مصر بوده است . علاوه بر این ها وى داراى تألیفات متعددى است که از جمله مى توان کتاب هاى «ابناءنا مع الرسول»، «یوم کیوم عثمان»، «صلیبیه الى الأبد»، «الزهراء ام ابیها»، «الامام على بن ابى طالب»، «السقیفة و الخلافة» و... نام برد.
بزرگترین و مهمترین اثر وى همان کتاب «الامام على بن ابیطالب» در 9 جلد مى باشد که آن را در مدت سى سال نگاشته است. در این کتاب وى با بصیرت و ژرف نگرى خاص ، درهاى نوینى از تحقیق را در تاریخ تحلیلى اسلام گشوده و بسیارى از پرده هاى ابهام را از میان برداشته است.

او با شهامتى بزرگ و ستودنى که شایسته هر محقق آزاداندیش است ، تاریخ و شخصیت هاى آن را از درون هاله تقدیس و تنزیه که جز به بهاى حق پوشى فراهم نشده بیرون آورد و در معرض نقد و تحلیل و استنتاج قرار داد ، و در عین پایبندى به مذهب اهل سنت توانست با غلبه بر تعصبات و تعلقات گمراه کننده رایج در طى تحقیق و پژوهش سى ساله اش صادقانه جانب انصاف را رعایت کرده به تحلیل علمى تاریخ نیم قرن نخستین اسلامى بپردازد .

او در قسمتى از نامه اش در مورد ترجمه فارسى این کتاب مى نویسد:

این ترجمه وسیله خیرى براى نزدیک ساختن مذاهب اسلامى (شیعه و سنى) به یکدیگر خواهد گشت ، چه شیعه برخلاف تصورش خواهد دانست که شخصى سنى مانند من درباره امام على(علیه السلام) در کتاب خود چنین انصافى روا داشته است .

پشیمانی ابوبکر در آخرین روزهای زندگی :

معمولاً هر شخصی در آخرین روزهای زندگیش و هنگامی که احساس می‌کند مرگ به او نزدیک شده است ، مهمترین سخنان خود را گفته و اساسی‌ترین سفارش‌ها را می‌کند .

ابن أبی قحافه نیز در آخرین روزهای عمرش ، سخنانی گفته است که شنیدن آن‌ها واقعیت‌های بسیاری را آشکار می‌کند ؛ هر چند که او حتی در این جا نیز از گفتن تمام حقایق خودداری کرده است ؛ اما همین اندازه‌اش نیز برای اثبات بسیاری از مسائل کفایت می‌کند .

وی در آخرین روزهای عمرش ، اعتراف می‌کند که دستور هجوم به خانه صدیقه طاهره را صادر کرده است . تعدادی از علمای اهل سنت ؛ از جمله شمس الدین ذهبی (748هـ ) در تاریخ الإسلام ، در تاریخ زندگی ابوبکر ، محمد بن جریر طبری در تاریخش ، ابن قتیبه دینوری در الإمامة والسیاسة ، ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق و ...

چنین می‌نویسند :

عبد الرحمن بن عوف در بیماری ابوبکر بر او وارد شد و بر وی سلام کرد ، پس از گفتگویی ، ابوبکر به او چنین گفت :

أما إنی لا آسى على شیء إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث وددت أنی سألت رسول الله صلى الله علیه وسلم عنهن : وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وأن أغلق علی الحرب .

تاریخ الإسلام ، ج3 ، ص118 و تاریخ الطبری، ج 2، ص 619، ج 3 ص 430 ط دار المعارف بمصر و الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24 و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 422 و شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 – 47 و المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62 و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 5 - ص 202 – 203 و مروج الذهب ، مسعودی شافعی ، ج1 ،‌ ص290 و میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 109 و لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 189 و کنز العمال ، المتقی الهندی ، ج 5 ، ص631 و ... .

من به چیزی تأسف نمی‌خورم ، مگر بر سه چیز که انجام دادم و سه چیزی که انجام ندادم و سه چیزی که کاش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌پرسیدم : دوست داشتم خانۀ فاطمه را هتک حرمت نمی‌کردم هر چند برای جنگ بسته شده شود ... .

جالب این است که برخی از علمای اهل سنت ، به خاطر حفظ آبروی ابوبکر ، روایت را این گونه تحریف می‌کند :

أما إنی ما آسى إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث لم أسأل عنهن رسول الله صلى الله علیه وسلم . وددت أنى لم أفعل کذا ، لخلة ذکرها . قال أبو عبید : لا أرید ذکرها .

قال : ووددت أنی یوم سقیفة ...

معجم ما استعجم - البکری الأندلسی - ج 3 - ص 1076 – 1077 .

آگاه باشید که من بر سه چیز که انجام دادم غصه می خورم ؛ و سه چیز که انجام نداده ام ، و سه چیز که دوست داشتم آن را از رسول خدا می پرسیدم .

