اللهم عجل لولیک الفرج

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.

اللهم عجل لولیک الفرج

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین عبادت انتظار فرج است.

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا ما را موثر در ظهور امام زمان عج قرار بده
(آمین یا رب العالمین)


از بهر دیدن تو گیرد دلم بهانه

بر هر دری زنم تا یابم ز تو نشانه

در جستجویت ای گل آواره گشته ام من

گو در کدام گلستان کردی تو آشیانه

ای آشنای دردم بنگر تو روی زردم

منما ز خویش تردم ای در کرم یگانه

بنگر که از فراقت،از درد اشتیاقت

دیگر نمانده طاقت ای منجی زمانه

ای مژده رهایی مردم من از جدایی

کی چهره می نمایی زان ملک بی نشانه

مناظره رسایی و زیباکلام راجع به تفاهم لوزان

سید حبیب رضایی | جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ق.ظ



مناظره صادق زیبا کلام عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و حمید رسایی نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در خانه ملت،با موضوع "بیانیه هسته‌ای لوزان و روند مذاکرات" و با حضور جمعی از دانشجویان و اصحاب رسانه‌  در آمفی‌تئاتر باشگاه خبرنگاران آغاز شد.


در ابتدای این مناظره زیبا کلام در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ارزیابی شما از نشست لوزان و ماحصل اتفاقاتی که تاکنون صورت گرفته چیست اظهار داشت: به اعتقاد بنده در خصوص توافق لوزان و کل بحث هسته‌ای دو رویکرد می‌توان داشت البته هنوز در ارتباط با اسم حقوقی این توافق اجماعی وجود ندارد و برخی به آن توافق، تفاهم و بیانیه می‌گویند.

* نشست لوزان نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود

وی ادامه داد: نشست لوزان منتهی به موافقت‌نامه و تفاهم اولیه‌ای شده که پس از قریب به 19 ماه مذاکرات و پیگیری بین ایران و مشخصا آمریکا، به نتیجه رسیده است و به اعتقاد من مهمتر از ورود به جزییات آن از چند جهت کلی، این توافق یک نقطه عطف تاریخی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

عضو هیئت‌ علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: علت این که پس از 10 یا 30 سال دیگر این توافق نقطه عطفی در تاریخ نام خواهد گرفت این است که از 22 بهمن 1357 تا فروردین 1394 بین روابط دو کشور بغض، کینه و عداوت و دشمنی مطرح بوده است.

این فعال اصلاح‌طلب ادامه داد: ما معتقدیم که آمریکایی‌ها مقصرند و مقصر خواهند بود، اما نکته مهم این است که نگاه هر دو طرف در گذشته مبنی بر عدم اعتماد بود به طوری که مطلقا نمی‌توانستند به یکدیگر اعتماد کنند و برای اولین بار است که بخشی از حاکمیت دو طرف می‌گویند بگذارید ببینیم آیا می‌شود به قول و قرارهای یکدیگر اعتماد کنیم یا خیر.

زیبا کلام اظهار داشت: نه این که بگوییم دو طرف به هم اعتماد کرده‌اند اما حداقل می‌توان گفت که در قوای مجریه هر دو کشور این دیدگاه وجود دارد که بگذارید ببینیم که آیا می‌توان جور دیگری به یکدیگر نگاه کرد و به گفتمان پرداخت که این خود تحول و اتفاق مهمی است.

وی افزود: در هر دو طرف جریانات سیاسی وجود دارند که معتقدند که این دیدگاه اشتباه است و اصلا نمی‌شود به قول و قرارها و تعهدات آمریکا و یا ایران اعتماد کرد. اما اقلیتی که در ایران و آمریکا وجود دارند، معتقدند که باید جور دیگری به مسئله نگاه کرد.

عضو هیئت‌ علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: علی القاعده این نهال کاشته شده و امیدواریم که پا بگیرد و به اعتقاد من به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی، فکری و منطقه‌ای این احتمال وجود دارد؛ اما به جز ذات حضرت باری تعالی هیچ کس نمی‌تواند یقینا بگوید که این نهال پا خواهد گرفت یا خیر.

* اگر فشار افکار عمومی نبود افراطیون 72 ساعته این نهال را از ریشه می‌کندند

عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: یقینا هم در ایران و هم در غرب کسانی هستند که در تلاشند تا نگذارند این نهال که با مصیبت و اعتقاد زیاد کاشته شده پا بگیرد البته آن‌ها انگیزه‌هایی دارند که به آن اشاره خواهم کرد.

زیبا کلام افزود: اگر به صحبت‌های اوباما دقت کنید می‌بینید که با فشار زیادی این نهال را می‌کاشتند و چنانچه در داخل استقبال و فشار افکار عمومی وجود نداشت، این‌ نهال را ظرف همین 72 ساعت از ریشه می‌کندند.

وی با بیان این که برای ریشه‌کن کردن این نهال دو مشکل وجود دارد گفت: از آنجایی که مقام معظم رهبری نه نفیا و نه اثباتا چیزی در مورد این مسئله بیان نکرده‌اند و از طرفی دیگر کاشته شدن این نهال با استقبال گسترده مردم و اقشار تحصیل کرده جامعه مواجه شده ریشه کن کردن این نهال برای آن‌ها امکان‌پذیر نیست.

عضو هیئت‌ علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید کرد: من فکر می‌کنم چنانچه اشاره‌ای از سوی مقام معظم رهبری ببینند با بلدوزر سراغ کندن این نهال می‌روند ولو این که 72 میلیون هم بگویند که نمی‌خواهند این نهال کنده شود.

در ادامه مناظره حجت الاسلام رسایی اظهار داشت: بنده در ابتدا تبریک دوجانبه‌ای بابت سال جدید که سال همدلی و همزبانی دولت و ملت نامیده شده، از سوی خودم و زیباکلام عرض می‌کنم و برای شما آرزوی موفقیت دارم.  

 

عضو هیئت رئیس کمیسیون اصل ۹۰ در ادامه تصریح کرد: برای اینکه از وقت استفاده کنم، باید بگویم زیباکلام در چارچوب سوال پرسیده شده جوابی نداد و مانند همیشه یک کلیاتی را بیان کرد و کلیات مشخصی که من می‌توانم بگویم وی در دور بعد چه خواهد گفت.  

 

نماینده مردم تهران افزود: من نمی‌دانم زیباکلام متن موضوع مذاکره را خوانده یا خیر، وی گفت که نمی‌دانیم این بیانیه را باید توافقنامه، توافق و یا تفاهم بنامیم و معتقد است که مهم دانست این موضوع است که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم.  

 

رسایی بیان داشت: ما می‌گوییم این یک توافقنامه است و بنده شمردم که زیباکلام در ۱۰ دقیقه ۲۴ بار کلمه توافق را استفاده کرد، زیرا بنده خدا چیز دیگری نمی‌تواند بگوید، چون این یک توافق است، توافق یعنی همین که دو طرف تعهداتی را به یکدیگر داده‌اند تا در تیرماه هرچه می‌خواهند ببندند براساس این باشد.  

 

وی اضافه کرد: سوال مجری مناظره این بود که نسبت توافقنامه سوئیس که -البته لوزان هم نباید بگوییم، زیرا به ظریف بر می‌خورد، ظریف در تلویزیون اعلام کرده که بگویید سوئیس- با کلمه برد_برد چیست؟ اولا همین واژه محل اشتباه است، زیرا امروز رسانه‌های مدافع دولت می‌گویند از این لفظ استفاده نکنید، زیرا با واقعیت تطبیق نمی‌کند.  


*  غربی‌ها با بردن هسته‌ای و بازی «برد_برد» را معنا کردند

 

حجت الاسلام رسایی در ادامه افزود: قرار است در این اتفاق ما یکسری کار‌ها را انجام دهیم که کاملا مشخص است و قرار است یکسری از کار‌ها را آن‌ها انجام دهند که مبهم است، ما اسم این را می‌گذاریم برد_برد؟!

 

عضو هیئت رئیس کمیسیون اصل ۹۰ تصریح کرد: چگونه می‌گوییم که این یک برد_ برد است، چون آن‌ها هسته‌ای ما را بردند؛ این یک برد و همچنین بازی را هم بردند که می‌شود برد دوم و شد برد_برد و نسبت توافق سوئیس با برد_برد این است که هسته‌ای را بردند و بازی را هم بردند.

نماینده مردم تهران اظهار داشت: اینکه توافقنامه سوئیس از نقاط عطف تاریخ ما خواهد شد، هنوز خود آقایان هم می‌گویند چیزی مشخص نیست، زیرا وزیر امور خارجه کشورمان در برنامه تلویزیونی «نگاه یک» اعلام کرد که هنوز چیزی مشخص نیست و ظریف در این برنامه تحت فشار بود، اگر افکار عمومی با ظریف است، پس چرا وی در این برنامه تحت فشار بود؟ پس چرا اضطراب داشت؟ چرا در برابر سوال مجری نتوانست خوب دفاع کند؟  

 

رئیس کمیته مبارزه با مفاسد اداری مجلس بیان داشت: ما یک ۲۰ درصد این طرف داریم، یک ۲۰ درصد هم آنطرف داریم، این دوتا ۲۰ درصد می‌دانند که چه اتفاقی افتاده است، یک ۶۰ درصد هم داریم که توده‌های عمومی جامعه هستند که نگاه می‌کنند رئیس جمهور و ظریف چه می‌گویند این یک پیروزی بزرگ است، اما از آن طرف واقعیت‌ها را نگاه می‌کنند، می‌بینند که یکسال و نیم پیش هم آن‌ها اعلام می‌کردند در ژنو هم یک پیروزی بزرگ اتفاق افتاد و صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم مارش پیروزی زد، اما دیدند بعد هیچ اتفاقی نیفتاد و وضع هم بد‌تر شد، پس اکنون از ریسمان سیاه و سفید هم می‌ترسند.  

 

وی تصریح کرد: افکار عمومی نظاره گر است و نگاه می‌کند که چه اتفاقی افتاده است، بعد می‌بینند صدا و سیما سخنان روحانی و ظریف را نشان می‌دهد و بعد از آن اوباما خلاف آن را اعلام کرده، اگر مردم بیسواد هم باشند، لبوفروش هم باشند، راننده تاکسی هم باشند که به قول شما‌ها؛ حق ندارند در مورد مذاکرات فکر کنند، با خودشان می‌گویند پس وی باید بپذیرد. شما رفته‌اید با کسی مذاکره کرده‌اید که باید وی بپذیرد، وقتی هنوز از دهان شما حرف در نیامده می‌گوید من قبول ندارم، پس برد_برد یعنی چه؟  

 

* وقتی ندارید! چرا ظرفیت را از بین می‌برید؟


عضو هیئت رئیس کمیسیون اصل ۹۰ در ادامه تصریح کرد: پس برد_برد این نیست، البته این اتفاق از نقاط عطف و به یادماندنی خواهد شد، همانطور که ترکمانچای وقتی بسته شد، در زمان خودش با پیروزی بزرگ به مردم زمان خودش غالب شد، اما در آن زمان رسانه‌ها به این شکل نبود و مقامات با حاکمیت همراه بودند، ولی اکنون این اتفاق نخواهد افتاد.  

 

نماینده مردم تهران گفت: دولت خوشبین است و می‌گوید بگذار ببینیم چه خواهد شد که در این سخن با زیباکلام موافق هستم، اما فرق ما این است که چرا ظرفیت را از بین می‌برید؟ دو سال از شروع دولت یازدهم گذشته است و همه می‌دانند دو سال وقتی تمام شد یعنی تمام و دیگر وقتی ندارید، در سیستم اداری ما یک نامه اداری زمانی که بخواهد از طبقه اول به طبقه سوم برسد، دوماه طول می‌کشد و دولت در این دو سال که گذشته هیچ کاری نکرده است.  

 

رسایی بیان داشت: هاشمی رفسنجانی صراحتا می‌گوید؛ مهم‌ترین کار این دولت مذاکره است و بعد ادعا می‌زند که چون این‌ها می‌دانند می‌خواهند جلوی مذاکرات را بگیرند، اما ما می‌گوییم چرا تمام تخم مرغ‌های خود را در یک سبد گذاشته‌اید، حتی دیروز در مجلس هم گفتم که طرف مقابل فهمیده تیم مذاکره کننده ما به مذاکره معتاد شده، برای همین هم می‌خواهد هرچیزی را تحمیل کند و ما می‌گوییم چرا دارید به آن‌ها اعتماد می‌کنید؟  

 

وی در ادامه افزود: ما می‌گوییم حداقل بعد از انقلاب این موضوع را تجربه کرده‌ایم، در بیانیه الجزایر ما با آمریکایی‌ها نشستیم اما آن‌ها به کدام وعده خود عمل کرده‌اند، در توافقنامه سعدآباد سال ۸۲ تا۸۴ آن‌ها به کدامیک از وعده‌های خود به روحانی که رئیس گروه مذاکره کننده در آن زمان بود عمل کردند که بعد از آن هم مقام معظم رهبری فرمودند؛‌‌ همان دولتی که پلمپ کرده،‌‌ همان دولت هم باز کند. در سال ۸۴ و در دولت خاتمی پلمپ‌ها باز شد و بعد توانستیم پیشرفت کنیم، اما باز دولت روحانی آمد و جلوی پیشرفت را گرفت و دوباره می‌گوید ببینیم چه می‌شود.  

 

* 28 امتیاز دادیم و 8 امتیاز گرفتیم


رسایی در ادامه افزود: در همین یکسال و نیم پیش ۲۸ امتیاز دادیم و ۸ امتیاز گرفتیم، اما این داده‌ها و ستانده‌ها از لحاظ تعداد و کیفیت قابل قیاس نیستند.  

 

نماینده مردم تهران گفت: اکنون این ۶۰ درصد را مردم هم فهمیده‌اند، حرف من این است، زیرا ظریف هم در تلویزیون و مجلس اعلام کرده که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و توافقی نکرده‌ایم، فقط یک بیانیه خوانده‌ایم، خب ما می‌گوییم چرا مارش پیروزی می‌زنید؟ اکنون که مارش پیروزی زده‌اید، بورس بالا رفته، وقتی بورس هم بالا برود بعضی‌ها هم فکر می‌کنند همه چیز درست شده، اما کمتر از یکماه این ۶۰ درصدی که بین دوتا ۲۰ درصد قرار گرفته‌اند متوجه می‌شوند و یقین پیدا می‌کنند که چیزی نبوده، پس مجددا بورس سقوط می‌کند.  

 

نماینده مردم تهران بیان داشت: این موضوع مانند این است که ما داریم با طرف مقابل می‌جنگیم بعد فرماندهان ما یک عملیاتی را طراحی می‌کنند و برآورد هم می‌کنند که اگر از این راه هم حمله کنیم، این تعداد از آن‌ها را می‌کشیم، اما وقتی همه نقشه‌ها را کشیدیم، بعد به صدا و سیما اعلام می‌کنیم که مارش بزن که ما پیروز شده‌ایم.  

 

وی در ادامه افزود: اگر حرف خود شما هم درست باشد، حداقل کاری انجام دهید و بعد مارش پیروزی بزنید و اتفاقا ما می‌گوییم نه تنها شما پیروز نشده‌اید، بلکه این عملیات را توضیح دادید در همین خیال خودتان هم شکست خوردید.  

 

رسایی اظهار داشت: مهم‌ترین بحث تحریم هاست که اکنون زیباکلام می‌گوید شما خود کاسب تحریم هستید، شما با تحریم زنده‌اید، شما غرب ستیز هستید، زیرا قبلا وی یک نامه‌ای را با این مضامین برای بنده فرستاده، البته یک موضوعی را یادشان رفته بگویند که هسته‌ای چیز بدرد نخوری است.


وی گفت: ما معتقدیم مهمترین بحث تحریم است، تحریم که سرجایش است، در همین توافق نامه سوئیس نه تنها تحریم‌ها برداشته نشده، بلکه به توافق ژنو عقب‌نشینی کرده‌ایم، خود ژنو شکست بود؛ اما این را نمی‌گویم که هیچ فایده‌ای نداشت؛ بله در ژنو 5 درصد غنی‌سازی ما را به رسمیت شناختند.


* غربی‌ها چه حقی دارند بگویند ما به چه شکل رفتار کنیم؟

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر افزود: آن زمان آقای روحانی و آقای ظریف گفتند که دیگر چه می‌خواهید قبلا می‌گفتند غنی‌سازی نداشته باشید، اما اکنون می‌گویند که 5 درصد می‌توانید غنی سازی کنید. غلط کرده‌اند چه حقی دارند که آن‌ها چنین تصمیمی بگیرند و ما چرا باید به این شکل رفتار کنیم که آن‌ها بیایند این را به رسمیت بشناسند.

عضو کمیسیون اصل 90 تصریح کرد: معاهده NPT به رسمیت شناخته و شما می‌توانید تا هر چه قدر بخواهید غنی سازی داشته باشید مشروط به این که صلح آمیز باشد، کسی که از سلاح اتمی استفاده کرده، بمب اتم و زراد‌خانه دارد، دنیا را تهدید می‌کند که من بمب اتم می‌زنم، در افغانستان و عراق زده! حالا یقه ما را گرفته و می‌گوید شاید بخواهید سلاح اتمی بسازیم؟!

رسایی ادامه داد: مگر نمی‌گفتند که پیروزی بزرگ 5 درصد غنی سازی در توافق ژنو است آن در توافق نامه سوئیس به 3.5 درصد رسید، مگر در توافق نامه ژنو نمی‌گفتند که پیروزی بزرگ و همه تحریم‌ها برداشته می‌شود، متن توافق نامه ژنو این بود که تمام تحریم‌ها شورای امنیت اتحادیه اروپا و تحریم‌های مربوط به آمریکا درباره هسته‌ای لغو می‌شود آنجا هم حرف از تعلیق تحریم‌ها بود منتهی می‌گفتند همه تحریم‌های مربوط به این سه مجموعه تعلیق می‌شود.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر تاکید کرد: در توافق نامه سوئیس از آن هم آمده‌اند پایینتر، آمریکایی‌ها می‌گویند اصل توافق نامه آن است، همین همتای آقای صالحی دیشب گفتند که این‌ها واقعیت‌ها را به شما نمی‌گویند نصفش را گفته‌اند و نصفش را نمی‌گویند.

عضو کمیسیون اصل 90 تصریح کرد: اتحادیه اروپا در توافق نامه سوئیس گفته است که من فقط تحریم‌های مالی و اقتصادی را خاتمه می‌دهم؛ کسی که حقوق‌دان است و سرهنگ نیست می‌فهمد خاتمه مفهومش یک چیز دیگر است بله، می‌تواند یک معنی دیگر هم داشته باشد همه حرف ما این است که چرا متن‌ها اینقدر مبهم است.

رسایی تاکید کرد: این سخن عین جمله رهبری است که ایشان فرمودند اگر می‌خواهید توافق کنید همچون توافق ژنو مبهم نباشد، توافق ژنو مبهم بود و هر کس هر چه می‌خواهد تفسیر می‌کند و در توافق‌نامه بعدی شفاف باشد.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر خطاب به زیبا کلام گفت: آمریکایی‌ها گفتند که ما فقط تحریم‌های ثانویه که مربوط به هسته‌ای بوده را تعلیق می‌کنیم آن هم مشروط و توسط آژانس اما آژانس دست خودشان است و 12 سال است که می‌گوید که قانع نشدم لذا تحریم‌ها سر جای خودش می‌ماند.

* کاسبان تحریم مدافعان توافق ژنو و سوئیس هستند


عضو کمیسیون اصل 90 اضافه کرد: آن کسانی که کاسب تحریم‌اند مدافعان توافق ژنو و سوئیس هستند، آقای زیبا کلام با تحریم کاسبی نکنید.

زیبا کلام در ادامه این مناظره گفت: دعوا به هیچ وجه بر سر توافق لوزان و ژنو نیست دعوا اساسی‌تر است و همان طور که دیروز هم بنده به هم‌فکر آقای رسایی یعنی آقای شریعتمداری نامه نوشتم، این مطلب را توضیح دادم.

فعال اصلاح‌طلب افزود: معتقدم که دعوای اصلی بر سر آمریکا ستیزی، غرب ستیزی، استکبارستیزی به عنوان فلسفه و پارادایم انقلاب اسلامی برای یک جریان است که اگر شما استکبارستیزی و آمریکاستیزی را از این جریان بگیرید هیچ چیز دیگری برای آن نمی‌ماند یعنی دیگر راجع به چه چیزی می‌خواهید صحبت کنید.

زیبا کلام گفت: تنها چیزی که این موضوع دارد این است که پرچم آمریکا ستیزی را به اهتزاز دربیاورد و به تبع عده‌ای زیر آن سینه بنزنند تمام مشکل این است که اگر بر سر مسئله دشوار و پیچیده هسته‌ای ایران و آمریکا بتوانند به توافق برسند و حداقل دشمنی آن‌ها به واسطه فعالیت‌های هسته‌ای نباشد این سوال مطرح می‌شود که چرا سر چیزهای دیگر به توافق نرسیم و این یعنی شروع به ترک برداشتن گنبد آمریکا ستیزی. چون آن وقت چیزی باقی نخواهد ماند.

وی تصریح کرد: تجربه تلخی که در این 36 سال داشتیم این بوده که در هر واقعه‌ای و موردی که حکومت فقط تفکر خود را اشاعه داده و جلوی تفکر خبرنگاران و نخبگان و آگاهی آن‌ها و سوال کردن آن‌ها را گرفته است حاصلش خوب نبوده است.

عضو هیئت‌ علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: اشغال سفارت آمریکا یک نمونه بارز آن است که فقط تنها اندیشه‌ای که بود اندیشه حکومت بود که آمریکا ستیزی و اشغال سفارت درست است.

این فعال اصلاح‌طلب اضافه کرد: گروگان‌گیری مثال دوم بود، آقای رسایی راست می‌گوید در بیانیه الجزایر چیزی نبود اتفاقا کاملا درست می‌گویند. اگر شما تقویم را نگاه کنید تقریبا هر روز مناسبتی دارد از تیر چراغ برق گرفته تا انواع و اقسام مناسبت‌های ملی و مذهبی، اما خیلی جالب است هیچ اشاره‌ای به روز توافق بیانیه الجزایر در تقویم وجود ندارد می‌دانید چرا؟ درست است که بهزاد نبوی مذاکره می‌کرد اما چیزی در آن وجود ندارد که بخواهیم خیلی به آن افتخار کنیم.

زیبا کلام ادامه داد: اما آقای رسایی می‌گویند که چه کسانی بودند که گفتند حق ندارید راجع به گروگان‌ها صحبت کنید و چه کسانی بودند که از نگه داشتن گروگان‌ها سود سیاسی می‌بردند و هم اکنون هم از مناقشه هسته‌ای سود سیاسی می‌برند این‌ها را دیگر مطرح نمی‌کنند و وقتی که صحبت از آزادی گروگان‌ها می‌شد می‌گفتند که اساس انقلاب به خطر می‌افتد.


زیباکلام گفت: الان آقایان دارند باهم بحث می‌کنند و عده‌ای می‌گویند شما سرما کلاه گذاشته‌اید و عده‌ای نیز می‌گویند؛ نه بزرگ‌ترین خدمت ایشان این بود که جلوی جنگ را گرفته است، در واقع بخشی از حقایق جنگ تازه معلوم شده است.  

 

این فعال اصلاح طلب افزود: هسته‌ای مثال چهارم است، از سال ۱۳۸۲ که داستان هسته‌ای ما لو رفته است، تا آبان و آذر ۹۲ فقط فکر حکومت در مورد هسته‌ای مطرح بود که اجازه بروز و ظهور آن در رسانه‌های کشور را داشت.  

 

دست رسایی و همفکرانش را می‌بوسم که نمی‌دانند چه کردند


عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: دست رسایی و همفکرانش را می‌بوسم بخاطر اینکه خودشان نمی‌دانند چه کردند و هنگامی به هسته‌ای حمله کردند و وقتی که بعد از ژنو حمله کردند و در سفارت آمریکا جمع شدند، خدا شاهد است که من عشق می‌کردم، زیرا آن‌ها مو می‌دیدند، من پیچش مو می‌دیدم، زیرا آن‌ها در آن شوری که در حمله می‌کردند، یادشان نبود که شاخه‌ای را که می‌برند خودشان روی آن نشسته‌اند.  

 

وی ادامه داد: من واقعا دلم می‌خواست دسته گل برای دلواپس‌ها ببرم و برای اولین بار سیاست‌های هسته‌ای کشور را مورد نقد قرار دهم و بگویم که اگر قرار باشد سیاست هسته‌ای کشور مورد نقد قرار بگیرد، یک کسی هم می‌آید سیاست‌های هسته‌ای عزیز شما «احمدی‌نژاد جانتان» را زیرسوال ببرد.  

 

زیباکلام گفت: تا زمانی که ظریف و روحانی هستند، شما می‌توانید انتقاد کنید، اما قبل از آن را نمی‌توانید نقد کنید.  

 

این فعال اصلاح طلب افزود: آقای رسایی مسخره کنند، اما من بازهم سوال می‌کنم و‌‌ همان سوالی را می‌پرسم که از آقای عباس عراقچی پرسیدم، زیرا من وابستگی گروهی ندارم.  

 

عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار داشت: در شهریور ۹۳، یک سمینار یکروزه در دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه پیرامون بررسی روند تحولات مذاکرات تا آن زمان برگزار شد که من هم به این سمینار دعوت شدم و در این سمینار رسم بر آن بود که وقتی آدم‌ها وقتی سخنرانی می‌کردند، می‌رفتند.  

 

وی ادامه داد: آخرین سخنران این سمینار آقای عراقچی بود و ایشان عذر خواستند و گفتند؛ من می‌خواهم بیشتر از سخنرانان صحبت کنم و به ازای آن وقت پرسش و پاسخ دهم که ایشان نیز حدود ۴۵ دقیقه در مورد دوران احمدی‌نژاد تا آن زمان و همچنین در رابطه با تاریخچه این معضل از زمانی که شروع شد، تا آن موقع صحبت کردند.  

 

زیباکلام ادامه داد: من آخرین کسی بودم که دستم را بالا بردم و سوال کردم و گفتم آقای عراقچی اگر ۳۰ سال دیگر نوه‌ات از شما سوال کند که آن هزینه وحشتناکی که شما و نسل شما برای هسته‌ای خرج کردید آخرش هم هیچ چیزی از آن درنیامد، اگر برای آب و کشاورزی مملکت خرج کرده بودید، آیا مردم ایران خوشبخت‌تر نبودند؟  

 

* اجازه نداشتند تمام سرمایه مملکت را صرف هسته‌ای کنند


این فعال اصلاح طلب تصریح کرد: دعوای من با آقای رسایی دقیقا اینجاست، زیرا اجازه نداشتند تمام سرمایه‌های مملکت را صرف هسته‌ای کنند.  

 

عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: چرا مجلس نیامد و در کار هسته‌ای دخالت نکرد؟ چند نفر برای سازمان انرژی اتمی کار می‌کنند؟ بودجه‌اش چقدر است؟ بودجه محیط زیست و آموزش و پرورش چقدر است؟ سرانه بهداشتتان چقدر است؟ دعوا برسر اینهاست، چرا باید هستی مملکت صرف هسته‌ای شود که در ‌‌نهایت چه دستاوردی داشته باشیم؟  

 

وی گفت: یک روزی احمدی‌نژاد در پاکدشت گفت که ۲۵۰ رشته ایجاد می‌شود، شما فقط ۵ تای آن‌ها را نام ببرید، کسی می‌داند چقدر برای هسته‌ای خرج می‌شود؟ این‌ها دعواهای ما است، من اگر خوشحال هستم، زیرا نوری در انتهای تونل آن (کشور) می‌بینم.  

 

رسایی در ادامه گفت: من از آقای زیباکلام پرسیدم آیا متن توافق را خوانده‌ای؟ به من جوابی نداد، آیا تحریم‌ها برداشته می‌شود شود؟ بازهم جوابی نداد.  

 

آقای زیباکلام شما برای چه به زندان رفته بودید؟ 


در ادامه رسایی با اشاره به صحبت رهبر معظم انقلاب در روز اول عید ادامه داد: رهبر معظم انقلاب در روز اول عید فرمودند که بر این موضوع دو نگاه حاکم است، یکی اینکه روی پای خودمان بایستیم، یعنی با استفاده از توان اقتصادی خودمان پیشرفت اقتصادی را حاصل کنیم که هزینه می‌برد، چرا که در داخل نیز باید با رانت خواری مبارزه کنیم و یک نگاه دیگر این است که باید سیاست‌های خارجی را عوض کنیم.  

 

وی تصریح کرد: آقای زیباکلام عزیز اگر حرفهای شما قرار بود حاکم باشد، آن رضاشاه ملعون که شما دلبسته چکمه‌هایش هستی و از آن تعریف کرده‌ای، بهتر از شما بود.  

 

رسایی اظهار داشت: آقای زیباکلام شما برای چه به زندان رفته بودید؟  

 

زیباکلام در پاسخ به رسایی گفت: برای دموکراسی به زندان رفتم، برای نبود حصر، برای نبود زندانی سیاسی، برای این‌ها به زندان رفتم.  

 

* چرا وقتی مردم خوزستان در حصر ریزگردها بودند دلتان نسوخت؟


عضو هیئت رئیس کمیسیون اصل ۹۰ گفت: اگر برای آزادی رفتی، پس چرا ۹ دی توقیف است؟ چرا وطن امروز در دادگاه است؟ چرا دبیرخانه شورای امنیت بدون مصوبه رهبری مطبوعات را از اینکه به توافق ژنو بپردازند ممنوع می‌کند؟ برای حصر؟! حصر مهم است واقعا؟! پس چرا مردم خوزستان در حصر ریزگرد‌ها بودند، اما شما دلتان نسوخت.


رسایی افزود: دقیقا دو نگاه وجود دارد و دقیقا آقای زیبا کلام درست گفتند انقلاب ما نفی استکبار بود و ایشان ریشه انقلاب را هدف گرفته و در حقیقت این‌جا میز مناظره دو عضو داخلی است و این نگاه آمریکایی‌هاست البته آقای زیبا کلام ابایی هم ندارد چرا که ایشان اسرائیل را به رسمیت شناخته و رضا شاه را خیلی دوست دارند هم چنین هسته‌ای هم که نماد استقلال این کشور است را می‌گوید نباید باشد.

وی تصریح کرد: ایشان می‌گویند با نقد سیاست‌های هسته‌ای این دولت سیاست‌های هسته‌ای دولت قبل هم به نقد کشیده شد اتفاقا دعوی ما هم همین است و ما از مردم می‌خواهیم مقایسه کنند.

* اگر در زمینه ‌هسته‌ای عقب نشنی کنیم انگیزه‌ای برای دانشمندان نمی‌ماند

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات اضافه کرد: ما در گذشته که البته آن زمان پرونده هسته‌ای بر عهده شورای عالی امنیت بود و هر چیزی پس از تصویب رهبری تبدیل به قانون می‌شد و همین آقای شریعتمداری در آن زمان که جلیلی به پای مذاکره می‌رفت یادداشت‌های محکمی نمی‌نوشت و دقیقا همان کاری که طرف مقابل می‌کند سنای آن‌ها داد و بیداد می‌کند تا زمانی که آمریکایی‌ها پای میز مذاکره می‌آیند بگویند ببینید سنای ما را اما متاسفانه در این طرف به همین میزان هوش و ذکاوت سیاسی وجود ندارد و منتقدین که می‌توانند سطح ادبیات ما را در پای میز مذاکره بالا ببرند آن‌ها را به تمسخر گرفته و توهین می‌کنند.

عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون اصل 90 تاکید کرد: قاعده این است ما باید سطح ادبیات شما را در پای میز مذاکره بالا ببریم به اضافه این که آقایان روحانی و ظریف در پای میز مذاکره چه چیزی را دادند آقای زیبا کلام همان سیاست‌های هسته‌ای قبلی را دادند، 20 درصد را دادند و از 84 تا 92 پیشرفت‌های زیادی حاصل شد که نماد استقلال است و من تاکید می‌کنم در هر مقطعی نماد استقلال یک کشور یک چیزی می‌تواند باشد در دوره جنگ نماد استقلال حضور در جبهه‌ها بود و اکنون نماد استقلال موضوع هسته‌ای است.

رسایی خاطر نشان کرد: اتفاقا آقای زیبا کلام! کشاورزی مهم است..... همه چی مهم است اما اگر بخواهیم در زمینه هسته‌ای که نماد استقلال است عقب نشینی کنیم در زمینه‌های دیگر نیز هیچ انگیزه‌ای برای دانشمندان ما باقی نمی‌ماند و مشکل غرب با ما این است که می‌گوید تو چرا من را به رسمیت نمی‌شناسی و در برابر من تعظیم نمی‌کنی و یک تفکری مانند آقای زیبا کلام می‌گوید تعظیم کنید تا مشکلات حل شود اما من می‌گویم مبارک در مصر و بن‌علی در یمن تعظیم کرد چه شد آیا مشکلاتشان برطرف شد؟

وی ادامه داد: این که هسته‌ای چیز بی‌ارزشی است و زمانی که "بابابزرگ" شدیم از ما می‌پرسند بابابزرگ هزینه‌هایی را که برای هسته‌ای خرج کرده‌ایم را برای ....این‌ها همه حرف‌هایی است که در عالم روشنفکری سطحی است و علمی نبوده و شما اگر از یک کودک دبستانی بپرسید و یا همان راننده تاکسی یا لبوفروشی که شما می‌گویید حق ندارند درباره هسته‌ای صحبت کنند می‌گویند که اگر این هسته‌ای چیز به درد بخوری هست چرا آن‌ها داشته باشند و ما نداشته باشیم و آقای زیبا کلام اگر شما روی میز بزنید و داد و بیداد کنید چیزی حل نخواهد شد بلکه منطق و استدلال لازم است.

دوره‌ای که نفت بدبوست گذشته است

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات افزود: نفت که سالگرد ملی شدن آن حدود 17 روز از آن می‌گذرد را می‌دانید روز اول که انگلیسی‌ها وارد کشورمان شدند و نفت را که در مسجد سلیمان استخراج کردند ریختند در یک ظرفی و پیش یک شاهی آوردند که احتمالا تفکرش مانند آقای زیبا کلام بود گفتند این را بو کن و شاه هم آن را بو کرد و گفت اه اه چه چیز بد بویی است و آن‌ها هم گفتند آهان ببینید چه قدر بد بوست و ما این چیز بد بو را می‌بریم و به جای آن به شما پول می‌دهیم، "برد برد" و شاه هم گفت چه چیز خوبی "برد، برد" است دیگر.

عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون اصل 90 خطاب به زیبا کلام گفت: دوره‌ای که نفت بدبوست گذشته و آقای روحانی و خاتمی در سال 82 شعارش این بود که هسته‌ای را می‌خواهیم چی کار بابابزرگ می‌شویم از ما می‌پرسند ..... اما همین آقای روحانی می‌گفتند که در سال 92 شعارش را این قرار دادند که هم سانتریفیوژ بچرخد و کارخانه و اگر مردم سانتریفیوژ نمی‌خواستند ایشان شعار تبلیغاتی‌شان را مذاکرات هسته‌ای قرار نمی‌دادند متاسفانه اکنون نه سانتریفیوژ می‌چرخد و کارخانه‌ها پلمپ شده است.

رسایی افزود: تورم محصول رونق است و وقتی اصل نیست سایه آن هم نخواهد بود وقتی رکود حاکم است معلوم است که تورم هم وجود ندارد و ما نه بازارمان فعال است و نه هسته‌ای مان می‌چرخد هم چنین آقای روحانی علاوه بر شعار هسته ای خود اعلام کرد که مسکن مهر را ادامه می‌دهد و حداقل 2 میلیون نفر مستقیم با مسکن مهر ارتباط دارند که این 2 میلیون نفر زن دارند پدر دارند..... و حق رای دارند یعنی فقط 6 میلیون از رای آقای روحانی متاثر از این موضوع است.

وی تصریح کرد: مردم از آقای روحانی یک پکیج دیدند ایشان می‌‌گفتند کارخانه بچرخد البته بقیه نمی‌گفتند کارخانه نچرخد اما می‌گفتند اگر ما کوتاه بیاییم بقیه را هم از ما خواهند گرفت و این دو سال این موضوع را ثابت کرده بقیه را هم از ما می‌گیرند و من تعجب کردم از این حرف آقای روحانی که آمدند در شبکه خبر گفتند دولت یکی دیگر از وعده‌هایش را محقق کرد من مشخصا باز می‌پرسم آقای زیبا کلام آیا شما متن توافق نامه سویس را خوانده‌اید یا نه.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات گفت: سوال دومم این است که آیا با این توافق نامه تحریم‌ها برداشته می‌شود یا خیر؟

* بعد از توافق ژنو 65 تحریم جدید اعمال شد

رسایی اظهار داشت: ۸۰ درصد مشکلات برای مدیریت است، اما در حال حاضر عنوان می‌کنید که تمامی مشکلات برای وجود تحریم هاست. در بیانیه مشترک برداشته شدن تحریم‌ها مطرح نشده و بعد از توافق ژنو ۶۵ مورد تحریم جدید اعمال شده است.  

 

در ادامه این مناظره زیباکلام در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا در مذاکرات عقب نشینی صورت گرفته و همچنین با برداشته شدن تحریم‌ها از طریق عاملی مانند تروریسم امکان برگشت تحریم‌ها وجود دارد؟ گفت: بنده بیانیه را نخواندم و نمی‌دانم مشکلات ما با غرب بر سر چه موضوعاتی است و همچنین مذاکرات برای چه بوده است و فقط آقای رسایی و دوستانشان می‌دانند.  

 

عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به صحبت‌های آقای رسایی در مورد گرد و غبار خوزستان، بیان کرد: از سال ۱۳۸۲ که مناقشه هسته‌ای شروع شد، ظرف ۱۲ سال گذشته که آقای رسایی نماینده مجلس بودند، چه مقدار سرانه برای برنامه هسته‌ای و آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، مبارزه با گرد و غبار تصویب کردند، اما به مقدار خیلی زیادی برای برنامه‌های هسته‌ای هزینه کردند.  

 

این فعال اصلاح طلب در ادامه افزود: برای کمیته امداد پول جمع می‌کنند، اما تاکنون دیده‌اید که برای فوردو و نیروگاه بوشهر پول جمع کنند؟ زیرا آن‌ها را دولت می‌دهد، اما برای کودکان سرطانی همواره پول جمع می‌کنند، زیرا کسی به آن‌ها کمک نمی‌کند.  

 

وی با اشاره به اینکه وقتی می‌گویم باید در مورد گروگانگیری به مطبوعات اجازه نوشتن می‌دادند و یا در مورد هسته‌ای مطبوعات باید اجازه نوشتن داشتند و دیگران صحبت می‌کردند، به خاطر این است که بعد از ۱۲ سال هنوز فقر اطلاعاتی وجود دارد، گفت: هنوز صورت مسئله، اسباب و علل مخالفت غربی‌ها با هسته‌ای را حکومت اجازه نداده تا ما بفهمیم.  

 

* برنامه هسته‌ای معجزه اقتصادی و علمی ندارد


زیباکلام با بیان اینکه حکومت همواره اعلام می‌کند آن‌ها با پیشرفت علمی و اقتصادی ما مخالف هستند و شما همیشه این جمله را شنیده‌اید، زیرا آن‌ها معتقدند هسته‌ای پیشرفت‌های زیاد اقتصادی و علمی برای کشور به بار می‌آورد و آن‌ها چشم دیدن پیشرفت ما را ندارند، بنابراین از برنامه هسته‌ای ما جلوگیری می‌کنند.  

 

عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید کرد: برنامه هسته‌ای معجزه اقتصادی و علمی ندارد و علت اینکه جلوی ما را گرفتند، نه به واسطه استقلال مستقل است، بلکه به خاطر این است که هر کشوری بتواند اورانیوم ۳ درصد غنی سازی کند، می‌تواند ظرف ۶ ماه الی ۱ سال آینده به ۹۹ درصد برسد و سلاح هسته‌ای درست کند.  

 

این فعال اصلاح طلب اظهار داشت: کشورهای دیگر مانند برزیل، آرژانتین، هند و قرقیزستان این مشکلات را دارند، اما ایران عملا اعلام کرده که می‌خواهیم کشوری به نام اسرائیل را نابود کنیم، البته این فقط درحد شعار نبوده و در عمل هر آنچه که توانسته در جهت نابودی اسرائیل بکار برده است.  

 

وی با بیان اینکه اگر حماس و حزب الله تانک ندارد، برای این است که ما نمی‌توانیم برای آن‌ها تانک بفرستیم، افزود: اما چیزهایی که می‌توانستیم به آن‌ها رساندیم.  

 

زیباکلام با تاکید بر اینکه در اوج جریانات مذاکرات گوشمان به رسانه‌های غربی بود که نکند مذاکرات شکست بخورد، گفت: در این زمان سردار نقدی اعلام کرد که از بین رفتن اسرائیل سرجای خودش باقی است.  

 

وظیفه نابودی اسرائیل را چه کسی برعهده جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟  


عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار داشت: بنده قطعنامه و بیانیه را نخوانده‌ام و من بیسواد هستم، از شما که باسواد هستید این سوال را دارم که وظیفه نابودی اسرائیل را چه کسی برعهده جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟  

 

وی با بیان اینکه فلسطینی‌ها هم معتقدند که باید اسرائیل را در نقشه بیاوریم، گفت: اگر آمریکا ستیزی را از آقای رسایی بگیریم و قرار باشد امشب آقای رسایی سخنرانی کند، راجع به چه موضوعی صحبت خواهند کرد؟  

 

زیباکلام با اشاره به اینکه باید موضوعاتی از این قبیل باشد تا حرفی برای گفتن داشته باشند گفت: در ۳۶ سال گذشته ما چه کارهایی انجام داده‌ایم تا از کشورهای دیگر صف ببندند و ببینند ما چه کارهایی انجام داده‌ایم و بروند آن کار‌ها را انجام دهند. باید بگویم فقط پر از دزدی بوده است.  

 

عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید کرد: هسته‌ای بخشی از زرادخانه تسلیحاتی اصولگرایان برای پیشبرد ایدئولوژیشان است و اگر مسئله هسته‌ای حل شود، آن‌ها موضوع دیگری را مطرح می‌کنند.  

 

این فعال اصلاح طلب با طرح سوالی مبنی بر اینکه آقای رسایی این را از کجا آوردند که هسته‌ای نماد استقلال است، گفت: شما که معتقدید پاکستان نوکر است، باید بگویم از لحاظ هسته‌ای از ما جلو‌تر هستند.


با میلیاردها دلار پول مملکت فوردو و نطنز را ساختیم


زیبا کلام افزود: من می‌گویم چه بهایی برای هسته‌ای می‌پردازید اورانیوم غنی شده 4 درصد که تولید می‌شود چه قدر تمام می‌شود ما به دنبال ساختن بمب اتم نیستیم در بوشهر به میزان 80 تا 85 کیلو وات برق می‌گیرید و وزیر نیرو می‌گوید که من یارانه می‌دهم این هزینه‌ها چه قدر تمام می‌شود هم چنین در رادیو دارو چه قدر هزینه برمی‌دارد.


وی افزود: سوال من از شما این است روسیه اورانیوم خود را از کجا می‌اورد این کشور با استرالیا قرارداد دارد چرا که اورانیومی که در استرالیا تولید می‌شود 2 و نیم درصد از روسیه ارزانتر است با میلیاردها دلار پول مملکت فوردو و نطنز را ساختیم اورانیوم خام را از کجا به نطنز می‌برید و دریای غنی سازی را در نطنز و فوردو ایجاد کردید آیا غیر از این است که اورانیوم را وارد می‌کنید هزینه فایده و اقتصاد مگر می‌شود که دروغ باشد.


* مشکل استکبار هسته‌ای نیست ما ماهیتش را زیر سوال بردیم


رسایی خطاب به زیبا کلام اظهار داشت: معلوم است که شما بیانیه را مطالعه نکردید ما در بندرعباس اورانیوم قوی داریم مگر ما در صنایع دیگر همه چیز را داریم؟! منطق شما یعنی وابستگی محض اگر ما یک زنجیره را نداریم مجبوریم که دست خود را دراز کنیم آیا اسم آن را می‌توان استقلال گذاشت کشور روسیه خودش می‌تواند غنی سازی کند مقام معظم رهبری گفتند 20 درصد غنی سازی را بدهید عیبی ندارد حرف ما این است که چه چیزی را می‌دهیم و چه چیزی را می‌گیریم.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر هم چنین رسایی در پاسخ به سوال زیبا کلام که گفت کشورهایی که برنامه هسته‌ای دارند بدبختند اظهار داشت: درست است چرا؟ چون استقلال ندارند و استکبار را به رسمیت شناخته‌اند مشکل آمریکا بمب اتم نیست مشکلش این است که ما هیبتش را زیر سوال بردیم سوال من از شما این است اگر روز عاشورا بود شما چه کار می‌کردید؟ شما با شبکه CNN مصاحبه کرده و درباره امام حسین(ع) صحبت کردید و گفتید که امام حسین(ع) برای ماست و شما رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت می‌شناسید و دم از امام حسین می‌زنید شما استکبار ستیزی را از انقلاب گرفتید چرا اصلا انقلاب کردید و چه چیزی از این انقلاب ماند خوی استکباری را قبول دارید چرا انقلاب کردید؟

وی با مورد خطاب قرار دادن زیبا کلام گفت: شما به چه علت به زندان رفتید.

زیبا کلام در جوابش گفت: رفتم که حصرو زندانی سیاسی نباشد رفتم که آدم‌ها را بدون محاکمه در خانه خود در حصر نگه ندارند.

رسایی در پاسخ این اظهار داشت: این آقایان محاکمه شدند در قانون اساسی در وظایف شورای عالی امنیت ملی تصویب شده است که یک عضوی که رئیس قوه قضاییه را نصب می‌کند و این قوه قاضی را نصب می‌کند و مصوبه شورا تایید می‌شود پس براساس شرع و قانون باید تصمیم‌گیری صورت بگیرد و روحانی نیز به این مصوبه رای داد روحانی چرا اجازه می‌دهد برخی از افراد در این راستا کاسبی کنند و موضوع در شورای امنیت مطرح نشود.

عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون اصل 90 تاکید کرد: این سخن امام است که گفت اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود مردم فلسطین نیز در این راستا مهمترین نقش را دارند اگر فلسطینیان نیز مانند شما فکر کنند موضوع متفاوت می‌شود و این دیگر شوخی است انقلاب برای چه اتفاق افتاد؟ شما که شجاع هستید وقتی که گروهک تروریستی داعش تا پشت مرزهای ایران آمده بود شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را سر دادید و گفتید سپاه و بسیج کجاست سردار سلیمانی کجاست این شعار نه غزه نه لبنان‌تان نیز دروغ بود شما ملی‌گرا نیستید.