دوست داشتم که من فلان کار را نمی کردم !!! به علتی که آن را ذکر کرد ؛ ابو عبیده می گوید : من نمی خواهم بگویم ابو بکر چه گفت ( ولی می دانم )...

تصحیح ضیاء المقدسی :

ضیاء‌ المقدسی که ذهبی در تذکرة الحفاظ ، ج4 ، ص1405 و 1406 ، از وی با عناوین الإمام العالم الحافظ الحجة ، محدث الشام ، شیخ السنة ، جبلاً ثقة دیّناً زاهداً ورعا عالماً بالرجال ، یاد می‌کند ، این روایت را تصحیح کرده و می گوید :

هذا حدیث حسن عن أبی بکر .

الأحادیث المختارة ، ج10 ، ص88-90 .

این روایتی نیکوست از ابو بکر .

توثیق علوان بن داود البجلی :

ابن حجر عسقلانی و شمس الدین ذهبی ، بعد از نقل روایت پشیمانی ابوبکر ، اشکال سندی کرده و می گویند : علوان بن داود البجلی منکر الحدیث بوده است . ما در این جا به چند جواب اکتفاء می‌کنیم :

ابن حبان او را توثیق کرده است :

ابن حبّان ، در کتاب الثقات ، ج8 ، ص526 وی را توثیق کرده است که این خود بهترین دلیل بر وثاقت این شخص است .

توضیحی پیرامون شخصیت ابن حبان و متشدد بودن وی :

ممکن است کسی اشکال کند که ابن حبان از متساهلین بوده است و دقت لازم را در توثیق روایت به خرج نداده است که این اشکال با چند دلیل مردود است :

الف : ابن حبان سرچشمه شناخت ثقات :

خود ذهبی در کتاب الموقظة ، ص79 می‌گوید :

ینبوع معرفة الثقات ، تاریخ البخاری ، وابن أبی حاتم وإبن حبان .

سرچشمه شناخت افراد مورد اطمینان کتاب تاریخ بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حبان است .

در حقیقت ذهبی می‌خواهد بگوید که اگر می‌خواهید افراد ضعیف را از ثقه تشخیص دهید ، من شما را راهنمایی می‌کنم که به کسانی همچون ابن حبان مراجعه کنید ؛ چرا که او سرچشمه شناخت ثقات است .

این نشان می‌دهد که ابن حبان از نظر علمی در جایگاه رفیعی قرار دارد .

ب : ابن حبان از متشددین است :

بر خلاف آن‌چه برخی ادعا کرده‌اند ، ابن حبان ، مشهور به سخت‌گیری در توثیق است . خود ذهبی در میزان الإعتدال در باره او می‌گوید :

ابن حبان ربما قصب الثقة حتی کأنه لا یدری ما یخرج من رأسه .

میزان الإعتدال ، ج1 ، ص274 ، ترجمه افلج بن یزید .

ابن حبان گاهی آن قدر به شخص مورد اطمینان اشکال می گیرد ، انگار که نمی داند این چه حرف هایی است که در مورد او می زند !!!

و نیز سیوطی در تدریب الراوی به نقل از ابن حازم ، در جواب این مطلب که ابن حبان از متساهلین است ، می‌گوید :

وما ذکر من تساهل ابن حبان لیس بصحیح فإن غایته أنه یسمی الحسن صحیحا فإن کانت نسبته إلى التساهل باعتبار وجدان الحسن فی کتابه فهی مشاحة فی الاصطلاح وإن کانت باعتبار خفة شروطه فإنه یخرج فی الصحیح ما کان راویه ثقة غیر مدلس ... ولأجل هذا ربما اعترض علیه فی جعلهم ثقات من لم یعرف حاله ولا عتراض علیه فإنه لا مشاحة فی ذلک .

تدریب الراوی ، ج1 ، ص108 .

آنچه که در مورد تساهل ابن حبان گفته شده است ، درست نیست ؛ زیرا نهایت چیزی که گفته شده است آن است که وی روایت حسن را صحیح می شمارد ؛

اگر مقصود از تساهل وی این باشد که در کتاب او روایات حسن یافت شده است ، این تنها اشکال در اصطلاح ابن حبان است ( و نه به خود وی ) و اگر از این جهت به او اشکال شود که او شرط صحت را سبک گرفته است ؛ زیرا او در کتاب صحیح خویش از راویان مورد اطمینان غیر مدلس روایت کرده است ( و شرط بخاری و مسلم در مورد ملاقات و یا احتمال آن را مد نظر قرار نداده است ) به این علت عده ای به او اشکال کرده اند که او کسی را که مجهول است توثیق کرده است !!! ؛ اما بر او اشکالی نیست ( نظر او درست است ) ؛ زیرا این کار وی سبب اشکال بر او نمی شود .