رسایی افزود: شما صراحتا از تریبون جمهوری اسلامی اعلام کردید که اسرائیل را به رسمیت شناخته‌اید شما منور الفکر هستید که بدن‌تان اینجاست اما تفکر و قلبتان جای دیگری است.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در پاسخ به این سوال که اگر نوه شما از شما بپرسد که در راستای انرژی هسته‌ای چه گام‌هایی برداشته‌اید چه می‌گویید گفت: نمی‌دانم و معلوم نیست و گفتم که تصمیم نظام بوده است و تصمیم فردی یک دولت نیست.

وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی براینکه شما سیاست‌های دولت و احمدی‌نژاد و روحانی را مقایسه می‌کنید شادی مردم را در این چند روز دیده‌اید شما رفراندم را در این چند روز ملاحظه کردید اظهار داشت: نیازی به اثبات ندارد که تعداد مردم چه قدر بوده است بسیار عکس و فیلم وجود دارد که نشان دهد چه تعداد برای استقبال از ظریف آمده بودند آخرین رفراندم برگزار شده از نظر من بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود اما برخی می‌گویند بعد از انتخابات دولت و مجلس بود که مردم برای یارانه آمدند اما ثبت نام نکرده و دست رد به سینه دولت زدند.

عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون اصل 90 گفت: در واقع آخرین رفراندم واقعی مردم این بود که در انتخابات شرکت کرده 57.10 درصد به روحانی و 49.2 به کاندیدای دیگر رای دادند و هیچ کاندیدایی شعار نداد که برنامه هسته‌ای را لازم ندارند روحانی در ابتدای تصدی در ریاست جمهوری وعده‌های زیادی را داد مسکن مهر، یارانه، بورس 6 میلیون نفر در بورس سرمایه گذاری کردند اما بعد از توافق ژنو بورس سقوط کرد چرا که روحانی به وعده‌هایش عمل نکرد.

انرژی هسته‌ای نشان از استقلال ایران است

رسایی بیان داشت: 57 درصد به روحانی رای دادند و خواستار این بودند که هسته‌ای بچرخد و همه مردم پای صندوق رای آمدند که بگویند هسته‌ای باید باشد. شما نگرانید اما این حرف‌ها منطقی است کمی تحمل کنید.

حجت الاسلام و المسلمین رسایی در ادامه مناظره گفت: مردم می‌گویند که مگر می‌شود یک نفر اسرائیل را به رسمیت بشناسد و از رضاشاه تعریف کند و در رسانه‌ها هم سخنرانی کند و این تلقی ایجاد می‌شود که این هماهنگ شده بوده و مردمی که در آخرین رفراندوم شرکت کرده‌اند از انرژی هسته‌ای حمایت کردند و غرب این را نمی‌خواهد و انرژی هسته‌ای نشان از استقلال ایران است.  

 
در ادامه این مناظره صادق زیباکلام کار‌شناس مسائل سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا دخالت غرب در قدرت موشکی امنیت ملی را به خطر می‌اندازد یا خیر، اظهار داشت: همه شواهد و قرائن و مذاکرات حول فعالیت هسته‌ای بوده و ممکن است بحث‌هایی مطرح شود یا نشود که توان موشکی را دربر بگیرد یا نگیرد و به همین دلیل کشوری که رسما خواهان نابودی کشور دیگری است، باید ضرادخانه‌های تسلیحاتی‌اش کنترل شود.  
 
وی ادامه داد: ۴ سال است که به کتاب «تولد اسرائیل» من مجوز داده نشده و آقای رسایی اگر می‌توانید این مجوز را بگیرید.  
 
کار‌شناس مسائل سیاسی در پاسخ به سوال حجت الاسلام و المسلمین رسایی که آیا غرب به دنبال نابودی ایران نیست، تصریح کرد: هیچگاه غرب نگفته که قصد دارد ایران را نابود کند و جریانات تندرویی در اسرائیل وجود دارد که با توجه به تهدیدات ایران، می‌گویند ایران باید نابود شود.  
 
زیباکلام در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه سرنوشت کره شمالی و لیبی که در مذاکرات هسته‌ای با آمریکا شرکت کردند چه شد، گفت: کره شمالی که تمام انرژی هسته‌ای خود را دارد، اما درباره لیبی این است که جمهوری اسلامی ایران هرگاه چیزی مطابق میلش باشد، آنرا دموکراتیک می‌خواند و هرگاه باب میلش نباشد، می‌گوید آن را آمریکا درست کرده است.  
 
در ادامه این مناظره حجت الاسلام و المسلمین رسایی در پاسخ به این سوال که نظر شما درباره فقر در کره شمالی چیست، اظهار داشت: کره شمالی می‌گوید می‌خواهد سلاح اتمی داشته باشد و ایران به دنبال سلاح اتمی نیست و به این موضوع اعتقادی ندارد و تفاوت کره شمالی و ایران در این است و جمهوری اسلامی استکبار را به رسمیت نمی‌شناسد، اما فقر و فلاکت کره شمالی به خاطر بی‌تدبیری آن است.  
 
در ادامه این مناظره، زیباکلام در پاسخ به این سوال که شما که اصل انرژی هسته‌ای را قبول ندارید، چرا از مذاکرات دفاع می‌کنید گفت: بنده چیزی که قبول دارم هزینه فایده است و چیزی که در چارچوب هزینه و فایده باشد قابل قبول است و اگر جمهوری اسلامی ایران همکاری کند، آژانس بین المللی انرژی اتمی و سایر کشور‌ها حمایت می‌کنند و موضوعی که درباره انرژی هسته‌ای مطرح بوده تا قبل از دولت یازدهم دیدگاه نسبت به انرژی هسته‌ای دیدگاه حاکمیتی بوده و نباید خیلی موارد را به انرژی هسته‌ای و آمریکا گره بزنیم و باید منافع ملی و مردم را در نظر بگیریم.  
 
در پایان این مناظره، حجت الاسلام و المسلمین رسایی در پاسخ به این سوال که یکی از روزنامه‌های رژیم صهیونیستی مطرح کرده که بعد از توافق احمدی‌نژاد کجاست که به او نیاز داریم، اظهار داشت: اگر مقامات اسرائیلی موافقت می‌کنند به این علت است که امتیاز کمتری به ایران بدهند و حال آنکه ما مخالفیم که اصلا پیروزی عاید کشور شده و افرادی که مثل آقای زیباکلام توجیه می‌کنند، اگر در انتخابات شرکت کنند آراءشان از آراء باطله هم کمتر است.  
 
وی در پایان خاطرنشان کرد: هیچ کس با اصل مذاکره مخالف نیست و بحث بر سر چگونگی مذاکره بوده و افرادی که به آقای روحانی رای داده‌اند به هزار و یک دلیل به او رای داده‌اند، اما افرادی که به او رای نداده‌اند که معادل ۴۹. ۳ درصد آراء است، معتقدند که آقای روحانی نمی‌تواند به وعده‌هایش عمل کند. 


جهت دریافت فایل تصویری مناظره بر روی لینک زیر کلیک کنید


دانلود فایل تصویری مناظره رسایی و زیبا کلام در مورد بیاینه لوزان


مبنع : باشگاه خبرنگاران

  • سید حبیب رضایی



آیت‌الله میرباقری مطرح کرد

ماجرای امتحان حضرت زهرا(س)
قبل از ورود به دنیا/ راز نام «فاطمه»
برای ام‌ابیها

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟!


 آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی درباره ویژگی‌های خاص حضرت فاطمه زهرا(س) و شرایط درک مقام‌ الهی حضرت(س) گفت: در تفسیر فرات صفحه 581 در ذیل تفسیر سوره «قدر» آمده است که امام صادق(ع) درباره رابطه  شب قدر و حضرت زهرا(س) می‌فرماید: اگر کسی به معرفت ایشان برسد، به درک شب قدر رسیده است. «فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر» و بعد ادامه می‌دهند: «و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها» خدای متعال ایشان را فاطمه نامیده است، به خاطر اینکه مخلوقات از معرفت او مفطوم هستند.

*امتحانی که از حضرت فاطمه(س) قبل از دنیا گرفته شد

وی با اشاره به اینکه نام فاطمه یک لفظ نیست، افزود: اسامی که برای معصومین است، ظرف حقیقت وجودشان است و خود این اسم حقیقت وجودشان را منعکس می‌کند، لذا فاطمه یک لفظ نیست، بلکه معنایی دارد، بنابراین برای همین یک نام، اسرار مهمی در روایات بیان شده است.

میرباقری با بیان اینکه حضرت فاطمه(س) قبل از ورود به عالم دنیا مورد امتحان الهی قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: در تهذیب مرحوم شیخ طوسی زیارتی خطاب به وجود مقدس زهرای اطهر(س) نقل شده که «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَک»، حضرت(س)، آن وجود مقدسی است که خدای متعال قبل از خلقت ایشان را مورد امتحان قرار داده است.

وی ادامه داد: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟ حدسم این است که غیر از اینکه موضوع مسأله‌ عبودیت و توحید باشد، همه امتحانات به عهد بندگی برمی‌گردد، ما غیر از این امتحان چیزی نداریم، همه‌ امتحان تفصیل توحید است، یعنی ما همه امتحان‌هایی که می‌دهیم، امتحان به توحید است.

*مسئولیتی که حضرت زهرا(س) قبول کرد

این کارشناس دینی با تأکید بر اینکه اولیاء و انبیا یک امتحان دیگر در وادی توحید دادند، اظهار داشت: غیر از اینکه خودشان در مقام عبودیت تام هستند، با خدا یک عهدی بستند که بار هدایت دیگران و رساندنشان را به وادی توحید هم بکشند و حجاب از حقیقت معنویت و توحید را در این عالم بردارند، عهد نشر بندگی، بسط بندگی، اقامه‌ توحید و رساندن دیگران به وادی توحید را که یک عهد دیگری است و خیلی هم سنگین است.

وی افزود:  تلقی حقیر این است که این امتحانی که از حضرت زهرا(س) گرفته شده، یک چهره‌اش همین امتحان هدایت و شفاعت است، حضرت می‌خواستند واسطه تنزل حقیقت، معنویت و توحید در عالم ما شوند و موانع و حجاب را از حقیقت توحید و نبوت و ولایت، حجاب شرک و کفر و استکبار را بردارند و مردم را به حقیقت ولایت، به حقیقت نبوت راهبری کنند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم بیان داشت: از حضرت زهرا(س) حجاب برداشته شده، این معنای متوسط این عبارت است؛ «وَ أَرْخَیْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة» حجاب نبوت از ایشان برداشته شده است، حقیقت نبوت! ایشان دستشان به این حقیقت نبوت می‌رسد، به آن سر می‌رسد، بنابراین حضرت(س) مشکات انوار الهی و قلب نبی اکرم(ص) هستند.

وی ادامه داد: کسی که این مقام را دارد، عهد با خدا هم بسته که با تحمل خودش، با صبر و ریاضت خودش، موحدان را به حقیقت وادی توحید، به حقیقت وادی نبوت و ولایت برساند، بعد در این عالم که حضرت(س) آمدند به این عهد عمل کردند، پس اطلاعاتی که حضرت داشتند جزء اعظم اطلاعات عالم است که یک نمونه‌اش مصیبت حضرت سید الشهدا(ع) است که عهدش را خدای متعال از حضرت زهرا گرفته و حضرت هم قاعدتاً سر این مسأله پایداری کردند.

میرباقری با اشاره به اینکه حضرت زهرا مدار حق و باطل در عالم هستند، ابراز داشت: ما باید دنبال حضرت زهرا(س) حرکت کنیم. تصدیق یعنی این؛ یعنی هر کجا حضرت(س) ایستاد بایستی و شک هم نکنی، دید خدای متعال ایشان را تراز کرده است. نبی اکرم(ص) ایشان را تراز قرار داده است، جملاتی که راجع به ایشان گفتند، جملات عجیبی است. اقداماتی که داشتند، حضرت(س) وقتی مسافرت می‌رفتند، آخرین خانه‌ای که خداحافظی می‌کردند، خانه‌ فاطمه زهرا(س) بود، اولین خانه‌ای که برای احوالپرسی می‌آمدند، خانه ایشان بود.

وی افزود: در باب حضرت زهرا(س) مکرر فرمودند: «فداها ابوها»، پیامبری این سخن را می‌گوید که «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» است، در احوالات حضرت(ص) نوشتند، وقتی فاطمه‌ زهرا(س) وارد می‌شدند، به استقبال فاطمه می‌آمدند، ایشان را سر جای خودشان می‌نشاندند. گاهی نقل است خم می‌شدند و دست ایشان را می‌بوسیدند.

منبع : خبرگزاری فارس

  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی مراسم عزاداری ظهر روز شهادت حضرت زهرا(س)

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ب.ظ



دریافت سخنرانی استاد رائفی پور 4 فروردین1394ظهر روز شهادت حضرت زهرا(س)


لینک دریافت فایل صوتی سخنرانی استاد رائفی پور با دو کیفیت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-63دقیقه- حجم11مگابایت


دریافت سخنرانی استاد رائفی پور-63دقیقه- حجم37مگابایت

منبع : سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

فیلم مناظره بهشتی پور و محمدی درباره بیانیه سوئیس( لوزان)

سید حبیب رضایی | چهارشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ


بهشتی پور: تحریم ها بعد تیر ماه لغو می شود/ محمدی: بیانیه مشترک ابهام دارد


لینک دریافت فایل تصویری مناظره حسن بهشتی پور و مهدی محمدی دو کارشناس مسائل بین المللی


دریافت فایل تصویری به صورت یکجا با حجم 171 مگابایت


لینک های فایل تصویری به صورت جهت راحتی دریافت به سه قسمت زیر تقسیم شد

جهت دریافت بر روی لینک کلیک کنید

دریافت فایل تصویری مناظره بخش اول با حجم 56 مگابایت


دریافت فایل تصویری مناظره بخش دوم با حجم 58.6


دریافت فایل تصویری مناظره بخش سوم با حجم 56.7


  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور در هیئت عشاق الحسین (ع)

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۶ ب.ظ



دانلود سخنرانی استاد رائفی پور13فروردین94 وفات حضرت ام البنین(س)


دریافت صوتها به دو کیفیت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-73دقیقه- حجم12.58مگابایت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-73دقیقه- حجم41.72مگابایت


  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ایام فاطمیه 1394

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۰۸ ب.ظ
  • سید حبیب رضایی

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور مراسم دعای ندبه اسفند 93

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۲ ب.ظ



دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-مراسم دعای ندبه مهدیه کرج-جمعه، 29 اسفند 1393


دریافت صوت ها با دو کیفیت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-دعای ندبه مهدیه کرج- 62دقیقه-10.6مگابایت


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-دعای ندبه مهدیه کرج- 62دقیقه-35مگابایت



  • سید حبیب رضایی

۵ خط قرمزی که در مذاکرات لوزان از آنها عبور شد

سید حبیب رضایی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ب.ظ

۵ خط قرمزی که در مذاکرات لوزان از آنها عبور شد/ چگونه با توافق دو مرحله ای، باقی ماندن تحریم ها، تغییر کاربری اراک، ممنوعیت غنی سازی در فردو و خداحافظی با ۱۹۰ هزار سو غنی سازی می توان از یک توافق خوب سخن گفت؟!



سرانجام مذاکرات لوزان سوییس به پایان رسید و اگرچه همچنان بسیاری از جزییات توافق هسته ای روشن نشده و بنا بر اعلام دکتر ظریف تعیین این مسایل  تا ۱۱ تیر ماه سال جاری انجام خواهد شد، اما به نظر می رسد اکنون می توان با توجه به اطلاعات رسمی منتشر شده در این باره، به قضاوت نشست که آیا مذاکرات لوزان توانسته در چارچوب خطوط قرمز و حقوق ملت گامی به جلو بر دارد یا خیر؟

 

در این باره توجه به نکات ذیل، ضروری است:

 

۱. آیا خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات لوزان رعایت شد؟

 

توجه در متن بیانیه قرائت شده توسط دکتر ظریف، موگرینی و هم چنین انتشار متن توافق توسط آمریکا نشان می دهد که حداقل در ۵ مورد، به طور آشکار خطوط قرمز ترسیم شده توسط نظام در باب مذاکرات هسته ای رعایت نشده است:

 

الف/ توافق دو مرحله ای

 

رهبر انقلاب در ۱۹ بهمن ۹۳ در جمع فرماندهان ارتش، درباره یک مرحله ای یا دو مرحله ای بودن توافق هسته ای فرمودند:

 

«این حرفی هم که حالا انسان می‌شنود که میگویند که در یک برهه‌ای درباره‌ی اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره‌ی جزئیات، این را هم بنده نمی‌پسندم؛  با تجربه‌ای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس میکنم که این وسیله‌ای خواهد شد برای بهانه‌گیری‌های پی‌در پی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک‌جلسه‌ی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک‌چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیل‌پذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.»

 

اما عملا آنچه در مذاکرات لوزان سوییس انجام شد، تخطی آشکار از این مساله مهم بود و طرفین بعد از انتشار متن بیانیه اولیه، اعلام کردند که جزییات باقی مانده در این باره را تا ۱۱ تیر ماه حل و فصل خواهند کرد. فارغ از اینکه با این اقدام علنا یکی از مهم ترین خطوط قرمز توسط تیم مذاکره کننده هسته ای زیر  پا گذاشته شده است، به نظر می رسد این موضوع در آینده کار را برای این تیم سخت تر هم خواهد کرد چرا که آمریکا طبق تجربه توافق ژنو،  در گام نهایی نیز  از فرصت استفاده کرده و با استناد به بخش های کلی و تفسیر پذیر توافق لوزان، از وعده هایی که به ایران داده شانه خالی کرده و در عمل علیرغم آنکه ایران به تمام تعهدات خود عمل خواهد کرد، طرف مقابل مشخص نیست تا چه اندازه به تعهداتش پایبند خواهد بود.

 

ب/ پا برجا ماندن تحریم ها و پذیرش اینکه «تحریم ها جزو نتیجه مذاکرات خواهد بود نه روند آن»

 

رهبر انقلاب در نخستین روز از سال ۱۳۹۴ در حرم رضوی علیه السلام فرمودند:

 

«آمریکایی‌ها تکرار میکنند که ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم. این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه‌ی مذاکرات؛ آن کسانی که دست‌اندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعه‌ی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! این‌جوری نیست؛ همین‌طور که مسئولین ما صریحاً گفته‌اند و رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصله‌ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.»

 

اکنون با انتشار متن نهایی بیانیه لوزان توسط طرفین مشخص شده است که نه تنها ایران نتوانسته طرف مقابل را برای رفع یک جای تحریم های غیرقانونی و ظالمانه  متقاعد کند بلکه ضمن پذیرش این مساله که فقط تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران «تعلیق» خواهد شد،  عملا هیچ تغییری در ساختار تحریم ها بویژه نفتی و بانکی نتوانسته انجام دهد. چنانچه جان کری وزیر خارجه آمریکا تنها دقایقی بعد از قرائت متن بیانیه پایانی توسط دکتر ظریف، اعلام کرد: «در ازای این همکاری ها از جانب ایران آمریکا مرحله به مرحله تحریم ها را "تقلیل" خواهد داد و در جایی که ایران به توافق عمل نکند تحریم ها به جای خود بازخواهد گشت.»

 

همچنین وزارت خارجه آمریکا نیز بلافاصله با صدور بیانیه ای در این باره اعلام کرد:

 

«آمریکا و اتحادیه اروپا زمانیکه آژانس تائید کند ایران تمام گام‌های کلیدی مرتبط با هسته‌ای را برداشته، تحریم‌های "مرتبط با هسته‌ای" را "تعلیق" خواهند کرد. در هر زمان که ایران به تعهدات خود عمل نکند، این تحریم‌ها فورا به جای خود باز می‌گردند. معماری تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای ایالات متحده در بخش اعظم دوره توافق حفظ شده و امکان بازگشت فوری آن‌ها درصورت بروز مورد جدی عدم-کارایی را فراهم می‌کند ... تحریم‌های ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشک‌های بالستیک پابرجا خواهند بود.»

 

نکته جالب توجه در این میان آنکه اساسا اظهارات آقای ظریف مبنی بر لغو همه تحریم ها توسط آمریکا عجیب است چرا که نه تنها آمریکا چنین تعهدی را به ایران نداده است بلکه بر اساس قانون جامع تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «سیسادا»، تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران از جمله در حوزه نفت و بانک، تنها منشاء هسته ای ندارد بلکه اتهامات واهی آمریکا علیه ایران از جمله نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسیم و ... نیز دلیل اعمال این تحریم هاست و مشخص نیست وزیر محترم امور خارجه کشورمان که به خوبی از این قانون اطلاع دارد، با چه مبنایی انتظار دارد آمریکا بلافاصله تمام تحریم های علیه ایران را لغو کند؟ 

 

ج/ تغییر کاربری راکتور اراک

 

یکی دیگر از مواردی که نشان می دهد تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان نتوانسته بر خطوط قرمز پافشاری کند، قبول تغییر کاربری و بازطراحی راکتور آب سنگنین اراک است. البته آقای ظریف در سخنان خود تصریح کرد که فعالیت های هسته ای ایران در اراک ادامه خواهد یافت و بلافاصله بعد از حضور در فرودگاه مهر آباد نیز مجددا بر این مساله تاکید کرد اما واقعیت این است که این تمام ماجرا نیست و اگرچه ایران در اراک به فعالیت های هسته ای خود به طور بسیار محدود و متفاوت به نسبت گذشته ادامه خواهد داد اما اساسا طراحی و ساخت اولیه راکتور اراک برای انجام اقدامات مرتبط با فناوری آب سنگین بوده است که شامل ۴ کارکرد تولید برق، انجام امور تحقیقاتی، تولیید پلوتونیوم و تولید رادیو دارو صنعتی می باشد  لذا هرگونه کاهش قدرت راکتور یا اعمال تغییرات دیگر از جمله بازطراحی آن، ۳ کارکرد آخر را تعطیل می کند و صرفا کارکرد اول که کم اهمیت ترین کارکرد راکتور اراک است باقی خواهد ماند.

 

لذا از این به بعد با تغییر کاربری و بازطراحی راکتور اراک، این راکتور در عمل کارآیی سابق خود را ندارد و با این حساب به نظر می رسد اساسا ساخت و طراحی اولیه آن با توجه به تصمیم فعلی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران، «نقض غرض» بوده است.

 

این در حالی است که موضوع حفظ ماهیت راکتور آب سنگین اراک و عدم تغییر  آن، یکی از خطوط قرمزی بوده که رهبر انقلاب قبل از مذاکرات وین ۴ در خرداد ماه سال ۹۳ مطرح کردند و اساسا یکی از علل به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین ۴ نیز همین مساله بود که آمریکایی ها اصرار به بازطراحی و قلب ماهیت راکتور آب سنگین اراک داشتند. حتی پیش از وین ۴ نیز  محمد جواد ظریف طی یک نشست خبری در توکیو در اسفند ماه ۹۲ با تاکید بر اینکه حفظ راکتور اراک خط قرمز ماست، گفت: «ما به‌دنبال تعطیل کردن اراک نیستم، ما به‌دنبال برچیدن آن نیستیم، این خط قرمز ما است، اما به نگرانی‌های برخی طرف‌ها در مورد اشاعه تسلیحات هسته‌ای خواهیم پرداخت.»

 

د/ ممنوعیت  غنی سازی در فردو

 

بر اساس مذاکرات لوزان، سایت هسته ای فردو عملا دیگر به هیچ اندازه نمی تواند غنی سازی اورانیوم را انجام دهد، این در حالی است که رهبر معظم انقلاب تا کنون بارها و بارها بر خط قرمز بودن سایت هسته ای فردو و لزوم ادامه غنی سازی در آن تاکید کرده اند. به عنوان مثال ایشان در تیر ماه ۹۳ در دیدار بار جمعی از مسئولان نظام فرمودند: «مسئله‌ی ظرفیّت غنی‌سازی یک مسئله است که خیلی مهم است؛ مسئله‌ی تحقیق و توسعه که قطعاً باید رعایت بشود؛ حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی "فردو" تکیه میکنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خنده‌آور نیست؟»

 

در هر حال هم اکنون سایت فردو نیز مانند راکتور اراک دیگر نمی تواند همچون گذشته به کار ویژه اصلی خود ادامه دهد و در حالی که این سایت ۴۰ متر زیر زمین بوده و ۹۰ متر نیز پوشش کوه دارد، یعنی مجموعا با ۱۳۰ متر ضریب عدم دسترسی برای انهدام موشکی دشمن، یکی از تاسیسات استراتژیک و فوق امن هسته ای جمهوری اسلامی ایران برای غنی سازی اورانیوم محسوب می شد، دیگر نباید غنی سازی انجام دهد و تنها به یک مکان برای تحقیقات هسته ای آن هم به طور محدود تبدیل شده است! تحقیقاتی که شاید لزومی نباشد برای انجام آنها ۴۰ متر به زیر زمین رفت و خیلی از آنها را می توان در تاسیسات هسته ای دیگر و حتی برخی دانشگاه ها و پژوهشگاه های مرتبط با فناوری هسته ای انجام داد. لذا به نظر می رسد اجازه آمریکایی ها برای روشن ماندن چراغ های سایت فردو انجام تحقیقات هست های در آن، تنها به رسمیت شناختن حق کنجکاوی! داشنمندان هسته ای  ایران بوده است تا با حضور در ۴۰ متر زیر زمین بتوانند تحقیقاتی را انجام دهند که همزمان در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران نیز قابل پیگیری و پژوهش است!

 

نکته قابل توجه دیگر در این باره اینکه، موضوع تعطیلی غنی سازی در فردو و تجمیع تمام فرآیند غنی سازی ایران در سایت نطنز آن هم با محدودیت های متعدد و زیر ۵%، یکی از مطالبات اصلی آمریکایی ها از ابتدای مذاکرات بود، چرا که نطنز در مقایسه با فردو به هیچ عنوان امنیت فوق العاده ای در برابر هر گونه حمله نظامی و موشکی احتمالی دشمن را ندارد.

 

جالب آنکه وندی شرمن معاون جان کری در مرداد ماه سال ۹۳ در جلسه با کنگره آمریکا از این موضوع خبر داده و تاکید کرده بود: «توافق شده است که فردو دیگر مرکز غنی سازی نباشد و اصلاً اگر قرار است برنامه ای برای غنی سازی در ایران در کار باشد، تنها تأسیسات غنی سازی موجود، نطنز خواهد بود.»

 

هر چند علی اکبر صالحی در آخرین روزهای سال گذشته در ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ضمن تاکید بر خط قرمز بودن حفظ اراک و فردو اعلام کرد: «هر توافق نهایی باید شامل خواسته ایران برای فعال ماندن راکتور آب سنگین اراک و مرکز غنی سازی فردو باشد.» اما در عمل این اتفاق نیفتاد و اراک و فردو این روزها تنها چراغ هایشان روشن است و فاصله زیادی با کارویژه اصلی خود دارند.

 

ه/ ماجرای ۱۹۰ هزار سو

 

رهبر انقلاب در ۱۶ تیر سال ۹۳ در دیدار با جمعی از مسئولان نظام فرمودند:

 

«طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیّت غنی‌سازی مثلاً - که یکی از مسائل است - به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کرده‌اند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ - همین قدیمی‌هایی که از قبل داشتیم و داریم - است. هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، امّا این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود.»

 

اما آنچه که بر اساس توافق لوزان عملی شده است، برچیدن ۱۳ هزار سانتریفیوژ فعال و تنها استفاده از ۵۰۰۰ سانتریفیوژ نسل اول، آن هم در سایت نطنز است که با این اوصاف برای رسیدن به میزان ۱۹۰ هزار سو، فاصله بسیار زیادی وجود دارد. به بیان دیگر با توجه به آنکه بر اساس این توافق ایران حتی حق استفاده از نسل های جدید سانتریفیوژهای خود را ندارد تنها باید با تکیه بر نسل قدیمی سانتریفیوژهای خود به غنی سازی اورانیوم آن هم به صورت محدود در سایت نطنز مشغول شود، برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو، باید ۱۹۰ هزار سانتریفیور در اختیار ایران باشد! اما در حال حاضر تنها ۵۰۰۰ سانتریفیوژ فعال در سایت نطنز باقی است که نشان می دهد برای رسیدن به این مقدار ۱۸۵ هزار سانتریفیوژ دیگر از نسل اول مورد نیاز است! مگر آنکه ایران می توانست از تعداد کمتری از سانتریفیوژهای نسل دوم و جدید تر استفاده کند که آن هم بر اساس توافق لوزان، ممکن نیست و حداقل برای یک دهه ایران حق استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید را ندارد.

 

 

۲. ضرورت پرهیز از ذوق زدگی های موسمی و دیدن واقعیات

 

با این اوصاف بدیهی است که توافق لوزان و حتی توافق نهایی که تا ۱۱ تیرماه منعقد خواهد شد، یک توافق خوب نیست زیرا اولا از بسیاری از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران عدول کرده است ثانیا نتوانسته تضمینی برای رفع تحریم های ظالمانه و غیر قانونی علیه ایران داشته باشد و در خوش بینانه ترین حالت، تنها تحریم های مرتبط با پرونده هسته ای ایران برای زمان محدودی «تعلیق» خواهد شد که همانطور که در بند دوم قسمت قبل نیز اشاره شد، اساسا قانون جامع نظام تحریم های آمریکا علیه ایران تحت عنوان «سیسادا» برای همیشه به آمریکایی ها اجازه می دهد تا به بهانه های واهی از جمله نقض جمله حقوق بشر، حمایت از تروریسم و ...اصلی ترین تحریم ها علیه ایران از جمله تحریم های نفتی و بانکی را اعمال کنند.

 

لذا ضروری است ضمن پرهیز از اقدامات ناشی از احساسات و تبریک و تشکرهایی که عمر آنها به زودی سپری می شود، به خوبی آنچه در حال وقوع است را رصد کرد تا در گام نهایی که تا ۱۱ تیرماه سال جاری بوقوع خواهد پیوست، توافقی اجرایی شود که حداقل آسیب ها و مضرات توافق کنونی را داشته باشد و به معنای واقعی کلمه به نفع مردم باشد نه آنکه در عمل به ضرر منافع ملی باشد و  تنها برای بهره وری سیاسی داخلی جناحی خاص آن هم برای مدت زمانی معین بکار گرفته شود. چرا که هنوز جمله معروف سال گذشته وزیر خارجه در جمع اعضای شورای روابط خارجی امریکا فراموش نشده است که تاکید کرد: «اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلاً در تعامل و مذاکرات درباره توافق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!»

منبع : راجا نیوز

  • سید حبیب رضایی

راز طول عمر امام زمان(عج) به روایت حجت‌الاسلام قرائتی

سید حبیب رضایی | جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ



اگر یک روزنامه‏ خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس پیدا شده است که 3 میلیون سال عمر دارد، مردم فوراً باور می‌کنند، اما اگر 150 حدیث داشته باشیم که امام زمان(عج) زنده است و 1300 سال عمر دارد، مى‏‌گوید: از نظر علمى نمى‌‏شود!

حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در ذیل آیه 14 سوره عنکبوت درباره طول عمر امام زمان(عج) می‌نویسد:

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ»­

و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنان هزار سال، به استثناى پنجاه سال، درنگ کرد-ولى جز اندکى از مردم به سخن او گوش ندادند- پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى ­که ستمگر بودند، فرا گرفت.

نکته‌ها:

1. قرآن، با بیان عمر طولانى انسان­‌های گذشته، آن را امری ممکن و شدنی خوانده است.«أَلْفَ سَنَةٍ»

2. تنها پیامبرى که مدت رسالتش در قرآن بیان شده، حضرت نوح(ع) است، البته 950 سال، مدت رسالت آن حضرت تا زمان طوفان است، اما مدت پیامبری ایشان پس از طوفان و سال­‌های عمرش بیان نشده است.

3. عمر طولانى دادن به بشر، برای خداوند محال نیست؛ همان­گونه که او حضرت مهدى(عج) را قرن‌ها زنده نگه داشته تا حکومت عدل جهانى را بر پا کند، گر چه جسم تمام مردم پس از کهولت سن فرسوده می‌­شود، ولى آن حضرت به گفته بزرگان دین، همچنان در چهره انسان چهل­‌ ساله ثابت است و این جاى تعجب نیست.

در صورت همه‏ ما، موى ابرو و مژه ده‌‏ها سال ثابت است، در صورتى که موى سر و صورت همواره در حال تغییر و تحول است، با آنکه آب و غذا و هوا و محل هر دو مو، یکى است. آرى! خداوند می‌‏تواند انسانى را ثابت و دیگران را متغیر قرار دهد.

4. گاهی پرسیده می‌شود که چگونه عمر بیش از هزار سال حضرت مهدى(عج) را باور کنیم؟ 

پاسخ آن است که در آیه‏ 259 سوره‏ بقره مى‏‌خوانیم: شخصى ـ که به گفته‏ روایات و تفاسیر، عُزیر نام داشت ـ از کنار یک آبادى عبور می­‌کرد که دیوارهاى آن بر روى سقف‏هایش فرو ریخته بود و مشخص بود که مدتی طولانى از مرگ ساکنین آن­جا و زمان تخریبش می‌‌گذرد، با خود گفت: «خداوند چگونه ساکنین اینجا را پس از مرگشان زنده مى‌‏کند؟».

خداوند در همان لحظه جان او را گرفت و پس از صد سال زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟»، گفت: «یک روز یا بخشى از یک روز!»، خداوند فرمود: «نه؛ بلکه صد سال است که در اینجا مانده‏اى، به غذا و نوشیدنى خود که همراه داشتى، نگاه کن که با گذشت سال­ها تغییر نکرده است، به الاغ خود نگاه کن که هیچ اثرى از آن باقى نمانده است، ما زنده شدن تو را نشانه و حجتى براى مردم قرار مى‏‌دهیم، اکنون به استخوان‏هاى الاغ مرده خود بنگر و ببین که چگونه آن­ها را به هم پیوند مى‏‌دهیم و بر آن­‌ها گوشت مى‏‌پوشانیم و زندگى دوباره به آن مى‌­بخشیم‏».

بنابراین آیه، غذا و نوشیدنى به مدت صد سال تغییر نکرد، در حالى ­که به طور طبیعى می­‌بایست پس از چند روز فاسد مى‏شد، صد سال برابر 5200 هفته است و خداوند غذایى که فقط یک هفته سالم می­‌ماند را 5200 برابر عمر طبیعى‏‌اش سالم نگاه داشت، اکنون به سراغ عمر امام زمان(عج) مى‌‏رویم که هنوز حتى به حد 20 برابر عمر طبیعى نرسیده است، بنابراین نه دلیل عقلى بر محدود کردن عمر انسان داریم و نه عمر طولانى، چیز محالى است.

از طرفى تعجب ما از طولانى بودن عمر به خاطر مقایسه آن با خودمان و قدرت محدود خودمان است، در حالی ­که نمونه‏‌هاى دیگرى از طول عمر نیز در تاریخ و طبیعت وجود دارد؛ از جمله: مدت رسالت حضرت نوح(ع) 950 سال، اصحاب کهف و خواب چند صدساله آن­ها، عمر چندین هزارساله نوعى ماهى و برخى از درختان و... . آرى! خداوندى که به استخوان، قدرت شنیدن و به پیه چشم، قدرت دیدن مى‌‏دهد، مى‏‌تواند عمر انسان را نیز طولانى کند.

متأسفانه برخی در پذیرفتن مسائل منطقی دین، دیرباور هستند، اگر یک روزنامه‏ خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس اطلس پیدا شده است که سه میلیون سال عمر دارد، فوراً باور می‌کنند، اما اگر 150 حدیث داشته باشیم که امام زمان(عج) زنده است و هزار و سیصد سال عمر دارد، مى‏‌گوید: از نظر علمى نمى‌‏شود!

منبع : خبرگزاری فارس



  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش پایانی

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۸ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی سایر اسناد موجود در کتب اهل سنت در رابطه با شهادت بانوی دوعالم، صدیقه کبری،خواهیم پرداخت. 


ترجمه کوتاه از عبد الفتاح عبد المقصود :

عبدالفتاح عبدالمقصود، از دانشمندان سنى مذهب و نویسندگان برجسته مصر به حساب مى آید که به هر دو لغت فصیح عربى و زبان عامیانه شعر سروده است. در سال 1912 میلادى در اسکندریه مصر متولد شد . او تحصیلات دانشگاهى اش را در رشته تاریخ اسلامى در مصر انجام داد . مدتى رییس دفتر معاون رییس جمهورى (حسن ابراهیم) و مدیر کتابخانه نخست وزیرى مصر بود و همچنین مؤسس و عضو هیأت تحریریه مجله «الحدیث» در اسکندریه شد و در نهایت رییس دفتر نخست وزیر مصر (محمد صدقى سلیمان) گردید .

همچنین وى از جمله مؤلفین کتابهاى درسى رشته تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعى در مصر بوده است . علاوه بر این ها وى داراى تألیفات متعددى است که از جمله مى توان کتاب هاى «ابناءنا مع الرسول»، «یوم کیوم عثمان»، «صلیبیه الى الأبد»، «الزهراء ام ابیها»، «الامام على بن ابى طالب»، «السقیفة و الخلافة» و... نام برد.
بزرگترین و مهمترین اثر وى همان کتاب «الامام على بن ابیطالب» در 9 جلد مى باشد که آن را در مدت سى سال نگاشته است. در این کتاب وى با بصیرت و ژرف نگرى خاص ، درهاى نوینى از تحقیق را در تاریخ تحلیلى اسلام گشوده و بسیارى از پرده هاى ابهام را از میان برداشته است.

او با شهامتى بزرگ و ستودنى که شایسته هر محقق آزاداندیش است ، تاریخ و شخصیت هاى آن را از درون هاله تقدیس و تنزیه که جز به بهاى حق پوشى فراهم نشده بیرون آورد و در معرض نقد و تحلیل و استنتاج قرار داد ، و در عین پایبندى به مذهب اهل سنت توانست با غلبه بر تعصبات و تعلقات گمراه کننده رایج در طى تحقیق و پژوهش سى ساله اش صادقانه جانب انصاف را رعایت کرده به تحلیل علمى تاریخ نیم قرن نخستین اسلامى بپردازد .

او در قسمتى از نامه اش در مورد ترجمه فارسى این کتاب مى نویسد:

این ترجمه وسیله خیرى براى نزدیک ساختن مذاهب اسلامى (شیعه و سنى) به یکدیگر خواهد گشت ، چه شیعه برخلاف تصورش خواهد دانست که شخصى سنى مانند من درباره امام على(علیه السلام) در کتاب خود چنین انصافى روا داشته است .

پشیمانی ابوبکر در آخرین روزهای زندگی :

معمولاً هر شخصی در آخرین روزهای زندگیش و هنگامی که احساس می‌کند مرگ به او نزدیک شده است ، مهمترین سخنان خود را گفته و اساسی‌ترین سفارش‌ها را می‌کند .

ابن أبی قحافه نیز در آخرین روزهای عمرش ، سخنانی گفته است که شنیدن آن‌ها واقعیت‌های بسیاری را آشکار می‌کند ؛ هر چند که او حتی در این جا نیز از گفتن تمام حقایق خودداری کرده است ؛ اما همین اندازه‌اش نیز برای اثبات بسیاری از مسائل کفایت می‌کند .

وی در آخرین روزهای عمرش ، اعتراف می‌کند که دستور هجوم به خانه صدیقه طاهره را صادر کرده است . تعدادی از علمای اهل سنت ؛ از جمله شمس الدین ذهبی (748هـ ) در تاریخ الإسلام ، در تاریخ زندگی ابوبکر ، محمد بن جریر طبری در تاریخش ، ابن قتیبه دینوری در الإمامة والسیاسة ، ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق و ...

چنین می‌نویسند :

عبد الرحمن بن عوف در بیماری ابوبکر بر او وارد شد و بر وی سلام کرد ، پس از گفتگویی ، ابوبکر به او چنین گفت :

أما إنی لا آسى على شیء إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث وددت أنی سألت رسول الله صلى الله علیه وسلم عنهن : وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وأن أغلق علی الحرب .

تاریخ الإسلام ، ج3 ، ص118 و تاریخ الطبری، ج 2، ص 619، ج 3 ص 430 ط دار المعارف بمصر و الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24 و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 422 و شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 – 47 و المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62 و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 5 - ص 202 – 203 و مروج الذهب ، مسعودی شافعی ، ج1 ،‌ ص290 و میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 109 و لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 189 و کنز العمال ، المتقی الهندی ، ج 5 ، ص631 و ... .

من به چیزی تأسف نمی‌خورم ، مگر بر سه چیز که انجام دادم و سه چیزی که انجام ندادم و سه چیزی که کاش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌پرسیدم : دوست داشتم خانۀ فاطمه را هتک حرمت نمی‌کردم هر چند برای جنگ بسته شده شود ... .

جالب این است که برخی از علمای اهل سنت ، به خاطر حفظ آبروی ابوبکر ، روایت را این گونه تحریف می‌کند :

أما إنی ما آسى إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث لم أسأل عنهن رسول الله صلى الله علیه وسلم . وددت أنى لم أفعل کذا ، لخلة ذکرها . قال أبو عبید : لا أرید ذکرها .

قال : ووددت أنی یوم سقیفة ...

معجم ما استعجم - البکری الأندلسی - ج 3 - ص 1076 – 1077 .

آگاه باشید که من بر سه چیز که انجام دادم غصه می خورم ؛ و سه چیز که انجام نداده ام ، و سه چیز که دوست داشتم آن را از رسول خدا می پرسیدم .

دوست داشتم که من فلان کار را نمی کردم !!! به علتی که آن را ذکر کرد ؛ ابو عبیده می گوید : من نمی خواهم بگویم ابو بکر چه گفت ( ولی می دانم )...

تصحیح ضیاء المقدسی :

ضیاء‌ المقدسی که ذهبی در تذکرة الحفاظ ، ج4 ، ص1405 و 1406 ، از وی با عناوین الإمام العالم الحافظ الحجة ، محدث الشام ، شیخ السنة ، جبلاً ثقة دیّناً زاهداً ورعا عالماً بالرجال ، یاد می‌کند ، این روایت را تصحیح کرده و می گوید :

هذا حدیث حسن عن أبی بکر .

الأحادیث المختارة ، ج10 ، ص88-90 .

این روایتی نیکوست از ابو بکر .

توثیق علوان بن داود البجلی :

ابن حجر عسقلانی و شمس الدین ذهبی ، بعد از نقل روایت پشیمانی ابوبکر ، اشکال سندی کرده و می گویند : علوان بن داود البجلی منکر الحدیث بوده است . ما در این جا به چند جواب اکتفاء می‌کنیم :

ابن حبان او را توثیق کرده است :

ابن حبّان ، در کتاب الثقات ، ج8 ، ص526 وی را توثیق کرده است که این خود بهترین دلیل بر وثاقت این شخص است .

توضیحی پیرامون شخصیت ابن حبان و متشدد بودن وی :

ممکن است کسی اشکال کند که ابن حبان از متساهلین بوده است و دقت لازم را در توثیق روایت به خرج نداده است که این اشکال با چند دلیل مردود است :

الف : ابن حبان سرچشمه شناخت ثقات :

خود ذهبی در کتاب الموقظة ، ص79 می‌گوید :

ینبوع معرفة الثقات ، تاریخ البخاری ، وابن أبی حاتم وإبن حبان .

سرچشمه شناخت افراد مورد اطمینان کتاب تاریخ بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حبان است .

در حقیقت ذهبی می‌خواهد بگوید که اگر می‌خواهید افراد ضعیف را از ثقه تشخیص دهید ، من شما را راهنمایی می‌کنم که به کسانی همچون ابن حبان مراجعه کنید ؛ چرا که او سرچشمه شناخت ثقات است .

این نشان می‌دهد که ابن حبان از نظر علمی در جایگاه رفیعی قرار دارد .

ب : ابن حبان از متشددین است :

بر خلاف آن‌چه برخی ادعا کرده‌اند ، ابن حبان ، مشهور به سخت‌گیری در توثیق است . خود ذهبی در میزان الإعتدال در باره او می‌گوید :

ابن حبان ربما قصب الثقة حتی کأنه لا یدری ما یخرج من رأسه .

میزان الإعتدال ، ج1 ، ص274 ، ترجمه افلج بن یزید .

ابن حبان گاهی آن قدر به شخص مورد اطمینان اشکال می گیرد ، انگار که نمی داند این چه حرف هایی است که در مورد او می زند !!!

و نیز سیوطی در تدریب الراوی به نقل از ابن حازم ، در جواب این مطلب که ابن حبان از متساهلین است ، می‌گوید :

وما ذکر من تساهل ابن حبان لیس بصحیح فإن غایته أنه یسمی الحسن صحیحا فإن کانت نسبته إلى التساهل باعتبار وجدان الحسن فی کتابه فهی مشاحة فی الاصطلاح وإن کانت باعتبار خفة شروطه فإنه یخرج فی الصحیح ما کان راویه ثقة غیر مدلس ... ولأجل هذا ربما اعترض علیه فی جعلهم ثقات من لم یعرف حاله ولا عتراض علیه فإنه لا مشاحة فی ذلک .

تدریب الراوی ، ج1 ، ص108 .

آنچه که در مورد تساهل ابن حبان گفته شده است ، درست نیست ؛ زیرا نهایت چیزی که گفته شده است آن است که وی روایت حسن را صحیح می شمارد ؛

اگر مقصود از تساهل وی این باشد که در کتاب او روایات حسن یافت شده است ، این تنها اشکال در اصطلاح ابن حبان است ( و نه به خود وی ) و اگر از این جهت به او اشکال شود که او شرط صحت را سبک گرفته است ؛ زیرا او در کتاب صحیح خویش از راویان مورد اطمینان غیر مدلس روایت کرده است ( و شرط بخاری و مسلم در مورد ملاقات و یا احتمال آن را مد نظر قرار نداده است ) به این علت عده ای به او اشکال کرده اند که او کسی را که مجهول است توثیق کرده است !!! ؛ اما بر او اشکالی نیست ( نظر او درست است ) ؛ زیرا این کار وی سبب اشکال بر او نمی شود .

هر منکر الحدیثی ، ضعیف نیست :

این که هر منکر الحدیثی ضعیف نیز باشد ، قابل قبول نیست ؛ چرا که این اصطلاح را در باره بسیاری از ثقات نیز به کار برده‌اند .

ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در ترجمه حسین بن فضل البجلی می‌گوید :

فلو کان کل من روى شیئاً منکراً استحق أن یذکر فی الضعفاء لما سلم من المحدثین أحد .

لسان المیزان ، ج2 ، ص308 .

اگر بخواهیم هر کسی که روایت منکری را نقل کرده است ، در ضعفا بیاوریم هیچ یک از روایت کنندگان سالم نخواهد ماند .