هر منکر الحدیثی ، ضعیف نیست :

این که هر منکر الحدیثی ضعیف نیز باشد ، قابل قبول نیست ؛ چرا که این اصطلاح را در باره بسیاری از ثقات نیز به کار برده‌اند .

ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در ترجمه حسین بن فضل البجلی می‌گوید :

فلو کان کل من روى شیئاً منکراً استحق أن یذکر فی الضعفاء لما سلم من المحدثین أحد .

لسان المیزان ، ج2 ، ص308 .

اگر بخواهیم هر کسی که روایت منکری را نقل کرده است ، در ضعفا بیاوریم هیچ یک از روایت کنندگان سالم نخواهد ماند .

و ذهبی در میزان الإعتدال در ترجمه احمد بن عتاب المروزی می‌گوید :

ما کل من روی المناکیر یضعّف .

میزان الإعتدال ، ج1 ،‌ ص118 .

هر کسی که روایت منکر نقل کند تضعیف نمی شود .

بخاری ، از منکر الحدیث ، روایت نقل کرده است :

محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن ، روایات بسیاری را از کسانی نقل کرده است که همان اشخاص از کسانی هستند که اصطلاح

«منکر الحدیث» در باره آن به کار برده شده است . این عده ، بیش از آن است که بتوان همه را در این جا ذکر کرد ؛ اما به اختصار به چند نمونه اشاره می‌کنیم :

1. حسان بن حسان : ابن أبی حاتم در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث .

و ابن حجر می‌گوید :

روی عنه البخاری .

مقدمه فتح الباری ، ص394 .

2 . احمد بن شبیب بن سعید الحبطی : ابوالفتح الأزدی در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث غیر مرضی ، روی عنه البخاری .

مقدمه فتح الباری ، ص383 .

منکر الحدیث است و مقبول نیست !!! اما بخاری از او روایت نقل کرده است

3 . عبد الرحمن بن شریح المغافری : ابن سعد در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث .

طبقات ابن سعد ، ج7 ، ص516 .

ولی در عین حال بخاری از وی روایت نقل کرده است .

مقدمه فتح الباری ، ص416 .

4 . داود بن حصین المدنی : ساجی در باره او می‌گوید:

منکر الحدیث متهم برأی الخوارج

با این حال بخاری از وی در صحیحش روایت نقل می‌کند .

مقدمه فتح الباری ، ص399 .

در نتیجه ، روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد و «منکر الحدیث» بودن علوان بن داود ، ضرری به صحت روایت نمی زند .

منابع شیعه:

درباره شهادت صدیقه شهیده ، روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه وجود دارد که حتی می‌توان در این باره ادعای تواتر کرد ، ما در این جا به جهت اختصار فقط به دو روایت اشاره می‌کنیم :

«سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:

فقالت فاطمة علیها السلام : یا عمر ، ما لنا ولک ؟ فقال : افتحی الباب وإلا أحرقنا علیکم بیتکم . فقالت : ( یا عمر ، أما تتقی الله تدخل على بیتی ) ؟ فأبى أن ینصرف . ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل .

کتاب سلیم بن قیس ، تحقیق اسماعیل انصارى، ص 150 .

... حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد... .

مرحوم کلینی در کافی می‌نویسد :

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ : إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام ) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ ...

الکافی، الشیخ الکلینی ، ج 1، ص 458 ، باب مولد الزهراء فاطمه علیها السلام ، ح2 .

ترجمه روات :

1. محمد بن یحی ، شیخ مرحوم کلینی رضوان الله علیهما :

مرحوم نجاشی در باره وی می‌فرماید :

محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی ، شیخ أصحابنا فی زمانه ، ثقة ، عین ، کثیر الحدیث ، له کتب .

رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 353 .

2 . العمرکی بن علی :

مرحوم نجاشی در باره وی می‌گوید :

العمرکی بن علی أبو محمد البوفکی وبوفک قریة من قرى نیشابور . شیخ من أصحابنا ، ثقة ، روى عنه شیوخ أصحابنا .

رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 303 .

3 . علی بن جعفر :

شیخ طوسی در باره وی می‌فرماید :

علی بن جعفر ، أخو موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام ، جلیل القدر ، ثقة .

الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 151 .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش سوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش چهارم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

متن کامل و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا(سلام الله علیها)

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۴۹ ب.ظ



در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، به مسجد پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در آمد.

سپس لحظه‏ اى سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود:

حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ.

و گواهى می دهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز می باشند.

موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بی‌‏آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده‌‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.

و گواهى می دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکی‌ها به سر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه‏‌اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات.

اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ، فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَقاً فی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها.

فَاَنارَ اللَّهُ بِاَبی‏مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ.

ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.

ثم التفت الى اهل المجلس و قالت: فیکُمْ، وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْکُمْ، وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْکُمْ: کِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ، بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ، مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ.

بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ.

فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِما مَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ.

وَ الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَ صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْساءً فِی الْعُمْرِ وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حِقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکائیلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ.

اَنْتُمْ عِبادَ اللَّهِ نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ، وَ اُمَناءُ اللَّهِ عَلى اَنْفُسِکُمْ، وَ بُلَغاؤُهُ اِلَى الْاُمَمِ، زَعیمُ حَقٍّ لَهُ

او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قطعى‌اش را امضا و مقدّراتش را اجرا نماید، و آن حضرت امّت‌ها را دید که در آئین‌هاى مختلفى قرار داشته، و در پیشگاه آتش‌هاى افروخته معتکف شده و بت‏‌هاى تراشیده شده را پرستنده، و خداوندى که شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منکرند.

پس خداى بزرگ بوسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى‏‌هاى آن را روشن، و مشکلات قلبها را برطرف، و موانع رؤیت دیده‏‌ها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان کرده،و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود.

تا هنگامى که خداوند او را به سوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و آزادى و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان نیکوکار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودى پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و امینش و بهترین خلق و برگزیده‏‌اش باد، و سلام و رحمت و برکات الهى بر او باد.

آن گاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:

شما اى بندگان خدا پرچمداران امر و نهى او، و حاملان دین و وحى او، و امین‌هاى خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او بسوى امّت‌هایید، زمامدار حق در میان شما بوده، و پیمانى است که از پیشاپیش بسوى تو فرستاده، و باقیمانده‏‌اى است که براى شما باقى گذارده، و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّت‌هاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشکار، ظواهر آن جلوه‏‌گر می‌‏باشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیّت از او خشنودى الهى را باعث مى‏‌گردد، و شنیدن آن راه نجات است. بوسیله آن مى‏‌توان به حجّت‌هاى نورانى الهى، و واجباتى که تفسیر شده، و محرّماتى که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهی‌هاى جلوه‏‌گرش و برهان‌هاى کافیش و فضائل پسندیده‏‌اش، و رخصت‌هاى بخشیده شده‏‌اش و قوانین واجبش دست یافت.

پس خداى بزرگ ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص، و حج را براى استحکام دین، و عدالت‏‌ورزى را براى التیام قلب‌ها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملت‌ها، و امامتمان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد.

وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِصْمَةِ، وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ اِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبوُبِیَّةِ. فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنَّهُ اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.

ثم قالت: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی‏مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً، لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ. فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ،وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ. فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَجُفُّ الْاَصْنامَ وَ یَنْکُثُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَ لَّوُا الدُّبُرَ.

و امر به معروف را براى مصلحت جامعه، و نیکى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خون‌ها، و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در کیل و وزن را براى رفع کم‏‌فروشى مقرر فرمود.

و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترک دزدى را براى پاکدامنى قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانه‏‌پرستى خالص شوند.

پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک مى‏‌ترسند. آنگاه فرمود: اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز می‌گویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنج‌هاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است.

پس اگر او را بشناسید می‌دانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم.

رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کناره‏‌گیرى کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو بسوى پروردگارشان دعوت نمود، بت‌ها را نابود ساخته، و سر کینه‏‌توزان را مى‌‏شکند، تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند.

حَتَّى تَفَرََّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُ‏الدّینِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ. وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِی‏ءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَاَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ. کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِی‏ءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللَّهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِ‏اللَّهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.

تا آن گاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطان‌ها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره‏‌هاى کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهان‌هاى شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهى که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.

و شما بر کناره پرتگاهى از آتش قرار داشته، و مانند جرعه‏‌اى آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتش‏زن‌ه‏اى بودید که بلافاصله خاموش مى‌‏گردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبى مى‏‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده مى‏‌کردید، خوار و مطرود بودید، مى‌‏ترسیدند که مردمانى که در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا خداى تعالى بعد از چنین حالاتى شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگ‌هاى عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتی‌ها کشیدید.

هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمى‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‌‏کرد، باز نمى‏‌گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به کمر بسته، نصیحت‏گر، تلاشگر، و کوشش‏کننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏‌کننده نمى‏‌هراسید. و این در هنگامه‏‌اى بود که شما در آسایش زندگى مى‏‌کردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مى‌‏بردید تا ناراحتى‌‏ها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد مى‌‏کردید، و به هنگام نبرد فرار می نمودید.

فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِکُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِکُمْ.

هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ، وَ کَیْفَ بِکُمْ، وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ.

و آن گاه که خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین کهنه، و سکوت گمراهان شکسته، و پست رتبه‏‌گان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانه‏‌هایتان بیامد، و شیطان سر خویش را از مخفى‌‏گاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده کرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن آماده‌اید، آنگاه از شما خواست که قیام کنید، و مشاهده کرد که به آسانى این کار را انجام مى‌‏دهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناک هستید، پس بر شتران دیگران نشان زدید، و بر آبى که سهم شما نبود وارد شدید.