و ذهبی در میزان الإعتدال در ترجمه احمد بن عتاب المروزی می‌گوید :

ما کل من روی المناکیر یضعّف .

میزان الإعتدال ، ج1 ،‌ ص118 .

هر کسی که روایت منکر نقل کند تضعیف نمی شود .

بخاری ، از منکر الحدیث ، روایت نقل کرده است :

محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن ، روایات بسیاری را از کسانی نقل کرده است که همان اشخاص از کسانی هستند که اصطلاح

«منکر الحدیث» در باره آن به کار برده شده است . این عده ، بیش از آن است که بتوان همه را در این جا ذکر کرد ؛ اما به اختصار به چند نمونه اشاره می‌کنیم :

1. حسان بن حسان : ابن أبی حاتم در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث .

و ابن حجر می‌گوید :

روی عنه البخاری .

مقدمه فتح الباری ، ص394 .

2 . احمد بن شبیب بن سعید الحبطی : ابوالفتح الأزدی در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث غیر مرضی ، روی عنه البخاری .

مقدمه فتح الباری ، ص383 .

منکر الحدیث است و مقبول نیست !!! اما بخاری از او روایت نقل کرده است

3 . عبد الرحمن بن شریح المغافری : ابن سعد در باره او می‌گوید :

منکر الحدیث .

طبقات ابن سعد ، ج7 ، ص516 .

ولی در عین حال بخاری از وی روایت نقل کرده است .

مقدمه فتح الباری ، ص416 .

4 . داود بن حصین المدنی : ساجی در باره او می‌گوید:

منکر الحدیث متهم برأی الخوارج

با این حال بخاری از وی در صحیحش روایت نقل می‌کند .

مقدمه فتح الباری ، ص399 .

در نتیجه ، روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد و «منکر الحدیث» بودن علوان بن داود ، ضرری به صحت روایت نمی زند .

منابع شیعه:

درباره شهادت صدیقه شهیده ، روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه وجود دارد که حتی می‌توان در این باره ادعای تواتر کرد ، ما در این جا به جهت اختصار فقط به دو روایت اشاره می‌کنیم :

«سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:

فقالت فاطمة علیها السلام : یا عمر ، ما لنا ولک ؟ فقال : افتحی الباب وإلا أحرقنا علیکم بیتکم . فقالت : ( یا عمر ، أما تتقی الله تدخل على بیتی ) ؟ فأبى أن ینصرف . ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل .

کتاب سلیم بن قیس ، تحقیق اسماعیل انصارى، ص 150 .

... حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد... .

مرحوم کلینی در کافی می‌نویسد :

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ : إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام ) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ ...

الکافی، الشیخ الکلینی ، ج 1، ص 458 ، باب مولد الزهراء فاطمه علیها السلام ، ح2 .

ترجمه روات :

1. محمد بن یحی ، شیخ مرحوم کلینی رضوان الله علیهما :

مرحوم نجاشی در باره وی می‌فرماید :

محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی ، شیخ أصحابنا فی زمانه ، ثقة ، عین ، کثیر الحدیث ، له کتب .

رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 353 .

2 . العمرکی بن علی :

مرحوم نجاشی در باره وی می‌گوید :

العمرکی بن علی أبو محمد البوفکی وبوفک قریة من قرى نیشابور . شیخ من أصحابنا ، ثقة ، روى عنه شیوخ أصحابنا .

رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 303 .

3 . علی بن جعفر :

شیخ طوسی در باره وی می‌فرماید :

علی بن جعفر ، أخو موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام ، جلیل القدر ، ثقة .

الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 151 .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش سوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش چهارم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش چهارم

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۰ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی سایر اسناد موجود در کتب اهل سنت در رابطه با شهادت بانوی دوعالم، صدیقه کبری،خواهیم پرداخت.


13 . ابو ولید محمد بن شحنه حنفی (817هـ):

ثم إن عمر جاء إلى بیت علی لیحرقه على من فیه فلقیته فاطمة ( علیها السلام ) . فقال : ادخلوا فیما دخلت فیه الأمة .

روضة المناظر فی أخبار الأوائل والأواخر ( هامش الکامل لابن الأثیر ) ، ج11 ، ص 113 ( ط الحلبی ، الأفندی سنة 1301 ) .
عمر به خانه علی آمد تا آن را با کسانی که در آن بودند به آتش بکشد ، پس فاطمه او را دید ؛ عمر به او گفت : در آن چیزی که همه امت در آن وارد شدند ، وارد شوید ( بیعت با ابو بکر)

14 . محمد حافظ ابراهیم (1287-1351هـ):

محمد حافظ ابراهیم ، شاعر مصری که به شاعر نیل شهرت دارد ، دیوانی دارد که در ده جلد چاپ شده است . وی در قصیده معروف به «قصیده عمریّة» ، یکی از افتخارات عمر بن خطاب این دانسته که در خانه علی علیه السلام آمد و گفت : اگر بیرون نیایید و با ابوبکر بیعت نکنید ، خانه را به آتش می‌کشم ولو دختر پیامبر در آن جا باشد .

جالب آن است که وی قصیده‌اش را در یک جلسه بزرگ قرائت کرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند ؛ بلکه تشویق کردند و به وی مدال افتخار نیز دادند .
وی در این قصیده می‌گوید :

وقولة لعلی قالها عمر أکرم             بسامعها أعظم بملقیها

حرقت دارک لا أبقی علیک بها         إن لم تبایع وبنت المصطفى فیها

ما کان غیر أبی حفص بقائلها         أمام فارس عدنان وحامیها .

دیوان محمد حافظ ابراهیم ، ج1 ،‌ ص82 .

و گفتاری که عمر آن را به علی (علیه السلام) گفت به چه شنونده بزرگواری و چه گوینده مهمی ؟!
به او گفت : اگر بیعت نکنی ، خانه‌ات را به آتش می‌کشم و احدی را در آن باقی نمی‌گذارم؛ هر چند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد .

جز ابو حفص (عمر) کسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت .

15 . عمر رضا کحالة (معاصر) :

وی اینگونه نقل می کند :

وتفقد أبو بکر قوماً تخلفوا عن بیعته عند علی بن أبی طالب کالعباس، والزبیر وسعد بن عبادة فقعدوا فی بیت فاطمة، فبعث أبو بکر إلیهم عمر بن الخطاب، فجاءهم عمر فناداهم وهم فی دار فاطمة، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب، وقال: والذی نفس عمر بیده لتخرجن أو لأحرقنّها على من فیها. فقیل له: یا أبا حفص إنّ فیها فاطمة، فقال: وإن....

اعلام النساء : ج 4 ، ص 114.

ابو بکر عمر را به دنبال عده ای که از بیعت با او سرباز زده بودند _ از جمله عباس و زبیر و سعد بن عبادة _ و نزد آقا امیر المؤ منین علی علیه السلام در خانه حضرت زهرا تحصن کرده بودند فرستاد ، عمر آمد و آنها را صدا زد که بیرون بیایند آنها در خانه بودند و از بیرون آمدن ابا کردند ، عمر هیزم طلب کرد و گفت : قسم به آنکه جان عمر در دست اوست یا بیرون بیائید و یا اینکه خانه را با اهلش به آتش می کشم . به گفته شد ای اباحفص (کنیه عمر) در این خانه فاطمة است ، او گفت اگرچه فاطمه هم باشد ( خانه را به آتش می کشم ) .

16 . عبد الفتاح عبد المقصود :

این دانشمند خبیر و شهیر مصری ، داستان دربارِ هجوم به خانۀ وحی را در دو مورد از کتاب خود آورده است که ما به آن‌ها اشاره می‌کنیم :
إنّ عمر قال : والذی نفسی بیده ، لیخرجنَّ أو لأخرقنّها علی من فیها ... ! قالت له طائفة خافت الله ورعت الرسول فی عقبة : یا أبا حفص ! إن فیها فاطمة ... ! فصاح لا یبالی : و إن ... ! واقترب وقوع الباب ، ثم ضربه واقتحمه ... وبدا له علیّ ... . ورنّ حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار ... فإن هی إلاّ رنة استغاثة أطلقتها : یا أبت رسول الله ...

تستعدی بها الراقد بقربها فی رضوان ربّه علی عسف صاحبه ، حتی تبدّل العاتی المدل غیر إهابه ، فتبدّد علی الأثر جبروته ، وذاب عنفه وعنفوانه ، و ودّ من خزی لو یخرَّ صعقاً تبتلعه مواطئ قدمیه ارتداد هدبه الیه ... .

وعند ما نکص الجمع ، وراح یفرّ کنوافر الظباء المفزوعة أمام صیحة الزهراء ، کان علیّ یقلّب عینیه من حسرة وقد غاض حلمه ، وثقل همّه ، وتضبضت أصابع یمینه علی مقبض سیفه کهمّ من غیظه أن تغوض فیه ... .

الإمام علی بن أبی طالب ، عبد الفتاح عبد المقصود ، ج4 ، ص274-277 و ج1 ، ص192-193 .

عمر گفت : قسم به کسی که جان عمر در دست او است ، بیرون بیایید و الا خانه را بر سر ساکنانش به آتش می‌کشم ! گروهی که از خدا می‌ترسیدند و حرمت پیامبر را در نسل او نگه می‌داشتند ، گفتند : ای أبا حفص ! فاطمه در این خانه است . و او بی پروا فریاد زد : باشد ! عمر نزدیک آمد و در زد ، سپس با مشت و لگد در کوبید تا به زور وارد شود ، علی (علیه السلام) پیدا شد .

صدای ناله زهرا در آستانه خدا بلند شد . آن صدا ، طنین استغاثه‌ای بود که دختر پیامبر سر داده و می‌گفت : پدر ! ای رسول خدا ...

می‌خواست از دست ظلم یکی از اصحابش او را که در نزدیکی وی در رضوان پروردگارش خفته بود ، برگرداند ، تا که سرکش گردن فراز بی پروا را به جای خود نشاند و جبروتش را زایل سازد و شدّت عمل و سختگیریش را نابود کند و آرزو می‌کرد قبل از این که چشمش به وی بیفتد ، صاعقه‌ای نازل شده او را در یابد .

وقتی جمعیت برگشت و عمر می‌خواست همچون آهوان رمیده ، از برابر صیحه زهراء فرار کند ، علی از شدت تأثیر و حسرت با گلوی بغض گرفته و اندوهی گران ، چشمش را در میان آنان می‌گردانید و انگشتان خود را بر قبضه شمشیر فشار می‌داد و می‌خواست از شدت خشم در آن فرو رود .

و باز در همان کتاب می‌نویسد :

و هل علی السنة الناس عقال یمنعها أن تروی قصة حطب أمر به ابن خطاب فأحاط بدار فاطمة ، و فیها علی و صحبه ، لیکون عدة الاقناع أو عدة الایقاع ؟..

علی أنّ هذه الأحایث جمیعها و معها الخطط المدبرة أو المرتجلة کانت کمثل الزبد ، أسرع إلی ذهاب و معها دفعة إبن الخطاب !..

أقبل الرجل ، محنقاً مندلع الثورة ، علی دار علی و قد ظاهره معاونوه و من جاء بهم فاقتحموها أو شکوا علی الإقتحام .

فاذا وجه کوجه رسول الله یبدو بالباب ـ حائلا من حزن ، علی قسماته خطوط آلام و فی عینیه لمعات دمع ، و فوق جبینه عبسة غضب فائر و حنق ثائر ...

و توقف عمر من خشیته و راحت دفعته شعاعا . توقف خلفه ـ امام الباب ـ صحبه الذین جاء بهم ، إذا رأوا حیالهم صورة الرسول تطالعهم من خلال وجه حبیبته الزهراء . و غضوا الأبصار ، من خزی أو من استحیاء ؛ ثم ولت عنهم عزمات القلوب و هم یشهدون فاطمة تتحرک کالخیال ، وئیدا وئیدا ، بخطولت المحزونة الثکلی ، فتقترب من ناحیة قبر أبیها ... وشخصت منهم الأنظار و أرهفت الأسماع الیها ، و هی ترفع صوتها الرقیق الحزین النبرات تهتف بمحمد الثلوی بقربها تنادیه باکیة مریر البکاء :

« یا أبت رسول الله ... یا أبت رسول الله ... »

فکأنما زلزلت الأرض تحت هذا الجمع الباغی ، من رهبة النداء .

و راحت الزهراء و هی تستقبل المثوی الطاهر تستنجد بهذا الغائب الحاضر :

« یا أبت یا رسول الله ... ماذا لقینا بعدک من إبن الخطاب ، و إبن أبی قحافة !؟ .

فما ترکت کلماتها إلا قلوبا صدعها الحزن ، و عیونا جرت دمعا ، و رجالا ودوا لو استطاعوا أن یشقوا مواطئ أقدامهم ، لیذهبوا فی طوایا الثری مغیبین .

المجموعةالکاملة الامام على بن ابیطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود، ترجمه سید محمود طالقانى، ج1، ص190 تا 192.

مگر دهان مردم بسته و بر زبانها بند است که قصه هیزمی را که زاده خطاب دستور داده بود که در درب خانه فاطمه جمع کنند بازگو نکنند ؟!

آری زاده خطاب دور خانه را که علی و اصحابش در آن بودند محاصره کرد تا بدین وسیله آنان را قانع سازد یا بی محابا بتازند !

همه این داستان ها با نقشه‌ای از پیش طرح شده یا ناگهانی پیش آمد . مانند کفی روی موج ظاهر شد و اندکی نپائید که همراه جوش و خروش عمر از میان رفت ! ... این مرد خشمگین و خروشان به سوی خانه علی روی آورد و همه همدستانش دنبال او به راه افتادند و به خانه هجوم آوردند یا نزدیک بود هجوم آورند ، ناگهان چهره ای چون چهره رسول خدا میان در آشکار شد ـ چهره ایکه پرده اندوه آنرا گرفته آثار رنج و مصیبت بر آن آشکار است ، در چشمهایش قطرات اشک می درخشد و بر پیشانش گرفتگی غضب هویدا بود ... عمر به جای خود خشک شد و آن جوش و خروشش چون موج از میان رفت ، همراهانش که دنبالش به راه افتاده بودند پشت سرش در مقابل در بُهت زده ایستادند ، زیرا روی رسول خدا را از خلال روی حبیبه اش زهرا (سلام الله علیها) دیدند ، سرها از شرمندگی و حیا به زیر آمد و چشمها پوشیده شد ، دیگر تاب از دلها رفت همین که دیدند فاطمه مانند سایه ای حرکت کرد و با قدمهای حزن زده لرزان اندک اندک به سوی قبر پدر نزدیک شد ... چشمها و گوشها متوجه او گردید ، ناله اش بلند شد باران اشک می ریخت و با سوز جگر پی در پی پدرش را صدا می زد

« بابا ای رسول خدا ... ای بابا رسول خدا ! ... »

گویا از تکان این صدا زمین زیر پای آن گروه ستم پیشه به لرزه درآمد ... باز زهرا نزدیک تر رفت و به آن تربت پاک روی آورد و همی به آن غایب حاضر استغاثه می کرد :

«بابا ای رسول خدا... پس از تو از دست زاده خطاب وزاده ابی قحافة چه برسر ما آمد!» دیگر دلی نماند که نلرزد و چشمی نماند که اشک نریزد ، آن مردم آرزو می کردند که زمین شکافته شود و در میان خود پنهانشان سازد .

ترجمه برگرفته شده از کتاب علی بن ابی طالب تاریخ تحلیلی نیم قرن اول اسلام ـ ترجمه المجموعة الکاملة الامام على بن ابیطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود ـ مترجم سید محمود طالقانى ، ج 1 ، ص 326 تا 328 ، چاپ سوم ، چاپخانه افست حیدری .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش سوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت


منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش سوم

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۴۳ ب.ظ


در مقاله پیش رو، به بررسی اسناد «مسعودی شافعی»، «ابن عبد ربّه»، «ابن عبد البر قرطبی»، «مقاتل بن عطیة»، «ابی الفداء»، «صفدی » و ... خواهیم پرداخت. 


6 . مسعودی شافعی (345هـ) :

فهجموا علیه وأحرقوا بابه ، واستخرجواه منه کرهاً ، وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً .

اثبات الوصیة ، ص143.

به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بیرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گردید .

تقی الدین سبکی در کتاب الطبقات الشافعیة نام او را در زمره علمای شافعی مذهب می آورد ؛ از این رو ،‌اشکال شیعه بودن وی مردود است .

الطبقات الشافعیة ج3 ، ص 456 و 457 ، رقم 225، چاپ دار احیاء الکتب العربیة .

7 . ابن عبد ربّه (463هـ) :

ابن عبد ربّه در العقد الفرید می‌نویسد :

الذین تخلّفوا عن بیعة أبی بکر: علىّ والعباس، والزبیر، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبیر فقعدوا فى بیت فاطمة حتّى بعث الیهم أبو بکر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم . فأقبل عمر بقبس من نار على أن یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمة فقالت: یابن الخطاب ! أجئت لتحرق دارنا ؟ قال : نعم أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة فخرج علی حتى دخل على أبی بکر .

العقد الفرید، ابن عبدربه، ج3، ص 63 طبع مصر .

ابوبکر به عمر بن خطاب مأموریت داد که برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و به وى گفت: چنانچه مقاومت کردند و از بیرون آمدن خوددارى کردند، با آنان جنگ کن. عمر با شعله آتشى که همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه(علیها السلام)برداشته بود، به سوى آنها حرکت کرد. فاطمه(علیها السلام)گفت: یابن الخطاب اجیت لتحرق دارنا؟ اى پسرخطاب! آتش آورده اى خانه مرا بسوزانى؟ گفت: بلى، مگر این که به آنچه امت در آن داخل شده اند (بیعت با ابوبکر) شما هم داخل شوید ... .

8 . ابن عبد البر قرطبی (368 -463هـ) :

ابن عبدالبر قرطبى می گوید :

 فقالت لهم: إن عمر قد جاءنی وحلف لئن عدتم لیفعلن وایم الله لیفین بها

 الاستیعاب، ابن عبدالبر قرطبى، ج3، ص975 ؛ المصنف، ابن ابى شیبه، ج8، ص572 .

پس فاطمه به ایشان گفت : عمر به نزد من آمد و قسم خورد که اگر دوباره به اینجا آمدید قسم به خداوند که چنین و چنان می کنم . و قسم به خدا که وی چنین خواهد کرد .

9 . مقاتل بن عطیة (505هـ) :

ان ابابکر بعد ما اخذ البیعة لنفسه من الناس بالارحاب و السیف و القوة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الى دار على و فاطمه(علیهما السلام) و جمع عمر الحطب على دار فاطمة(علیها السلام) و احرق باب الدار .

الامامة و الخلافة، مقاتل بن عطیه ، ص160 و 161 که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسة البلاغ .
هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت ، عمر ، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه (علیها السلام) فرستاد ، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد ... .

10 . ابی الفداء (732هـ) :

وی در تاریخش می‌نویسد :

ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة رضی الله عنها وقال إن أبوا فقاتلهم فأقبل عمر بشئ من نار على أن یضرم الدار فلقیته فاطمة رضی الله عنها وقالت إلى أین یا بن الخطاب أجئت لتحرق دارنا قال نعم أو تدخلوا فیما دخل فیه الأمة فخرج حتى أتى أبا بکر فبایعه .

وکذا نقله القاضی جمال الدین بن واصل وأسنده إلی ابن عبد ربّه المغربی .

تاریخ ابوالفداء، ج1، ص156 طبع مصر بالمطبعة الحسینیة .

ابو بکر عمر را به نزد علی و همراهیان وی فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد ؛ و گفت اگر ممانعت کردند پس با ایشان جنگ بنما . پس عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد تا خانه را به آتش بکشد . پس فاطمه علیها السلام او را دید و گفت به کجا می روی ای فرزند خطاب . آیا آمده ای که خانه ما را به آتش بکشی؟ گفت آری مگر اینکه همان کاری را بنمایید که مردم کردند . پس علی بیرون آمده به نزد ابا بکر رفت پس با وی بیعت نمود.

11 . صفدی (764هـ) :

انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.

الوافى بالوفیات ، ج5 ، ص347 .

عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ضربه ای زد که منجر به سقط شدن محسن از شکمش شد .

12 . ابن حجر عسقلانی (852هـ) و شمس الدین ذهبی (748هـ ):

ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان و ذهبی در میزان الإعتدال می‌نویسند :

إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.

لسان المیزان ، ج1 ، ص268.

عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید .

البته ابن حجر ، این روایت را به دلیل وجود ابن أبی دارم در سند آن و به بهانه رافضی بودن وی رد می‌کند ؛ در حالی ذهبی در سیر اعلام النبلاء ، وی را این گونه معرفی می‌کند :

349 - ابن أبی دارم * الامام الحافظ الفاضل ، أبو بکر أحمد بن محمد السری بن یحیى بن السری بن أبی دارم .

سیر اعلام النبلاء ، ج15 ، ص576 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبی دارم .

ذهبی در جای دیگر می نویسد :

کان موصوفا بالحفظ والمعرفة إلا أنه یترفض .

سیر اعلام النبلاء ، ج15 ، ص577 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبی دارم .

ذهبی در جای دیگر می گوید :

وقال محمد بن حماد الحافظ ، کان مستقیم الامر عامة دهره .

سیر اعلام النبلاء ، ج15 ، ص 578 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبی دارم .

ذهبی در میزان الإعتدال می گوید :

وقال محمد بن أحمد بن حماد الکوفی الحافظ - بعد أن أرخ موته : کان مستقیم الامر عامة دهره .

میزان الإعتدال ج1 ، ص 139 ، رقم 552 ، ترجمه  أحمد بن محمد  بن السرى بن یحیى بن أبی دارم المحدث . أبو بکر الکوفی ؛ لسان المیزان ـ ابن حجر عسقلانی ، رقم  824 ، ترجمه احمد بن محمد بن السرى بن یحیى بن أبی دارم المحدث أبو بکر الکوفی .

هر چند که ذهبی نیز در ادامه وی را به همان دلیل رافضی بودن و نقل همین روایت و برخی روایات دیگر در مذمت خلفاء ، مذمت می‌کند و حتی به وی این چنین فحاشی می‌کند :

شیخ ضال معثر .

پیرمردی گمراه و خطا کار!!!

اما آیا رافضی بودن یک راوی می‌تواند دلیل بر عدم وثاقت وی باشد ؟

و آیا به مجرد رافضی بودن می توان روایت فردی را کنار زد و باطل قلمداد نمود ؟ اگر اینگونه باشد باید اهل سنت بر تعداد زیادی از روایات صحاح سته خط بطلان بکشند زیرا مؤلفین صحاح سته در موارد بسیاری از رافضه حدیث نقل نموده اند که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:

1- عبید الله بن موسی : ذهبی در مورد این فرد می گوید :

کان معروفا بالرفض .

به رافضی بودن معروف بود .

سیر أعلام النبلاء ج 9 ، ص 556 ، ترجمه عبید الله بن موسی ، رقم 215 .

و در جای دیگر می گوید :

وحدیثه فی الکتب الستة .

احادیث او در کتب صحاح سته موجود است .

سیر أعلام النبلاء ج 9 ، ص 555 ، ترجمه عبید الله بن موسی ، رقم 215 .

مزی نویسنده تهذیب الکمال می گوید تمامی صحاح سته از این شخص روایت نقل کرده اند .

2- جعفر بن سلیمان الضبعی ( علمای اهل سنت ایشان را رافضی و از شیعیان غالی می دانند )

خطیب بغدادی از یزید بن زریع نقل می کند که می گفت :

فان جعفر بن سلیمان رافضی .

تاریخ بغداد ج5 ، ص 372 ، ذیل ترجمه أحمد بن المقدام بن سلیمان بن الأشعث بن أسلم بن سوید بن الأسود بن ربیعة بن سنان أبو الأشعث العجلی البصری ، رقم 2925
مزی نویسنده تهذیب الکمال می گوید : بخاری در کتاب الأدب المفرد و بقیه نویسندگان صحاح یعنی ( مسلم - أبو داود - الترمذی - النسائی - ابن ماجه ) در کتب صحاحشان از این شخص روایت نقل کرده اند .

تهذیب الکمال ج 5 ، ص 43 ، ترجمه جعفر بن سلیمان الضبعی ، رقم 943 .

3- بد الملک بن أعین الکوفی

مزی نویسنده تهذیب الکمال می گوید تمامی صحاح سته از این شخص روایت نقل کرده اند .

تهذیب الکمال ج 18 ، ص 282 ، ترجمه عبد الملک بن أعین الکوفی ، رقم 3514 .

مزی به نقل از سفیان می گوید : او رافضی است :

عن سفیان : حدثنا عبد الملک بن أعین شیعی کان عندنا رافضی صاحب رأی .

تهذیب الکمال ج 18 ، ص 283 ، ترجمه عبد الملک بن أعین الکوفی ، رقم 3514 .

قال علی بن المدینی : « لو ترکت أهل البصرة لحال القدر ، ولو ترکت أهل الکوفة لذلک الرأی ، یعنی التشیع ، خربت الکتب »

اگر بصریان را به خاطر قدری بودن و کوفیان را به خاطر نظرشان ( شیعه بودن ) رها کنی ، همه کتاب ها را نابود کرده ای .

بعد در توضیح سخن علی بن مدینی می‌گوید :

قوله : خربت الکتب ، یعنی لذهب الحدیث .

الکفایة فی علم الروایة ، ص157 ، رقم 338 .

کتاب ها را نابود کرده ای یعنی همه احادیث از بین می رود .

و نیز در جای دیگر می‌نویسد :

وسئل عن الفضل بن محمد الشعرانی ، فقال : صدوق فی الروایة إلا أنه کان من الغالین فی التشیع ، قیل له : فقد حدثت عنه فی الصحیح ، فقال : لأن کتاب أستاذی ملآن من حدیث الشیعة یعنی مسلم بن الحجاج » .

الکفایة فی علم الروایة ، ص195 ، رقم 349 .

از او در مورد فضل بن محمد شعرانی سوال شد ؛ پس گفت : در روایت راستگوست ، اما اشکالی که دارد این است که در مورد تشیع زیاده روی می کند ؛ به او گفتند : در صحیح از وی روایت کرده اید .

گفت : کتاب استادم پر از روایات شیعه است ( یعنی کتاب صحیح مسلم)!!!

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

بخش دوم مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش دوم

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۳۱ ب.ظ


در بخش اول مقاله پیش رو، به بررسی اسناد «امام جوینی» و «ابن أبی شیبه» پرداختیم. در این بخش به بررسی اسناد «علامه بلاذری» خواهیم پرداخت. 


3 . علامه بلاذری (270هـ) :

إن أبابکر آرسل إلی علی یرید البیعة ، فلم یبایع ، فجاء عمر و معه فتیلة . فتلقته فاطمة علی الباب فقالت فاطمة : یابن الخطاب ! أتراک محرّقا علیّ بابی ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک .

انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586.

ابوبکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر مى سازد .

بررسی سند روایت :

بلاذری ، روایت را با این سند نقل می‌کند :

المدائنی، عن مسلمة بن محارب، عن سلیمان التیمی وعن ابن عون : أن أبابکر ...

مدائنی :

ذهبی در باره وی می‌نویسد‌:

المدائنی * العلامة الحافظ الصادق أبو الحسن علی بن محمد بن عبد الله بن أبی سیف المدائنی الاخباری . نزل بغداد ، وصنف التصانیف ، وکان عجبا فی معرفة السیر والمغازی والأنساب وأیام العرب ، مصدقا فیما ینقله ، عالی الاسناد .

 در ادامه از قول یحی بن معین می‌نویسد :

قال یحیى : ثقة ثقة ثقة .( قال احمد بن أبی خثیمة) سألت أبی : من هذا ؟ قال : هذا المدائنی .

یحیى بن مَعین در مورد او سه بار گفت : او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است . احمد بن أبی خثیمة می گوید : از پدرم پرسیدم نام این شخصی که یحیی بن مَعین در مورد او این مطلب را گفت ، چیست : پدرم گفت : نام او مدائنی است .

و نیز نقل می‌کند :

وکان عالما بالفتوح والمغازی والشعر ، صدوقا فی ذلک .

سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 10 - ص 401

أبو الحسن مدائنی (از علمای تاریخ بود) وعالم به جنگ ها و غزوه ها و شعر بود (ودر این زمینه اطلاعات کافی داشت) و در مورد این مسائل در زمره راستگویان به شمار می رفت .

و ابن حجر می‌نویسد :

قال أبو قلابة: حدثت أبا عاصم النبیل بحدیث فقال عمن هذا قلت: لیس له إسناد ولکن حدثنیه أبو الحسن المدائنی قال لی سبحان الله أبو الحسن أستاذ . ( إسناد )

لسان المیزان، ج 5 ، ص 82 ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم 5945.

أبو قلابة می گوید: حدیث را برای أبا عاصم النبیل خواندم ، ابا عاصم گفت : این حدیث را از چه کسی شنیده ای؟ گفتم سندش نزد من نیست ولکن این حدیث را أبو الحسن مدائنی برایم نقل نموده است و از او شنیده ام أبا عاصم گفت : پاک و منزه است خدا ،أبو الحسن مدائنی استاد در علم حدیث است .

در بعضی نسخه ها به جای کلمه استاد ، إسناد آمده است در این صورت معنای عبارت اینگونه می شود : أبو الحسن مدائنی خودش سند است و همین که او این روایت را نقل نموده کافی است .

وقال أبو جعفر الطبری کان عالماً بأیام الناس صدوقاً فی ذلک .

لسان المیزان، ج 5 ، ص 82 ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم 5945.

أبو جعفر طبری می گوید : عالم به تاریخ بود و از راستگویان بود .

مسلمة بن محارب :

ابن حبان او را در کتاب الثقات توثیق نموده است ؛ از این رو ، اشکال مجهول بودن این شخص ، مردود است .

الثقات ـ ابن حبان ـ ج7، ص 490 .

سلیمان التِیْمی :

مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد :

قال الربیع بن یحیى عن شعبة ما رأیت أحدا أصدق من سلیمان التیمی کان إذا حدث عن النبی صلى الله علیه وسلم تغیر لونه .

تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531و الجرح والتعدیل: ج4 ، ص 124 ترجمة سلیمان التیمی ، رقم 539 .

ربیع بن یحیی از شعبة بن حجاج نقل می کند که می گفت :‌ احدی را راستگوتر از سلیمان التِیْمی ندیدم ، هر وقت حدیثی از پیامبر اکرم نقل می نمود رنگش (صورتش) تغییر می کرد .

قال أبو بحر البکراوی عن شعبة شک ابن عون وسلیمان التیمی یقین.

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 ؛ تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

أبوبحرالبکراوی ازشعبة بن حجاج نقل می کند که می گفت:‌ شک سلیمان التِیْمی وابن عون بِسان یقین است .

وقال عبدالله بن احمد عن أبیه ثقة .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341

عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل می کند که می گفت : سلیمان التیمی‌ فردی مورد وثوق و اعتماد است .

قال ابن معین والنسائی ثقة .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341؛ تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

یحیی بن معین و نَسائی نیز او را ثقه و مورد اطمینان می دانند .

قال العجلى تابعی ثقة فکان من خیار أهل البصرة .
معرفة الثقات ج 1، ص 430، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 670 ؛ تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341؛تهذیب الکمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

عِجلی (از علمای رجالی اهل سنت) در مورد او می گوید : او از طبقه تابعین است و فردی مورد وثوق است و از بهترین افراد (وعلمای) اهل بصره است .

محمد بن سعد صاحب کتاب الطبقات الکبری در مورد سلیمان التیمی می گوید :

کان ثقة کثیر الحدیث وکان من العباد المجتهدین وکان یصلی اللیل کله یصلی الغداة بوضوء عشاء الآخرة .

الطبقات الکبری ـ ابن سعد ـ ج7 ، ص 188، ترجمه سلیمان التیمی ، رقم 3198، چاپ دار الکتب العلمیة ـ بیروت .

او فردی مورد وثوق است ، احادیث بسیار زیادی نقل کرده است و از عابدین و مجتهدین بود ، تمامی شب را به نماز خواندن می گذراند و نماز صبحش را با وضوی نماز عشاء شب گذشته اش می خواند .

قال الثوری حفاظ البصرة ثلاثة فذکره فیهم .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 و تهذیب الکمال ج 12، ص9 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531و الجرح والتعدیل: ج4 ، ص 124، ترجمة سلیمان التیمی ، رقم 539 .

از سفیان الثوری نقل می کنند که می گفت :‌ حفاظ (حدیث) در بصره سه نفرند ، و سلیمان التیمی را یکی از آن افراد می‌ دانست .

قال ابن المدینی عن یحیى ما جلست إلى رجل اخوف لله منه .

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 و تهذیب الکمال ج 12، ص9 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

علی بن المدینی از یحیى (بن سعید قطان) نقل می کند که می گفت :‌ درکنار هیچ مردی خداترس تر از سلیمان التیمی ننشستم . ( کنایه از اینکه سلیمان التیمی بسیار خداترس بود و من خداترس تر از او ندیدم ) .

قال محمد بن علی الوراق عن أحمد بن حنبل کان یحیى بن سعید یثنی على التیمی وکان عنده عن أنس أربعة عشر حدیثا ولم یکن یذکر اخباره.

تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341؛تهذیب الکمال ج 12، ص11 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.

محمد بن علی الوراق از أحمد بن حنبل نقل می کند که می‌ گفت : یحیى بن سعید (قطان) سلیمان التیمی را مدح و ثناء می کرد و می گفت ، 14 روایت از انس بن مالک نزد سلیمان بود (یعنی 14 روایت بدون واسطه از انس نقل می نمود) ولی روایات او را (یحیی) ذکر نکرد .

ابن حبان در کتاب الثقات می گوید :

کان من عباد أهل البصرة وصالحیهم ثقة واتقانا وحفظا وسنة .

الثقات ج4، ص 300، ترجمه سلیمان بن طرخان و تهذیب التهذیب ج 4، ص 177، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 .

سلیمان التِیْمی از عابدین و صالحین بصره بود او فردی مورد وثوق و دقیق و متقن بود و از حفاظ حدیث و از کسانی بود که بسیار به سنت اهمیت می داد .

عبدالله بن عون :

برخی اشکال کرده‌اند که روایت در این جا مقطوع است ؛ چرا که وی از صحابه روایتی نقل نکرده است ؛ در حالی که صفدی ،‌از علمای بزرگ اهل سنت در مورد ابن عون می گوید :

کان یمکنه السماع من طائفةٍ من الصحابة .

الوافی بالوفیات ج 17، ص 390، ذیل ترجمه الحافظ المُزَنی عبدالله بن عون بن أرطبان أبوعون المزنی ، رقم 320.

حتی روایاتی وجود دارد که حکایت از صحابی بودن این شخص دارد ؛ چنانچه ابن سعد در الطبقات الکبری نقل می کند :

أخبرنا بکار بن محمد قال : کان بن عون یتمنى أن یرى النبی ، صلى الله علیه وسلم ، فلم یره إلا قبل وفاته بیسیر فسر بذلک سرورا شدیدا ...

الطبقات الکبری ج7 ، ص 198، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم :‌ 3232 ، چاپ دارالکتب العلمیة (بیروت - لبنان)

ابن عون خیلی دوست داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه (وآله) و سلم ، (بالاخره این توفیق نصیب او شد و) مدت کوتاهی قبل از وفات حضرت توانست حضرت را ببیند و بخاطر این دیدار بسیار خوشحال بود...

حتی اگر فرض کنیم که ابن عون تابعی باشد ، باز هم ضرری به این روایت نمی زند ؛ چرا که پدر علم رجال اهل سنت ، شعبه بن حجاج در باره وی می گوید :
شک ابن عون أحب إلی من یقین غیره .

مقدمة الجرح والتعدیل: 145.

شک ابن عون برای من از یقین دیگران بهتر و قابل قبول تر است .

و علی بن مدینی از علمای بزرگ رجال اهل سنت می گوید :

قال علی بن المدینی: جمع لابن عون من الاسناد ما لم یجمع لاحد من أصحابه. سمع بالمدینة من القاسم وسالم، وبالبصرة من الحسن وابن سیرین، وبالکوفة من الشعبی وإبراهیم، وبمکة من عطاء ومجاهد، وبالشام من رجاء بن حیوة ومکحول.

به قدری روایات مسند نزد ابن عون وجود دارد که نزد هیچ کدام از اصحابش وجود ندارد . اساتید او در مدینه قاسم و سالم ، در بصره حسن (بصری) و ابن سیرین ، در کوفه ( عامر) شعبی و ابراهیم ، در مکه عطاء و مجاهد ، و در شام رجاء بن حیوة و مکحول بودند .

و نیز مزی در تهذیب اکمال می‌نویسد :

قال علی: وهذا قبل أن یحدث ابن عون، ولو کان ابن عون قد حدث ما قدم علیه عندی أحدا.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 397 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

قبل از اینکه ابن عون بر کرسی تدریس حدیث بنشیند علی بن مدینی می گفت : اگر ابن عون حدیث بگوید هیچ کس را بر او مقدم نمی کنم .

قال إسماعیل بن عمرو البجلی، عن سفیان الثوری: ما رأیت أربعة اجتمعوا فی مصر مثل أربعة اجتمعوا بالبصرة: أیوب، ویونس وسلیمان التیمی، وعبد الله بن عون.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 398 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

إسماعیل بن عمرو البجلی به نقل از سفیان الثوری می گوید : من آن چهار نفری را که در مصر جمع شده اند ، ( در علم و فضل ) مانند این چهار نفری که در بصره اند ندیدم ( یعنی آن چهار نفر با اینها در فضیلت و برتری علمی قابل قیاس نیستند) .

وقال محمد بن سلام الجمحی: سمعت وهیبا یقول: دار أمر البصرة على أربعة، فذکر هؤلاء.

وقال أحمد بن عبدالله العجلی : أهل البصرة یفخرون بأربعة، فذکرهم.

معرفة الثقات ج 2 ، ص 50 ، ذیل ترجمه عبدالله بن أرطبان ، رقم 934، چاپ : المکتبة الدار- المدینة المنورة .

أحمد بن عبدالله العجلی : اهل بصره به چهار نفر افتخار می کنند ، سپس نام این چهار نفر را ذکر نمود .

وقال الاصمعی، عن شعبة: ما رأیت أحدا بالکوفة إلا وهؤلاء الاربعة أفضل منه ، فذکرهم .

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 398 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

اصمعی به نقل از شعبه می گوید : هیچ کسی را در کوفه ندیدم مگر اینکه این چهار نفر از آنها برتر بودند ، سپس نام این چهار نفر را ذکر نمود .

قال محمد بن أحمد بن البراء: قال علی بن المدینی، وذکر هشام بن حسان وخالد الحذاء وعاصم الاحول وسلمة بن علقمة وعبد الله بن عون و أیوب، فقال: لیس فی القوم مثل ابن عون و أیوب .

الجرح والتعدیل: ج5 ، ص131 ، باب العین ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون البصری ، رقم : 605.

محمد بن أحمد بن البراء می گوید علی بن المدینی در حالی که در مورد هشام بن حسان وخالد الحذاء وعاصم الاحول وسلمة بن علقمة وعبد الله بن عون و أیوب صحبت می کرد گفت در میان قوم ( یعنی اصحاب حدیث در نزد ما ) فردی مانند ابن عون و ایوب یافت نمی شود .

وقال أبو داود الطیالسی ، عن شعبة: ما رأیت مثل أیوب ویونس وابن عون .

الجرح والتعدیل: ج5 ، ص133، باب الالف ، ذیل ترجمه أیوب بن أبی تمیمة ، رقم : 4 ؛ الجرح والتعدیل: ج5 ، باب العین ، ص 145.

أبو داود الطیالسی به نقل از شعبة می گوید : شعبه گفت تاکنون مثل أیوب ویونس وابن عون ندیده ام .

قال حفص بن عمرو الربالی ، عن معاذ بن معاذ: سمعت هشام بن حسان یقول: حدثنی من لم تر عینای مثله - فقلت فی نفسی: الیوم یستبین فضل الحسن وابن

سیرین - قال: فأشار بیده إلى ابن عون وهو جالس.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 399 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

حفص بن عمرو الربالی به نقل از معاذ بن معاذ می گوید : از هشام بن حسان شنیدم که می گفت : از کسی حدیث شنیدم که چشمانم تاکنون مثل او را ( در علم وفضیلت ) ندیده بود ، پیش خود گفتم امروز فضائل حسن بصری و ابن سیرین با این سخن آشکار شد ، ( که ناگهان) هشام بن حسان با دستش به ابن عون که در مجلس حاضر بود اشاره نمود

قال الربالی: فذکرته للخلیل بن شیبان ، فقال: سمعت عمر بن حبیب یقول: سمعت عثمان البتی یقول: ما رأت عینای مثل ابن عون.

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 399 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

ربالی گوید : این حرف را برای خلیل بن شیبان نقل کردم ، او نیز گفت از عمر بن حبیب شنیدم می گفت عثمان البتی می گفت : چشمانم ( در فضیلت و برتری) فردی مثل ابن عون ندیده است.

قال نعیم بن حماد، عن ابن المبارک: ما رأیت أحد ذکر لی قبل أن ألقاه ثم لقیته، إلا وهو على دون ما ذکر لی إلا حیوة، وابن عون، وسفیان، فأما ابن عون: فلوددت أنی لزمته حتى أموت أو یموت .

تهذیب الکمال ج 15 ، ص 400 ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 3469.

نعیم بن حماد ازعبدالله بن مبارک نقل می کند : حالات هر کسی را که برایم نقل نمودند بعد از ملاقات با او دریافتم آنقدر هم که می گفتند اهل فضل نبود ، غیر از حیوة وابن عون، وسفیان ،اما ابن عون : ( آنقدر با فضیلت است که ) من دوست دارم آنقدر شاگرد او باشم تا اینکه یا من از دنیا بروم یا او .

 قال ابن المبارک: ما رأیت أحدا أفضل من ابن عون .

تاریخ البخاری الکبیر: ج5 ، ص 163 ، ذیل ترجمة عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : 512.

عبدالله ابن مبارک می گوید : احدی را افضل از ابن عون ندیدم .

ابن حبان می‌گوید :

من سادات أهل زمانه عبادة وفضلا وورعا ونسکا وصلابة فی السنة، وشدة على أهل البدع

الثقات: ج7 ، ص3.

(ابن عون) درمیان اهل زمانش از جهت عبادت و فضیلت و دوری از شبهات و سیره و روش و تقیدش به سنت نبوی و مقابله با بدعت گزاران از بزرگان بود (و دارای مقامی بس رفیع بود) .

در نتیجه ، همان طوری که ذکر شد ، اولاً برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که وی صحابی بوده و در آخرین روزهای عمر نبی مکرم اسلام وی را ملاقات کرده است در نتیجه در حادثه حمله به خانه صدیقه شهیده حضور داشته است و شاهد ماجرا بوده است ؛ ثانیاً : بر فرض این که روایت منقطع و از گفته‌های خود ابن عون باشد ، بازهم برای اثبات ادعای ما کفایت می‌کند ؛ زیرا اعتراف شخصی مثل ابن عون که شک او در نزد علمای اهل سنت همانند یقین است و ... ، خود بهترین دلیل برای ما است .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت masaf.ir


  • سید حبیب رضایی

اسناد هجوم به خانه وحی- بخش اول

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۲۲ ب.ظ


اثبات هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از منابع اهل سنت


بسم الله الرحمن الرحیم

روایات بسیاری در کتاب‌های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می‌کند ، خلیفه اول به همراه عده‌ای از دشمنان اهل بیت ، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده‌اند ؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده‌اند .

ما در این جا به چند روایت به نقل از علمای اهل سنت اشاره کرده و فقط چهار روایت ‌: ابن أبی شیبه ، بلاذری ، طبری و روایت پشیمانی ابوبکر در آخرین روزهای زندگیش را از نظر سندی بررسی می‌کنیم .

1 . امام جوینی (730هـ) :

از آن جایی که روایت جوینی اهمیت بیشتری داشت و نیز تصریح به مقتوله بودن صدیقه طاهره دارد ، ما نخست این روایت را نقل و بقیه روایات را بر طبق سال وفات صاحب کتاب ، می‌آوریم .

جوینی « استاد ذهبی » از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روایت می کند :

روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علی بر او وارد شد ، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد ، اشک آلود شد ، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پیامبر گریست . در پی آن دو ، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند ، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد ، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند ، فرمود :

وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة .

فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین‏ .

فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35 .

زمانی که فاطمه را دیدم ، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد ، گویا می‌بینم ذلت وارد خانۀ او شده ،‌ حرمتش پایمال گشته ، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد ، سقط شده ؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند : وا محمداه ! ؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد ،‌ کمک می خواهد ؛ اما کسی به فریادش نمی‌رسد .

او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می‌شود ؛ و در حالی بر من وارد می‌شود که محزون ، گرفتار و غمگین و شهید شده است .

و من در اینجا می‌گویم : خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده ، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند .

ذهبی در شرح حال امام الحرمین جوینی می گوید:

وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاکمل فخر الاسلام صدر الدین ابراهیم بن محمد بن المؤید بن حمویه الخراسانی الجوینى ... وکان شدید الاعتناء بالروایة وتحصیل الاجزاء حسن القراءة ملیح الشکل مهیبا دینا صالحا .

تذکرة الحفاظ ج 4 ، ص 1505- 1506 ، رقم 24 .

از امام روایت کننده و حدیث گوی یگانه کامل فخر اسلام و صدر دین ابراهیم بن محمد بن الموید بن حمویه الخراسانی الجوینی روایت شنیدم ( درس گرفتم ) ... و وی بسیار به روایات و بدست آوردن کتب حدیثی اهمیت می داد خوش صدا و خوش سیما بود و شخص با هیبت و دین دار و صالحی بود .

2. ابن أبی شیبه (239هـ) :

وی که از استاتید محمد بن اسماعیل بخاری بوده ، در کتاب المصنف می‌گوید :

أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله ( ص ) کان علی والزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله ( ص ) فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم ، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة فقال : یا بنت رسول الله ( ص ) ! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک ، وما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک ، وأیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک ، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت ، قال : فلما خرج عمر جاؤوها فقالت : تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه ... .

المصنف ، ج8 ، ص 572 .

هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند ، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند ، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اى دختر رسول خدا ! محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند .

این جمله را گفت و بیرون رفت ، وقتى على (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند ، دخت گرامى پیامبربه على (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود ، خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد !

ابن أبی شیه سند روایت را این گونه نقل می‌کند :

حدثنا محمد بن بشر نا عبید الله بن عمر حدثنا زید بن أسلم عن أبیه أسلم

بررسی سند روایت :

محمد بن بشر :

مزی در تهذیب الکمال در باره وی می‌گوید :

قال عثمان بن سعید الدارمى ، عن یحیى بن معین : ثقة .