این در حالى بود که زمانى نگذشته بود، و موضع شکاف زخم هنوز وسیع بود، و جراحت التیام نیافته، و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید که از فتنه مى‌‏هراسید، آگاه باشید که در فتنه قرار گرفته‏‌اید، و براستى جهنم کافران را احاطه نموده است.

این کار از شما بعید بود، و چطور این کار را کردید، به کجا روى مى‌‏آوردید، در حالى که کتاب خدا رویاروى شماست، امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بى‌‏رغبتى به آن را خواهانید؟ یا بغیر قرآن حکم مى‌‏کنید؟ که این براى ظالمان بدل بدى است، و هرکس غیر از اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَیْثَ اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتَها، وَ یَسْلَسَ قِیادَها،ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَ قْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، وَ اِطْفاءِ اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ، وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِاَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمَدى، وَ وَخْزِالسنان‏فى‏الحشا.وَ اَنْتُمُ الانَ تَزَْعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ، وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ، أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ.اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبی‏قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» (1) وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، (2) وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ببَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ»، (3) وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»، (4) وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ». (5)

وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ.

فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ.

ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت:

آن گاه آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و کشیدن آن سهل گردد، پس آتش‏گیره‏ ها را افروخته‌‏تر کرده، و به آتش دامن زدید تا آن را شعله‏‌ور سازید، و براى اجابت نداى شیطان، و براى خاموش کردن انوار دین روشن خدا، و از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید، به بهانه خوردن، کف شیر را زیر لب پنهان می‌خورید، و براى خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏‌ها و درختان کمین گرفته و راه مى‌‏رفتید، و ما باید بر این امور که همچون خنجر برّان و فرورفتن نیزه در میان شکم است، صبر کنیم.

و شما اکنون گمان می‌برید که براى ما ارثى نیست، آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمی دانید؟ در حالى که براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم.

اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم. امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید، آیا قرآن نمی‌گوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‌‏کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و مى‌‏فرماید: «هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران».

و شما گمان مى‌‏برید که مرا بهره‌‏اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه‌‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می‌گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمی‌دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد.

چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده‏‌گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می برند، و پشیمانى به شما سودى نمی‌رساند، و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل می‌شود. آن گاه رو بسوى انصار کرده و فرمود:

یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما کانَ رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟ فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ، وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ اُعْلِنَ بِها، کِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیَتِکُمْ، وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ، یَهْتِفُ فی اَفْنِیَتِکُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ.«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ

فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرینَ». (6)

ایهاً بَنی‏قیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ.

قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ، وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ، وَاَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ بُؤْساً لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ.اَلا، وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ.اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ.فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ.فأجابها أبوبکر عبداللَّه بن عثمان، و قال:

اى گروه نقباء، و اى بازوان ملت، اى حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهل‏ انگارى از دادخواهى من چرا؟ آیا پدرم پیامبر نمی‌فرمود: «حرمت هرکس در فرزندان او حفظ می‌شود»، چه به سرعت مرتکب این اعمال شدید، و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروریخت، در صورتى که شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن می‌کوشیم هست، و نیرو براى حمایت من در این مطالبه و قصدم می باشد.

آیا می‌گوئید محمد صلى اللَّه علیه و آله بدرود حیات گفت، این مصیبتى است بزرگ و در نهایت وسعت، شکاف آن بسیار، و درز دوخته آن شکافته، و زمین در غیاب او سراسر تاریک گردید، و ستارگان بی‌فروغ، و آرزوها به ناامیدى گرائید، کوه‌ها از جاى فروریخت، حرمت‌ها پایمال شد، و احترامى براى کسى پس از وفات او باقى نماند.

به خدا سوگند که این مصیبت بزرگتر و بلیّه عظیم‏تر است، که همچون آن مصیبتى نبوده و بلاى جانگدازى در این دنیا به پایه آن نمی رسد، کتاب خدا آن را آشکار کرده است، کتاب خدایى که در خانه‏‌هایتان، و در مجالس شبانه و روزانه‏‌تان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگى آن را مى‌‏خوانید، این بلائى است که پیش از این به انبیاء و فرستاده شدگان وارد شده است، حکمى است حتمى، و قضائى است قطعى، خداوند می فرماید: محمد پیامبرى است که پیش از وى پیامبران دیگرى درگذشتند، پس اگر او بمیرد و یا کشته گردد به عقب برمى‌‏گردید، و آنکس که به عقب برگردد به خدا زیانى نمی‌رساند، و خدا شکرکنندگان را پاداش خواهد داد».

اى پسران قیله- گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا می‌بینید و سخن مرا می شنوید، و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید، و داراى نفرات و ذخیره‏ اید، و داراى ابزار و قوه‏ اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما می رسد ولى جواب نمی‌دهید، و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمی رسید، در حالى که به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف می باشید، و شما برگزیدگانى بودید که انتخاب شده، و منتخباتى که براى ما اهل‏بیت برگزیده شدید!