و قال أبو عبید الآجرى : سألت أبا داود عن سماع محمد بن بشر من سعید بن أبى عروبة فقال : هو أحفظ من کان بالکوفة .

تهذیب الکمال ، ج24 ، ص533 .

ابو عبید گوید : از داود سؤال کردم از روایت محمد بن بشیر از سعید بن أبی عروبه ، گفت : او از نظر حفظ از تمامی کوفیان برتر بوده است .

و ابن حجر در تهذیب التهذیب می‌نویسد :

و کان ثقة ، کثیر الحدیث .

و قال النسائى ، و ابن قانع : ثقة .

و قال ابن شاهین فى " الثقات " : قال عثمان بن أبى شیبة : محمد بن بشر ثقة ثبت .

تهذیب التهذیب ، ج9 ، ص 74 .

عبید الله بن عمر بن حفص بن عاصم بن عمر بن الخطاب :

مزی در تهذیب الکمال در باره وی می‌نویسد :

و قال أبو حاتم : سألت أحمد بن حنبل عن مالک ، و عبید الله بن عمر ، و أیوب أیهم أثبت فى نافع ؟ فقال : عبید الله أثبتهم وأحفظهم وأکثرهم روایة .

و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل : قال یحیى بن معین : عبید الله بن عمر من الثقات .

و قال أبو زرعة ، و أبو حاتم : ثقة .

و قال النسائى : ثقة ثبت .

و قال أبو بکر بن منجویه : کان من سادات أهل المدینة و أشراف قریش فضلا و علما و عبادة و شرفا و حفظا و إتقانا .

تهذیب الکلمال ، ج19 ، ص127 .

و ابن حجر در تهذیب التهذیب می‌نویسد :

قال ابن منجویه : کان من سادات أهل المدینة و أشراف قریش : فضلا و علما و عبادة و شرفا و حفظا و إتقانا . )

و قال أحمد بن صالح : ثقة ثبت مأمون ، لیس أحد أثبت فى حدیث نافع منه .

تهذیب التهذیب ، ج7 ، ص 40 .

زید بن أسلم القرشى العدوى :

وی از روات ، بخاری ، مسلم و بقیه صحاح سته اهل سنت است ؛ از این رو در وثاقت این شخص ، هیچ تردیدی وجود ندارد .

مزی در تهذیب الکمال در باره وی می‌نویسد :

و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل عن أبیه ، و أبو زرعة ، و أبو حاتم ، و محمد بن سعد ، و النسائى ، و ابن خراش : ثقة .

و قال یعقوب بن شیبة : ثقة من أهل الفقه والعلم ، و کان عالما بتفسیر القرآن ، له کتاب فیه تفسیر القرآن .

تهذیب الکمال ، ج10 ، ص17 .

أسلم القرشى العدوى ، أبو خالد و یقال أبو زید ، المدنى ، مولى عمر بن الخطاب :

وی نیز از روات بخاری ، مسلم و بقیه صحاح ا هل سنت و از صحابه است و از آن‌جایی که تمامی صحابه از دیدگاه اهل سنت ، عادل هستند ، در وثاقت وی نمی توانند تردید کنند .

مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد :

أدرک زمان النبى صلى الله علیه وسلم .

و قال العجلى : مدینى ثقة من کبار التابعین . و قال أبو زرعة : ثقة .

تهذیب الکمال ،‌ ج2 ، ص530 .

در نتیجه سند این روایت صحیح است .

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) و سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

متن کامل و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا(سلام الله علیها)

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۴۹ ب.ظ



در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، به مسجد پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در آمد.

سپس لحظه‏ اى سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود:

حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ.

و گواهى می دهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز می باشند.

موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بی‌‏آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده‌‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.

و گواهى می دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکی‌ها به سر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه‏‌اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات.

اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ، فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَقاً فی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها.

فَاَنارَ اللَّهُ بِاَبی‏مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ.

ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.

ثم التفت الى اهل المجلس و قالت: فیکُمْ، وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْکُمْ، وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْکُمْ: کِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ، بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ، مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ.

بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ.

فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِما مَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ.

وَ الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَ صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْساءً فِی الْعُمْرِ وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حِقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکائیلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ.

اَنْتُمْ عِبادَ اللَّهِ نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ، وَ اُمَناءُ اللَّهِ عَلى اَنْفُسِکُمْ، وَ بُلَغاؤُهُ اِلَى الْاُمَمِ، زَعیمُ حَقٍّ لَهُ

او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قطعى‌اش را امضا و مقدّراتش را اجرا نماید، و آن حضرت امّت‌ها را دید که در آئین‌هاى مختلفى قرار داشته، و در پیشگاه آتش‌هاى افروخته معتکف شده و بت‏‌هاى تراشیده شده را پرستنده، و خداوندى که شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منکرند.

پس خداى بزرگ بوسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى‏‌هاى آن را روشن، و مشکلات قلبها را برطرف، و موانع رؤیت دیده‏‌ها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان کرده،و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود.

تا هنگامى که خداوند او را به سوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و آزادى و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان نیکوکار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودى پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و امینش و بهترین خلق و برگزیده‏‌اش باد، و سلام و رحمت و برکات الهى بر او باد.

آن گاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:

شما اى بندگان خدا پرچمداران امر و نهى او، و حاملان دین و وحى او، و امین‌هاى خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او بسوى امّت‌هایید، زمامدار حق در میان شما بوده، و پیمانى است که از پیشاپیش بسوى تو فرستاده، و باقیمانده‏‌اى است که براى شما باقى گذارده، و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّت‌هاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشکار، ظواهر آن جلوه‏‌گر می‌‏باشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیّت از او خشنودى الهى را باعث مى‏‌گردد، و شنیدن آن راه نجات است. بوسیله آن مى‏‌توان به حجّت‌هاى نورانى الهى، و واجباتى که تفسیر شده، و محرّماتى که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهی‌هاى جلوه‏‌گرش و برهان‌هاى کافیش و فضائل پسندیده‏‌اش، و رخصت‌هاى بخشیده شده‏‌اش و قوانین واجبش دست یافت.

پس خداى بزرگ ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص، و حج را براى استحکام دین، و عدالت‏‌ورزى را براى التیام قلب‌ها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملت‌ها، و امامتمان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد.

وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِصْمَةِ، وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ اِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبوُبِیَّةِ. فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنَّهُ اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.

ثم قالت: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی‏مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً، لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ. فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ،وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ. فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَجُفُّ الْاَصْنامَ وَ یَنْکُثُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَ لَّوُا الدُّبُرَ.

و امر به معروف را براى مصلحت جامعه، و نیکى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خون‌ها، و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در کیل و وزن را براى رفع کم‏‌فروشى مقرر فرمود.

و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترک دزدى را براى پاکدامنى قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانه‏‌پرستى خالص شوند.

پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک مى‏‌ترسند. آنگاه فرمود: اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز می‌گویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنج‌هاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است.

پس اگر او را بشناسید می‌دانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم.

رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کناره‏‌گیرى کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو بسوى پروردگارشان دعوت نمود، بت‌ها را نابود ساخته، و سر کینه‏‌توزان را مى‌‏شکند، تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند.

حَتَّى تَفَرََّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُ‏الدّینِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ. وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِی‏ءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَاَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ. کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِی‏ءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللَّهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِ‏اللَّهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.

تا آن گاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطان‌ها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره‏‌هاى کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهان‌هاى شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهى که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.

و شما بر کناره پرتگاهى از آتش قرار داشته، و مانند جرعه‏‌اى آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتش‏زن‌ه‏اى بودید که بلافاصله خاموش مى‌‏گردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبى مى‏‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده مى‏‌کردید، خوار و مطرود بودید، مى‌‏ترسیدند که مردمانى که در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا خداى تعالى بعد از چنین حالاتى شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگ‌هاى عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتی‌ها کشیدید.

هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمى‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‌‏کرد، باز نمى‏‌گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به کمر بسته، نصیحت‏گر، تلاشگر، و کوشش‏کننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏‌کننده نمى‏‌هراسید. و این در هنگامه‏‌اى بود که شما در آسایش زندگى مى‏‌کردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مى‌‏بردید تا ناراحتى‌‏ها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد مى‌‏کردید، و به هنگام نبرد فرار می نمودید.

فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِکُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِکُمْ.

هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ، وَ کَیْفَ بِکُمْ، وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ.

و آن گاه که خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین کهنه، و سکوت گمراهان شکسته، و پست رتبه‏‌گان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانه‏‌هایتان بیامد، و شیطان سر خویش را از مخفى‌‏گاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده کرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن آماده‌اید، آنگاه از شما خواست که قیام کنید، و مشاهده کرد که به آسانى این کار را انجام مى‌‏دهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناک هستید، پس بر شتران دیگران نشان زدید، و بر آبى که سهم شما نبود وارد شدید.

این در حالى بود که زمانى نگذشته بود، و موضع شکاف زخم هنوز وسیع بود، و جراحت التیام نیافته، و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید که از فتنه مى‌‏هراسید، آگاه باشید که در فتنه قرار گرفته‏‌اید، و براستى جهنم کافران را احاطه نموده است.

این کار از شما بعید بود، و چطور این کار را کردید، به کجا روى مى‌‏آوردید، در حالى که کتاب خدا رویاروى شماست، امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بى‌‏رغبتى به آن را خواهانید؟ یا بغیر قرآن حکم مى‌‏کنید؟ که این براى ظالمان بدل بدى است، و هرکس غیر از اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَیْثَ اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتَها، وَ یَسْلَسَ قِیادَها،ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَ قْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، وَ اِطْفاءِ اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ، وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِاَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمَدى، وَ وَخْزِالسنان‏فى‏الحشا.وَ اَنْتُمُ الانَ تَزَْعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ، وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ، أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ.اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبی‏قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» (1) وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، (2) وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ببَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ»، (3) وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»، (4) وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ». (5)

وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ.

فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ.

ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت:

آن گاه آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و کشیدن آن سهل گردد، پس آتش‏گیره‏ ها را افروخته‌‏تر کرده، و به آتش دامن زدید تا آن را شعله‏‌ور سازید، و براى اجابت نداى شیطان، و براى خاموش کردن انوار دین روشن خدا، و از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید، به بهانه خوردن، کف شیر را زیر لب پنهان می‌خورید، و براى خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏‌ها و درختان کمین گرفته و راه مى‌‏رفتید، و ما باید بر این امور که همچون خنجر برّان و فرورفتن نیزه در میان شکم است، صبر کنیم.

و شما اکنون گمان می‌برید که براى ما ارثى نیست، آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمی دانید؟ در حالى که براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم.

اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم. امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید، آیا قرآن نمی‌گوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‌‏کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و مى‌‏فرماید: «هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران».

و شما گمان مى‌‏برید که مرا بهره‌‏اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه‌‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می‌گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمی‌دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد.

چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده‏‌گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می برند، و پشیمانى به شما سودى نمی‌رساند، و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل می‌شود. آن گاه رو بسوى انصار کرده و فرمود:

یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما کانَ رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟ فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ، وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ اُعْلِنَ بِها، کِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیَتِکُمْ، وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ، یَهْتِفُ فی اَفْنِیَتِکُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ.«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ

فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرینَ». (6)

ایهاً بَنی‏قیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ.

قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ، وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ، وَاَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ بُؤْساً لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ.اَلا، وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ.اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ.فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ.فأجابها أبوبکر عبداللَّه بن عثمان، و قال:

اى گروه نقباء، و اى بازوان ملت، اى حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهل‏ انگارى از دادخواهى من چرا؟ آیا پدرم پیامبر نمی‌فرمود: «حرمت هرکس در فرزندان او حفظ می‌شود»، چه به سرعت مرتکب این اعمال شدید، و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروریخت، در صورتى که شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن می‌کوشیم هست، و نیرو براى حمایت من در این مطالبه و قصدم می باشد.

آیا می‌گوئید محمد صلى اللَّه علیه و آله بدرود حیات گفت، این مصیبتى است بزرگ و در نهایت وسعت، شکاف آن بسیار، و درز دوخته آن شکافته، و زمین در غیاب او سراسر تاریک گردید، و ستارگان بی‌فروغ، و آرزوها به ناامیدى گرائید، کوه‌ها از جاى فروریخت، حرمت‌ها پایمال شد، و احترامى براى کسى پس از وفات او باقى نماند.

به خدا سوگند که این مصیبت بزرگتر و بلیّه عظیم‏تر است، که همچون آن مصیبتى نبوده و بلاى جانگدازى در این دنیا به پایه آن نمی رسد، کتاب خدا آن را آشکار کرده است، کتاب خدایى که در خانه‏‌هایتان، و در مجالس شبانه و روزانه‏‌تان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگى آن را مى‌‏خوانید، این بلائى است که پیش از این به انبیاء و فرستاده شدگان وارد شده است، حکمى است حتمى، و قضائى است قطعى، خداوند می فرماید: محمد پیامبرى است که پیش از وى پیامبران دیگرى درگذشتند، پس اگر او بمیرد و یا کشته گردد به عقب برمى‌‏گردید، و آنکس که به عقب برگردد به خدا زیانى نمی‌رساند، و خدا شکرکنندگان را پاداش خواهد داد».

اى پسران قیله- گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا می‌بینید و سخن مرا می شنوید، و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید، و داراى نفرات و ذخیره‏ اید، و داراى ابزار و قوه‏ اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما می رسد ولى جواب نمی‌دهید، و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمی رسید، در حالى که به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف می باشید، و شما برگزیدگانى بودید که انتخاب شده، و منتخباتى که براى ما اهل‏بیت برگزیده شدید!

با عرب پیکار کرده و متحمّل رنج و شدت‌ها شدید، و با امتها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بوده و شما فرمانبردار، تا آسیاى اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعره‏ هاى شرک‏ آمیز خاموش شده، و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش و دعوت نداى هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دین کاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده، و پس از آشکارى خود را مخفى گرداندید، و بعد از پیشقدمى عقب نشستید، و بعد ایمان شرک آوردید.

واى بر گروهى که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارد در حالى که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید.

آگاه باشید مى‌‏بینم که به تن‏آسائى جاودانه دل داده، و کسى را که سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته‏‌اید، با راحت‌‏طلبى خلوت کرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده‏‌اید، در اثر آن آنچه را حفظ کرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید را بازگرداندند، پس بدانید اگر شما و هرکه در زمین است کافر شوید، خداى بزرگ از همگان بى‌‏نیاز و ستوده است. آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود، به سستى پدید آمده در اخلاق شما، و بى‏‌وفائى و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لیکن اینها جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینه‏‌ام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏‌دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله‌‏ور خدا که بر قلبها احاطه مى‌‏یابد متصل است. آنچه مى‌‏کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کار خود را مى‏‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى‌‏بریم.

آنگاه ابوبکر پاسخ داد:

یا بِنْتَ رَسُولِ‏اللَّهِ! لَقَدْ کانَ اَبُوکِ بِالْمُؤمِنینَ عَطُوفاً کَریماً، رَؤُوفاً رَحیماً، وَ عَلَى الْکافِرینَ عَذاباً اَلیماً وَ عِقاباً عَظیماً، اِنْ عَزَوْناهُ وَجَدْناهُ اَباکِ دُونَ النِّساءِ، وَ اَخا اِلْفِکِ دُونَ الْاَخِلاَّءِ، اثَرَهُ عَلى کُلِّ حَمیمٍ وَ ساعَدَهُ فی کُلِّ اَمْرٍ جَسیمِ، لا یُحِبُّکُمْ اِلاَّ سَعیدٌ، وَ لا یُبْغِضُکُمْ اِلاَّ شَقِیٌّ بَعیدٌ.

فَاَنْتُمْ عِتْرَةُ رَسُولِ‏اللَّهِ الطَّیِّبُونَ، الْخِیَرَةُ الْمُنْتَجَبُونَ، عَلَى الْخَیْرِ اَدِلَّتُنا وَ اِلَى الْجَنَّةِ مَسالِکُنا، وَ اَنْتِ یا خِیَرَةَ النِّساءِ وَ ابْنَةَ خَیْرِ الْاَنْبِیاءِ، صادِقَةٌ فی قَوْلِکِ، سابِقَةٌ فی وُفُورِ عَقْلِکِ، غَیْرَ مَرْدُودَةٍ عَنْ حَقِّکِ، وَ لا مَصْدُودَةٍ عَنْ صِدْقِکِ.

وَ اللَّهِ ما عَدَوْتُ رَأْىَ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ لا عَمِلْتُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، وَ الرَّائِدُ لا یَکْذِبُ اَهْلَهُ، وَ اِنّی اُشْهِدُ اللَّهَ وَ کَفى بِهِ شَهیداً، اَنّی سَمِعْتُ رَسُولَ‏اللَّهِ یَقُولُ: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْاَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةًّ، وَ لا داراً وَ لا عِقاراً، وَ اِنَّما نُوَرِّثُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ الْعِلْمَ وَ النُّبُوَّةَ، وَ ما کانَ لَنا مِنْ طُعْمَةٍ فَلِوَلِیِّ الْاَمْرِ بَعْدَنا اَنْ یَحْکُمَ فیهِ بِحُکْمِهِ».

اى دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وى در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وى را بر هر دوستى برترى داد، و او نیز در هر کار بزرگى پیامبر را یارى نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نم‌‏دارند، و تنها بدکاران شما را دشمن می‌‏شمرند.

پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوى بهشت رهنمون بودید، و تو اى برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهى شد و از گفتار صادقت مانعى ایجاد نخواهد گردید.

و بخدا سوگند از رأى پیامبر قدمى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکرده‏‌ام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمى‌‏گوید، و خدا را گواه مى‏‌گیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمى‌‏گذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مى‌‏نهیم، و آنچه از ما باقى مى‌‏ماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید.»

وَ قَدْ جَعَلْنا ما حاوَلْتِهِ فِی الْکِراعِ وَ السِّلاحِ، یُقاتِلُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ وَ یُجاهِدُونَ الْکُفَّارَ، وَ یُجالِدُونَ الْمَرَدَةَ الْفُجَّارَ، وَ ذلِکَ بِاِجْماعِ الْمُسْلِمینَ، لَمْ اَنْفَرِدْ بِهِ وَحْدى،وَ لَمْ اَسْتَبِدْ بِما کانَ الرَّأْىُ عِنْدى، وَ هذِهِ حالی وَ مالی، هِیَ لَکِ وَ بَیْنَ یَدَیْکِ، لا تَزْوى عَنْکِ وَ لا نَدَّخِرُ دُونَکِ، وَ اَنَّکِ، وَ اَنْتِ سَیِّدَةُ اُمَّةِ اَبیکِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّیِّبَةُ لِبَنیکِ، لا یُدْفَعُ مالَکِ مِنْ فَضْلِکِ، وَ لا یُوضَعُ فی فَرْعِکِ وَ اَصْلِکِ، حُکْمُکِ نافِذٌ فیما مَلَّکَتْ یَداىَ، فَهَلْ تَرَیِنَّ اَنْ اُخالِفَ فی ذاکَ اَباکِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ).

فقالت:

سُبْحانَ‏اللَّهِ، ما کانَ اَبی رَسُولُ‏اللَّهِ عَنْ کِتابِ اللَّهِ صادِفاً، وَ لا لِاَحْکامِهِ مُخالِفاً، بَلْ کانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ، وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِما بُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ، هذا کِتابُ اللَّهِ حُکْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ».

و ما آنچه را که مى‏‌خواهى در راه خرید اسب و اسلحه قرار دادیم، تا مسلمانان با آن کارزار کرده و با کفّار جهاد نموده و با سرکشان بدکار جدال کنند، و این تصمیم به اتفاق تمام مسلمانان بود، و تنها دست به این کار نزدم، و در رأى و نظرم مستبدّانه عمل ننمودم، و این حال من و این اموال من است که براى تو و در اختیار توست، و از تو دریغ نمى‌‏شود و براى فرد دیگرى ذخیره نشده، توئى سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاک براى فرزندانت، فضائلت انکار نشده، و از شاخه و ساقه‌‏ات فرونهاده نمى‌‏گردد، حُکمت در آنچه من مالک آن هستم نافذ است، آیا مى‌‏پسندى که در این زمینه مخالف سخن پدرت عمل کنم.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:

پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا روى‌‏گردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مى‌‏نمود، آیا مى‏‌خواهید علاوه بر نیرنگ و مکر به زور او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دام‌هائى که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمى است عادل، و ناطقى است که بین حق و باطل جدائى مى‏‌اندازد، و مى‌‏فرماید:- زکریا گفت: خدایا فرزندى به من بده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و مى‌‏فرماید: «سلیمان از داود ارث برد».

بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، کَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ.

فقال أبوبکر:

صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَتْ اِبْنَتُهُ، مَعْدِنُ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدى وَ الرَّحْمَةِ، وَ رُکْنُ الدّینِ، وَ عَیْنُ الْحُجَّةِ، لا اَبْعَدُ صَوابَکِ وَ لا اُنْکِرُ خِطابَکِ، هؤُلاءِ الْمُسْلِمُونَ بَیْنی وَ بَیْنَکِ قَلَّدُونی ما تَقَلَّدْتُ، وَ بِاتِّفاقٍ مِنْهُمْ اَخَذْتُ ما اَخَذْتُ، غَیْرَ مَکابِرٍ وَ لا مُسْتَبِدٍّ وَ لا مُسْتَأْثِرٍ، وَ هُمْ بِذلِکَ شُهُودٌ.

فالتفت فاطمة علیهاالسلام الى النساء، و قالت:

مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ،

و خداوند در سهمیه‏‌هائى که مقرر کرد، و مقادیرى که در ارث تعیین فرمود، و بهره‏‌هائى که براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده، که بهانه‏‌هاى اهل باطل، و گمان‌ها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چاره‌‏اى ندارم، و خداوند در آنچه مى‏‌کنید یاور ماست.

ابوبکر گفت:

خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، که معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین و سرچشمه حجت و دلیل مى‌‏باشد و راست مى‏‌گوید، سخن حقّت را دور نیفکنده و گفتارت را انکار نمى‌‏کنم، این مسلمانان بین من و تو حاکم هستند، و آنان این حکومت را بمن سپردند، و به تصمیم آنها این منصب را پذیرفتم، نه متکبّر بوده و نه مستبدّ به رأى هستم، و نه چیزى را براى خود برداشته‏‌ام، و اینان همگى گواه و شاهدند.

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:

اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می‌گیرید، آیا در قرآن نمى‌‏اندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده، و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده، و بد راهى را به او نشان داده، و با بدچیزى معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پرده‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمى‌‏کردید و براى شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.

وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ.

ثم عطفت على قبر النبیّ صلى اللَّه علیه و آله، و قالت:

قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ - لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرِ الْخُطَبُ

اِنَّا فَقَدْ ناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها - وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ

وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ - عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ

اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ - لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ

تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا - لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ

وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیْکَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى‏الْعِزَّةِ الْکُتُبُ

سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر کرد و فرمود:

بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى‌‏کرد.

ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند.

هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما.

مردانى چند از امت تو همین که رفتى، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏‌ها را آشکار کردند.

بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد.

تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل مى‏گردید.