با عرب پیکار کرده و متحمّل رنج و شدت‌ها شدید، و با امتها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بوده و شما فرمانبردار، تا آسیاى اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعره‏ هاى شرک‏ آمیز خاموش شده، و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش و دعوت نداى هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دین کاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده، و پس از آشکارى خود را مخفى گرداندید، و بعد از پیشقدمى عقب نشستید، و بعد ایمان شرک آوردید.

واى بر گروهى که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارد در حالى که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید.

آگاه باشید مى‌‏بینم که به تن‏آسائى جاودانه دل داده، و کسى را که سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته‏‌اید، با راحت‌‏طلبى خلوت کرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده‏‌اید، در اثر آن آنچه را حفظ کرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید را بازگرداندند، پس بدانید اگر شما و هرکه در زمین است کافر شوید، خداى بزرگ از همگان بى‌‏نیاز و ستوده است. آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود، به سستى پدید آمده در اخلاق شما، و بى‏‌وفائى و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لیکن اینها جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینه‏‌ام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏‌دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله‌‏ور خدا که بر قلبها احاطه مى‌‏یابد متصل است. آنچه مى‌‏کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کار خود را مى‏‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى‌‏بریم.

آنگاه ابوبکر پاسخ داد:

یا بِنْتَ رَسُولِ‏اللَّهِ! لَقَدْ کانَ اَبُوکِ بِالْمُؤمِنینَ عَطُوفاً کَریماً، رَؤُوفاً رَحیماً، وَ عَلَى الْکافِرینَ عَذاباً اَلیماً وَ عِقاباً عَظیماً، اِنْ عَزَوْناهُ وَجَدْناهُ اَباکِ دُونَ النِّساءِ، وَ اَخا اِلْفِکِ دُونَ الْاَخِلاَّءِ، اثَرَهُ عَلى کُلِّ حَمیمٍ وَ ساعَدَهُ فی کُلِّ اَمْرٍ جَسیمِ، لا یُحِبُّکُمْ اِلاَّ سَعیدٌ، وَ لا یُبْغِضُکُمْ اِلاَّ شَقِیٌّ بَعیدٌ.

فَاَنْتُمْ عِتْرَةُ رَسُولِ‏اللَّهِ الطَّیِّبُونَ، الْخِیَرَةُ الْمُنْتَجَبُونَ، عَلَى الْخَیْرِ اَدِلَّتُنا وَ اِلَى الْجَنَّةِ مَسالِکُنا، وَ اَنْتِ یا خِیَرَةَ النِّساءِ وَ ابْنَةَ خَیْرِ الْاَنْبِیاءِ، صادِقَةٌ فی قَوْلِکِ، سابِقَةٌ فی وُفُورِ عَقْلِکِ، غَیْرَ مَرْدُودَةٍ عَنْ حَقِّکِ، وَ لا مَصْدُودَةٍ عَنْ صِدْقِکِ.

وَ اللَّهِ ما عَدَوْتُ رَأْىَ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ لا عَمِلْتُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، وَ الرَّائِدُ لا یَکْذِبُ اَهْلَهُ، وَ اِنّی اُشْهِدُ اللَّهَ وَ کَفى بِهِ شَهیداً، اَنّی سَمِعْتُ رَسُولَ‏اللَّهِ یَقُولُ: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْاَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةًّ، وَ لا داراً وَ لا عِقاراً، وَ اِنَّما نُوَرِّثُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ الْعِلْمَ وَ النُّبُوَّةَ، وَ ما کانَ لَنا مِنْ طُعْمَةٍ فَلِوَلِیِّ الْاَمْرِ بَعْدَنا اَنْ یَحْکُمَ فیهِ بِحُکْمِهِ».

اى دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وى در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وى را بر هر دوستى برترى داد، و او نیز در هر کار بزرگى پیامبر را یارى نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نم‌‏دارند، و تنها بدکاران شما را دشمن می‌‏شمرند.

پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوى بهشت رهنمون بودید، و تو اى برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهى شد و از گفتار صادقت مانعى ایجاد نخواهد گردید.

و بخدا سوگند از رأى پیامبر قدمى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکرده‏‌ام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمى‌‏گوید، و خدا را گواه مى‏‌گیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمى‌‏گذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مى‌‏نهیم، و آنچه از ما باقى مى‌‏ماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید.»

وَ قَدْ جَعَلْنا ما حاوَلْتِهِ فِی الْکِراعِ وَ السِّلاحِ، یُقاتِلُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ وَ یُجاهِدُونَ الْکُفَّارَ، وَ یُجالِدُونَ الْمَرَدَةَ الْفُجَّارَ، وَ ذلِکَ بِاِجْماعِ الْمُسْلِمینَ، لَمْ اَنْفَرِدْ بِهِ وَحْدى،وَ لَمْ اَسْتَبِدْ بِما کانَ الرَّأْىُ عِنْدى، وَ هذِهِ حالی وَ مالی، هِیَ لَکِ وَ بَیْنَ یَدَیْکِ، لا تَزْوى عَنْکِ وَ لا نَدَّخِرُ دُونَکِ، وَ اَنَّکِ، وَ اَنْتِ سَیِّدَةُ اُمَّةِ اَبیکِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّیِّبَةُ لِبَنیکِ، لا یُدْفَعُ مالَکِ مِنْ فَضْلِکِ، وَ لا یُوضَعُ فی فَرْعِکِ وَ اَصْلِکِ، حُکْمُکِ نافِذٌ فیما مَلَّکَتْ یَداىَ، فَهَلْ تَرَیِنَّ اَنْ اُخالِفَ فی ذاکَ اَباکِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ).

فقالت:

سُبْحانَ‏اللَّهِ، ما کانَ اَبی رَسُولُ‏اللَّهِ عَنْ کِتابِ اللَّهِ صادِفاً، وَ لا لِاَحْکامِهِ مُخالِفاً، بَلْ کانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ، وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِما بُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ، هذا کِتابُ اللَّهِ حُکْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ».

و ما آنچه را که مى‏‌خواهى در راه خرید اسب و اسلحه قرار دادیم، تا مسلمانان با آن کارزار کرده و با کفّار جهاد نموده و با سرکشان بدکار جدال کنند، و این تصمیم به اتفاق تمام مسلمانان بود، و تنها دست به این کار نزدم، و در رأى و نظرم مستبدّانه عمل ننمودم، و این حال من و این اموال من است که براى تو و در اختیار توست، و از تو دریغ نمى‌‏شود و براى فرد دیگرى ذخیره نشده، توئى سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاک براى فرزندانت، فضائلت انکار نشده، و از شاخه و ساقه‌‏ات فرونهاده نمى‌‏گردد، حُکمت در آنچه من مالک آن هستم نافذ است، آیا مى‌‏پسندى که در این زمینه مخالف سخن پدرت عمل کنم.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:

پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا روى‌‏گردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مى‌‏نمود، آیا مى‏‌خواهید علاوه بر نیرنگ و مکر به زور او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دام‌هائى که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمى است عادل، و ناطقى است که بین حق و باطل جدائى مى‏‌اندازد، و مى‌‏فرماید:- زکریا گفت: خدایا فرزندى به من بده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و مى‌‏فرماید: «سلیمان از داود ارث برد».

بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، کَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ.

فقال أبوبکر:

صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَتْ اِبْنَتُهُ، مَعْدِنُ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدى وَ الرَّحْمَةِ، وَ رُکْنُ الدّینِ، وَ عَیْنُ الْحُجَّةِ، لا اَبْعَدُ صَوابَکِ وَ لا اُنْکِرُ خِطابَکِ، هؤُلاءِ الْمُسْلِمُونَ بَیْنی وَ بَیْنَکِ قَلَّدُونی ما تَقَلَّدْتُ، وَ بِاتِّفاقٍ مِنْهُمْ اَخَذْتُ ما اَخَذْتُ، غَیْرَ مَکابِرٍ وَ لا مُسْتَبِدٍّ وَ لا مُسْتَأْثِرٍ، وَ هُمْ بِذلِکَ شُهُودٌ.

فالتفت فاطمة علیهاالسلام الى النساء، و قالت:

مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ،

و خداوند در سهمیه‏‌هائى که مقرر کرد، و مقادیرى که در ارث تعیین فرمود، و بهره‏‌هائى که براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده، که بهانه‏‌هاى اهل باطل، و گمان‌ها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چاره‌‏اى ندارم، و خداوند در آنچه مى‏‌کنید یاور ماست.

ابوبکر گفت:

خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، که معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین و سرچشمه حجت و دلیل مى‌‏باشد و راست مى‏‌گوید، سخن حقّت را دور نیفکنده و گفتارت را انکار نمى‌‏کنم، این مسلمانان بین من و تو حاکم هستند، و آنان این حکومت را بمن سپردند، و به تصمیم آنها این منصب را پذیرفتم، نه متکبّر بوده و نه مستبدّ به رأى هستم، و نه چیزى را براى خود برداشته‏‌ام، و اینان همگى گواه و شاهدند.

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:

اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می‌گیرید، آیا در قرآن نمى‌‏اندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده، و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده، و بد راهى را به او نشان داده، و با بدچیزى معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پرده‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمى‌‏کردید و براى شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.

وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ.

ثم عطفت على قبر النبیّ صلى اللَّه علیه و آله، و قالت:

قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ - لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرِ الْخُطَبُ

اِنَّا فَقَدْ ناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها - وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ

وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ - عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ

اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ - لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ

تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا - لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ

وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیْکَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى‏الْعِزَّةِ الْکُتُبُ

سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر کرد و فرمود:

بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى‌‏کرد.

ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند.

هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما.

مردانى چند از امت تو همین که رفتى، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏‌ها را آشکار کردند.

بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد.

تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل مى‏گردید.

وَ کانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُؤْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ

فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ الْکُتُبُ

ثم انکفأت علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه‏السلام یتوقّع رجوعها الیه و یتطلّع طلوعها علیه، فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لامیرالمؤمنین علیهماالسلام:

یَابْنَ اَبی‏طالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنینِ، نَقَضْتَ قادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخانَکَ ریشُ الْاَعْزَلِ.

هذا اِبْنُ اَبی‏قُحافَةَ یَبْتَزُّنی نِحْلَةَ اَبی وَ بُلْغَةَ ابْنَىَّ! لَقَدْ اَجْهَرَ فی خِصامی وَ اَلْفَیْتُهُ اَلَدَّ فی کَلامی حَتَّى حَبَسَتْنی قیلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وَصْلَها، وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونی طَرْفَها، فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ، خَرَجْتُ کاظِمَةً، وَ عُدْتُ راغِمَةً.

اَضْرَعْتَ خَدَّکَ یَوْمَ اَضَعْتَ حَدَّکَ، اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشت التُّرابَ، ما کَفَفْتَ قائِلاً وَ لا اَغْنَیْتَ باطلاً وَ لا خِیارَ لی، لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هَنیئَتی وَ دُونَ ذَلَّتی، عَذیرِىَ اللَّهُ مِنْکَ عادِیاً وَ مِنْکَ حامِیاً.

جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد.

اى کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتى و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد.

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت و حضرت على علیه‏‌السلام در انتظار او به سر برده و منتظر طلوع آفتاب جمالش بود، وقتى در خانه آرام گرفت به حضرت على علیه‏السلام فرمود:

اى پسر ابوطالب! همانند جنین در شکم مادر پرده‏‌نشین شده، و در خانه اتهام به زمین نشسته‌‏اى، شاه‏پرهاى شاهین را شکسته، و حال آنکه پرهاى کوچک هم در پرواز به تو خیانت خواهد کرد. این پسر ابى‌‏قحافه است که هدیه پدرم و مایه زندگى دو پسرم را از من گرفته است، با کمال وضوح با من دشمنى کرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه‏‌توز دیدم، تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم‏‌پوشى کردند، نه مدافعى دارم و نه کسى که مانع از کردار آنان گردد، در حالى که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم.

آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادى همان روز خویشتن را خانه‌‏نشین نمودى، تو شیرمردى بودى که گرگان را مى‏‌کشتى، و امروز بر روى زمین آرمیده‏‌اى، گوینده‏‌ا‌ى را از من دفع نکرده، و باطلى را از من دور نمى‌‏گردانى، و من از خود اختیارى ندارم، اى کاش قبل از این کار و قبل از اینکه این چنین خوار شوم مرده بودم، از اینکه اینگونه سخن مى‏‌گویم خداوندا عذر مى‌‏خواهم، و یارى و کمک از جانب توست.

وَیْلاىَ فی کُلِّ شارِقٍ، وَیْلاىَ فی کُلِّ غارِبٍ، ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ، شَکْواىَ اِلى اَبی وَ عَدْواىَ اِلى رَبّی، اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً، وَ اَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْکیلاً.

فقال امیرالمؤمنین علیه‏السلام:

لا وَیْلَ لَکِ، بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِکِ، نَهْنِهْنی عَنْ وُجْدِکِ، یا اِبْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَیْتُ عَنْ دینی، وَ لا اَخْطَأْتُ مَقْدُورى، فَاِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ، وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ، وَ ما اُعِدَّ لَکِ اَفْضَلُ مِمَّا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللَّهَ. فقالت: حَسْبِیَ اللَّهُ، و أمسکت.

از این پس واى بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنیا رفت، و بازویم سست شد، شکایتم بسوى پدرم بوده و از خدا یارى مى‌‏خواهم، پروردگارا نیرو و توانت از آنان بیشتر، و عذاب و عقابت دردناکتر است.

حضرت على علیه‏‌السلام فرمود: شایسته تو نیست که واى بر من بگوئى، بلکه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزیده خدا و اى باقیمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، من در دینم سست نشده و از آنچه در حدّ توانم است مضائقه نمى‌‏کنم، اگر تو براى گذران روزیت ناراحتى، بدانکه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و کفیل تو امین است، و آنچه برایت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر کن.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا مرا کافى است، آنگاه سکوت کرد . . .

منبع : سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

Twelfth Imam

سید حبیب رضایی | يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ


مهدی فاطمه


emam mahdi

  • سید حبیب رضایی