وَ کانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُؤْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ

فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ الْکُتُبُ

ثم انکفأت علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه‏السلام یتوقّع رجوعها الیه و یتطلّع طلوعها علیه، فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لامیرالمؤمنین علیهماالسلام:

یَابْنَ اَبی‏طالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنینِ، نَقَضْتَ قادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخانَکَ ریشُ الْاَعْزَلِ.

هذا اِبْنُ اَبی‏قُحافَةَ یَبْتَزُّنی نِحْلَةَ اَبی وَ بُلْغَةَ ابْنَىَّ! لَقَدْ اَجْهَرَ فی خِصامی وَ اَلْفَیْتُهُ اَلَدَّ فی کَلامی حَتَّى حَبَسَتْنی قیلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وَصْلَها، وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونی طَرْفَها، فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ، خَرَجْتُ کاظِمَةً، وَ عُدْتُ راغِمَةً.

اَضْرَعْتَ خَدَّکَ یَوْمَ اَضَعْتَ حَدَّکَ، اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشت التُّرابَ، ما کَفَفْتَ قائِلاً وَ لا اَغْنَیْتَ باطلاً وَ لا خِیارَ لی، لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هَنیئَتی وَ دُونَ ذَلَّتی، عَذیرِىَ اللَّهُ مِنْکَ عادِیاً وَ مِنْکَ حامِیاً.

جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد.

اى کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتى و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد.

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت و حضرت على علیه‏‌السلام در انتظار او به سر برده و منتظر طلوع آفتاب جمالش بود، وقتى در خانه آرام گرفت به حضرت على علیه‏السلام فرمود:

اى پسر ابوطالب! همانند جنین در شکم مادر پرده‏‌نشین شده، و در خانه اتهام به زمین نشسته‌‏اى، شاه‏پرهاى شاهین را شکسته، و حال آنکه پرهاى کوچک هم در پرواز به تو خیانت خواهد کرد. این پسر ابى‌‏قحافه است که هدیه پدرم و مایه زندگى دو پسرم را از من گرفته است، با کمال وضوح با من دشمنى کرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه‏‌توز دیدم، تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم‏‌پوشى کردند، نه مدافعى دارم و نه کسى که مانع از کردار آنان گردد، در حالى که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم.

آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادى همان روز خویشتن را خانه‌‏نشین نمودى، تو شیرمردى بودى که گرگان را مى‏‌کشتى، و امروز بر روى زمین آرمیده‏‌اى، گوینده‏‌ا‌ى را از من دفع نکرده، و باطلى را از من دور نمى‌‏گردانى، و من از خود اختیارى ندارم، اى کاش قبل از این کار و قبل از اینکه این چنین خوار شوم مرده بودم، از اینکه اینگونه سخن مى‏‌گویم خداوندا عذر مى‌‏خواهم، و یارى و کمک از جانب توست.

وَیْلاىَ فی کُلِّ شارِقٍ، وَیْلاىَ فی کُلِّ غارِبٍ، ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ، شَکْواىَ اِلى اَبی وَ عَدْواىَ اِلى رَبّی، اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً، وَ اَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْکیلاً.

فقال امیرالمؤمنین علیه‏السلام:

لا وَیْلَ لَکِ، بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِکِ، نَهْنِهْنی عَنْ وُجْدِکِ، یا اِبْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَیْتُ عَنْ دینی، وَ لا اَخْطَأْتُ مَقْدُورى، فَاِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ، وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ، وَ ما اُعِدَّ لَکِ اَفْضَلُ مِمَّا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللَّهَ. فقالت: حَسْبِیَ اللَّهُ، و أمسکت.

از این پس واى بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنیا رفت، و بازویم سست شد، شکایتم بسوى پدرم بوده و از خدا یارى مى‌‏خواهم، پروردگارا نیرو و توانت از آنان بیشتر، و عذاب و عقابت دردناکتر است.

حضرت على علیه‏‌السلام فرمود: شایسته تو نیست که واى بر من بگوئى، بلکه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزیده خدا و اى باقیمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، من در دینم سست نشده و از آنچه در حدّ توانم است مضائقه نمى‌‏کنم، اگر تو براى گذران روزیت ناراحتى، بدانکه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و کفیل تو امین است، و آنچه برایت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر کن.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا مرا کافى است، آنگاه سکوت کرد . . .

منبع : سایت مصاف masaf.ir

  • سید حبیب رضایی

امام خمینی و جریان ملی‌گرایی

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۵۳ ب.ظ





بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه هایی در بین اقشار جامعه رواج پیدا کرد که می‌توانست مسیر انقلاب را به کلی تغییر دهد؛ از جمله آن رویکرها می‌توان به ملی‌گرایی(Nationalism) اشاره کرد. این تعلق ملی، اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور، و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی، و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز از آن‌ها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت‌هامی‌شود.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو_ محسن زیار_ در این نوشتار قصد داریم به بررسی دیدگاه امام خمینی (ره) در خصوص رویکرد ملی‌گرایی (Nationalism) بپردازیم.

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه هایی در بین اقشار جامعه رواج پیدا کرد که می‌توانست مسیر انقلاب را به کلی تغییر دهد؛ از جمله آن رویکرها می‌توان به ملی‌گرایی(Nationalism) اشاره کرد. همانطور که می‌دانید، ملی‌گرایی(Nationalism) نوعی تعلق ملی به کشور است. این تعلق ملی، اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور، و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی، و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز از آن‌ها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت‌هامی‌شود.

 

با التفات به سخنان و مبانی فکری امام خمینی (ره) درمی‌یابیم که نظر ایشان با این رویکرد متفاوت است. آرمان نهایی امام خمینی(ره) درباره رابطه و مناسبات انسانی، رسیدن به امت واحد اسلامی است.

 

تفکر امام خمینی (ره) از آغاز نهضت اسلامی مبتنی بر اندیشه وحدت اسلامی و نگرش امت مدارانه به مسائل جهان اسلام بوده است. ایشان مصالح اسلام و مسلمانان را همواره در کنار مصالح و منافع ملی قرار داده و رفع مشکلات از جامعه مسلمانان را یک اصل مسلم می‌شمردند.

 

نگرش امام به قومیت، ملیت و اندیشه فراملی از ظرافت خاصی برخوردار است، ایشان تا هنگامی به قومیت، حب وطن و احساسات پاک ملی گرایانه ارج می نهد که در قالب یک ایدئولوژی در برابر اسلام قرار نگرفته باشد.[1] امام خمینی (ره) معتقدند تعالیم اسلام ضد نژاد پرستی است؛ در همین باب می‌فرمایند: «اسلام آمده است که بگوید همه نژادها با هم اند، هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضلیت ندارند. فضیلت با تقوا است، فضیلت با تعهد است.»[2]

 

ایشان در یکی دیگر از بیانات خود می‌فرمایند که اسلام برای رفع تبعیض ها آمده است و برای هیچ گروهی ویژگی خاص قرار نداده است:«اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده و برای هیچ گروهی ویژگی خاصی قرار نداده، و تقوا و تعهد به اسلام، تنها کرامت انسان‌ها است و در پناه اسلام و جمهوری اسلامی حق اداره امور داخلی و محلی و رفع هرگونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است.»[3]

 

بنابر این، برتری قومی و نژادی، -که یکی از دلایل مهم ایجاد تفرقه و جنگ های خونین است- از نظر امام خمینی مردود است؛ زیرا این مسئله مخالف صلح بوده و امری است که اساس دعوت پیامبران را برهم می‌زند: «آن چیزی که آنها اصرار دارند این است که ما با هم مجتمع نشویم، ما با هم برادر نباشیم، مسلمان ها در هر کجا که هستند با اشکال مختلفه (باشند)، یک شکل آن ملی گرایی، آن می گوید ملت فارس، آن می گوید ملت عرب، آن می گوید ملت ترک، این ملی گرایی که به این معنا است که هر کشوری، هر زبانی بخواهد مقابل کشور دیگر و زبان دیگر بایستد، این امری است که اساس دعوت پیامبران را به هم می‌زند.»[4]

 

بنابر این امام خمینی ناسیونالیسم منفی را که در صدد برتری قومی، زبانی، نژادی و... است نمی پذیرد. این تفکر باعث تفرقه بین ملت ها گشته و مخالف تعالیم دینی است. ایشان در سخنرانی دیگری، وحدت مسلمانان را ضامن پیشرفت می‌داند و ملی‌گرایی را اساس بدبختی آنان شمرده و از ابزار سلطه استعمارگران می‌داند: «ملی گرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملت های مسلمین قرار می دهد ... اینها نقشه هایی است که مستعمرین کشیده اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند.»[5]

 

امام خمینی ملیت را در صورتی می پذیرد که در سایه تعالیم اسلام باشد؛ بر همین اساس ایشان دفاع از میهن را از واجبات می داند و همواره بر حفظ و یک پارچگی آن تأکید می کردند:«ما ملت را و فداکاری در راه میهن را در سایه اسلام می‌پذیریم. ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می‌کنیم، اما در سایه اسلام، نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت. ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید می کند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است،لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و (پان ایرانیسم).»[6]

 

همچنین اگر ملت گرایی را به معنای حب وطن نیز در نظر بگیریم و ناسیونالیست را کسی بدانیم که دوستدار وطن و سرزمین خود است و سایرین را انسان و همنوع خود می داند نه غیر انسان و غیر همنوع، در این صورت نیز مورد تأیید امام خمینی (ره) است: «حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسأله ای است که در آن حرفی نیست.»[7] به علاوه امام خمینی (ره) با ملی گرایی به معنای استقلال طلبی مردم یک سرزمین برای مقابله با قدرت های استعماری و مستکبران بی گانه، نیز مخالفت نیست. اما ناسیونالیسم غربی که منشأ نژادپرستی دارد و ثمره ای جز تضییع حقوق انسان ها و دفاع از گروه خاصی را نداشته به شدت از سوی امام خمینی(ره) طرد و نفی شده است.

 

پس آنچه که از سخنان امام خمینی(ره) برمی‌آید آن است که اسلام، مسلمین را امت واحده می‌داند و تمام مسلمانان را فارغ از ملیت، قومیت، نژاد با هم برابر و عضو یک جامعه می‌داند. البته به افراد غیر مسلمان نیز توجه می‌کند و برای آنان احترام قائل است.

 

امید است که با پیش رو قرار دادن این نظرات، تمامی تلاش خود را در جهت برپایی حکومت اسلامی و اتحاد امت واحده اسلامی به خرج دهیم تا مقدمات ظهور حضرت صاحب‌الامر(عج) را مهیا نماییم.

 

 

[1] تبیان، قومیت، ملیت و اندیشه فراملی از دیدگاه امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385

[2] همان، ج 13، ص 88، سخنرانی درجمع اعضای کنگره آزادی قدس 18/5/59

[3] صحیفه امام، ج 11، ص 56 پیام به خواهران و برادران کرد 26/8/58.

[4] همان، ج 15، ص471، سخنرانی در جمع اقشار مردم به مناسبت هفته وحدت 20/10/60

[5] همان، ج13، ص88، سخنرانی در جمع اعضای کنگره آزادی قدس 18/5/59

[6] همان، ج10، ص 123-124، سخنرانی در جمع هیئت فاطمیون،4/7/58

[7] همان، ج 13، ص209


منبع : خبرگزاری دانشجو

  • سید حبیب رضایی

مهمترین جمله رهبر انقلاب در سال ۹۳ انتخاب شد

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ


«ملت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیستها است.» این جمله امام خامنه‌ای در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» به عنوان مهمترین و به‌یادماندنی‌ترین جمله رهبر انقلاب اسلامی در سال ۹۳ از نگاه مردم انتخاب شد.




در نظرسنجی‌ای که از هفدهم تا بیست‌و‌ششم اسفندماه توسط پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR با موضوع مهمترین جمله سال رهبر انقلاب از دید کاربران برگزار شد، مردم، جملات گوناگونی را انتخاب کردند. مجموع حدود ۱۰ هزار نظر دریافت شده نشان میدهد چهار جمله‌ی پرتکرار زیر در میان پاسخ‌ها، مهمترین جملات رهبر انقلاب از نظر کاربران در سال نود و سه هستند:

چهارمین جمله برتر به انتخاب مخاطبان، جمله‌ای بود از نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی درباره دعوت به اسلام: «اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آشنا شوید.»




سومین جمله برتر به انتخاب مخاطبان، جمله‌ای از بیانات رهبر انقلاب در اولین روز سال ۱۳۹۳ در حرم مطهر رضوی بود: «چشم‌مان به دست دشمن نباشد که کی این تحریم را برمیدارد، کی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چه کار میتوانیم بکنیم.»



دومین جمله منتخب مخاطبان، واکنش رهبر انقلاب به گره زدن «مسئله امنیت اسرائیل» به مذاکرات هسته‌ای توسط یکی از طرف‌های مذاکره بود: «امنیت اسرائیل تأمین نخواهد شد چه توافق هسته‌اى بشود و چه نشود.»




و اما مهمترین جمله سال ۹۳ از نظر مردم: رهبر انقلاب در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» ضمن اینکه یکی از وظایف علمای جهان اسلام را  اهتمام به قضیّه‌ى فلسطین خواندند، دولت و ملت ایران را در مسئله دفاع از فلسطین هم‌زبان دانستند و گفتند: «گاهى بعضى از جوانهاى ما که مراجعه میکنند و جوابى نمی‌شنوند، به من نامه مینویسند و التماس میکنند که اجازه بدهید ما برویم در صفوف مقدم با رژیم صهیونیستى بجنگیم. ملت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیست‌ها است.»




نماهنگ: مهمترین جمله امام خامنه ای در سال نود و سه

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
 
منبع :KHAMENEI.IR
  • سید حبیب رضایی

رونمایی از نرم‌افزار تلفن‌همراه KHAMENEI.IR

سید حبیب رضایی | پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ق.ظ


در آستانه فرا رسیدن سال جدید، نرم‌افزار تلفن‌همراه KHAMENEI.IR شامل آرشیو تمامی سخنرانی‌ها و پیام‌های رهبر انقلاب در ۲۵ سال اخیر، برای سیستم‌عامل‌های اندروید(Android) و آی.او.اس (IOS) منتشر شد.



کاربران محترم در این برنامه می‌توانند علاوه بر دریافت به‌لحظه‌ی آخرین رویدادهای مرتبط با رهبر انقلاب، متن کامل تمامی بیانات، پیام‌ها، نامه‌ها و خاطرات ایشان از سال ۶۸ تا امروز را به صورت آفلاین و با قابلیت جستجوی پیشرفته، بر روی گوشی تلفن همراه خود داشته باشند.
دسترسی آسان به محصولات و تولیدات KHAMENEI.IR از جمله پیامک‌های خبری و تصاویر دیدارها، کلیپ‌های صوتی و متن زندگی‌نامه از دیگر امکانات این نرم‌افزار است.


این برنامه را از پیوندهای زیر دریافت کنید. اندروید | آی‌او‌اس


 


منبع : KHAMENEI.IR



  • سید حبیب رضایی


مطابق با فتاوای آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای؛ توسط حجت‌الاسلام ‌و المسلمین فلاح‌زاده

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر مردم آذربایجان، برنامه‌ریزی مناسب برای استفاده‌ی حداکثری از ظرفیت‌ها و منابع داخلی را یکی از راه‌های برون‌رفت از مشکلات اقتصادی برشمردند و تأکید کردند که مردم و همه‌ی کسانی که علاقه‌مند به ایران و آینده‌ی آن هستند و همچنین دستگاه‌های دولتی باید کالاهای خارجی را که مشابه داخلی آن وجود دارد، استفاده نکنند.

با توجه به اهمیت موضوع سبک خرید و مصرف کالا که رهبر انقلاب در این دیدار اشاره کردند و همزمان با فرارسیدن ایام سال نو، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی فراخوانی اعلام کرد که به پرسش‌های شرعی مخاطبان درباره‌ی «احکام خرید و مصرف، تولید و فروش کالا» مطابق با فتاوای حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای پاسخ می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین فلاح‌زاده -عضو دفتر استفتائات حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای و رئیس مرکز موضوع‌شناسی احکام فقهی- به پرتکرارترین سؤالات مطابق با فتاوای معظم‌له پاسخ داده است که در ادامه متن و فیلم پاسخ‌ ایشان به این سؤالات ارائه می‌شود.

فهرست:
۱. آیا سخنان حضرت آقا درباره‌ی خرید کالای داخلی به معنای فتوای حرمت خرید جنس خارجی در صورت وجود مشابه داخلی است؟ یا اینکه صرفاً یک توصیه است؟ یا اینکه حکم حکومتی است؟
۲. آیا اگر کالایی را به خاطر اینکه ایرانی است بخریم ثواب برده‌ایم؟ چرا؟
۳. منظور از کالای ایرانی دقیقاً چیست؟ اگر اجزای یک کالا در خارج از کشور تولید شده و فقط در کشور ما سر هم می‌شود، می‌توان آن کالا را ایرانی نامید؟
۴. آیا کالاهای تولید داخل که تحت لیسانس کشورهای خارجی هستند، خارجی محسوب می‌شوند؟ خرید این کالاها چه حکمی دارد؟
۵. «مشابه داخلی داشتن» کالاهای خارجی به چه معناست؟
۶. با توجه به اینکه برخی لوازم و قطعات، ساخت کشورهایی هستند که آن کشورها دشمن ما محسوب می‌شوند، آیا خرید آن کالاها جایز است؟
۷. برخی از کالاها وجود دارد که گفته می‌شود برند آنها صهونیستی بوده و مقداری از سودش به جیب رژیم اشغالگر قدس می‌رود، اما از سوی دیگر این کالاها به طور کاملاً رسمی و قانونی در کشور تولید و خرید و فروش می‌شوند. در این میان وظیفه‌ی مردم چیست؟
۸. اگر به هر دلیلی کسی کالایی خارجی که مشابه داخلی دارد را خرید، آیا استفاده از آن کالا جایز است؟
۹. در صورتی که اجناس غیر ایرانی را برای ما هدیه آورده باشند، حکم استفاده از آن کالا چیست؟
۱۰. بعضی از کالاهایی که تولید داخل است، کیفیت خوبی ندارند و در صورت خرید، باید بعد از مدتی آن را تعویض کنیم؛ با این حال آیا صرف اینکه کالایی ایرانی است باید آن را بخریم؟
۱۱. خرید برخی محصولات تولید داخل به دلیل پایین بودن کیفیت‌شان، باعث خسارت می‌گردد؛ آیا در این صورت خرید کالای خارجی جایز است؟
۱۲. اگر پزشک گفته باشد که از یک داروی خارجی استفاده کنید و از این دارو نسخه‌ی ایرانی هم وجود داشته باشد، در اینجا تکلیف چیست؟
۱۳. آیا نرم‌افزارها هم به‌مثابه کالا هستند و حکم خرید کالای ایرانی در مورد آنها هم وجود دارد؟

۱۴. خرید از فروشنده‌ی غیرمسلمان چه حکمی دارد؟ آیا خرید از فروشنده‌ی‌ مسلمان ارجحیت دارد؟
۱۵. حکم کلی قاچاق کالا چیست؟ اگر این کالا لباس باشد، آیا می‌توان با آن نماز خواند؟
۱۶. آیا خرید از دست‌فروشان یا افرادی که اهل تخلف در معامله هستند حرام است؟
۱۷. خانواده‌ام مشغول خرید جهیزیه برای من هستند، هرچه از آنها خواهش می‌کنم که اجناس را ایرانی بخرند تأثیری ندارد. آیا باید در مقابل این کار آنها بایستم یا حرف رهبرم را زمین بگذارم؟
۱۸. فروشنده مجاز است چند درصد سود روی قیمتی که کالا را خریداری کرده بکشد و آنها را بفروشد؟
۱۹. اگر شخصی کالای معیوبی را مرمت کند به‌طوری‌که عیب آن پوشانده شود و بعد بفروشد، حکم آن چیست؟
۲۰. اینجانب در مغازه‌ام کالای تولید ایران را که برند خارجی دارد می‌فروشم. آیا این کار جایز است؟
۲۱. آیا فقط خرید جنس خارجی اشکال دارد؟ یعنی آیا فروش جنس خارجی در مغازه بلااشکال است؟

۲۲. آیا اگر تولیدکننده برای ارزان شدن محصول از مواد اولیه‌ی نامرغوب استفاده کند اشکال دارد؟

۲۳. بعضی از شرکت‌ها به علت نداشتن رقیب در عرصه‌ی داخلی، کالاهای بی‌کیفیت را به مردم عرضه می‌کنند. آیا در این موارد ورود محصولات خارجی برای ارتقای سطح محصولات داخلی بهتر نیست؟


۱. آیا سخنان حضرت آقا درباره‌ی خرید کالای داخلی به معنای فتوای حرمت خرید جنس خارجی در صورت وجود مشابه داخلی است؟ یا اینکه صرفاً یک توصیه است؟ یا اینکه حکم حکومتی است؟ در هر صورت چه نسبتی با نظرات دیگر مراجع تقلید دارد؟
اگرچه اینجا نمی‌توانیم بگوییم که این فتوای شرعی است و اگر کسی یک مورد کالای خارجی خریده و بخواهد استفاده کند، او مرتکب کار حرام و گناه شده است، اما از طرف دیگر هم نمی‌توانیم این سخنان را یک توصیه‌ی ساده تلقی کنیم. ایشان در بیاناتشان تعبیر «باید» داشتند اما «باید» به معنای حرمت فقهی نیست. ولی به هر حال همه‌ی کسانی که نظر حضرت آقا برایشان محترم است یا به کشورشان و تقویت اقتصاد کشورشان علاقه دارند، به دنبال پیشرفت کشورشان هستند، به این توصیه گوش دهند. فرقی هم نمی‌کند که این افراد مقلد مراجع دیگر باشند یا مقلد حضرت آقا. به هر حال مجتهد جامع‌الشرایطی که رهبری جامعه را بر عهده دارند و بر قله‌ی اداره‌ی کشور قرار دارند و از مسائل کشور به خوبی آگاه هستند، یک توصیه‌ای به مردم می‌کنند و مردم اگر پیشرفت کشورشان را می‌خواهند باید به این توصیه گوش دهند.



دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۲. آیا اگر کالایی را به خاطر اینکه ایرانی است بخریم ثواب برده‌ایم؟ چرا؟

اگر قصدتان از خرید کالای ایرانی این باشد که نظر حضرت آقا، مراجع معظم تقلید و دین این است؛ یا به هر حال این کار شما موجب تقویت مسلمانان و اقتصاد مملکت اسلامی شود تا بتوانیم در مقابله با دشمن و تحریم دشمن روی پاهای خودمان بایستیم و استقلال خود را حفظ کنیم، قطعاً این کار شما ثواب دارد.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا

۳. منظور از کالای ایرانی دقیقاً چیست؟ اگر اجزای یک کالا در خارج از کشور تولید شده و فقط در کشور ما سر هم می‌شود، می‌توان آن کالا را ایرانی نامید؟ مصرف کالایی که مشابه ایرانی ندارد، چه حکمی دارد؟
هر چند این سؤال را باید از اهل فن، بازار و تولیدکنندگان پرسید که چه کالایی را ایرانی و چه کالایی را غیرایرانی می‌دانند، اما اجمالاً بسیاری از کالاها در داخل تولید می‌شوند که مواد اولیه‌ یا اجزایش خارجی است؛ و در اینجا طبق مقررات با مجوز قانونی مونتاژ و عرضه می‌شوند، نمی‌توان گفت که این کالاها خارجی هستند، اگرچه در این موارد هم خرید کالایی که صددرصد داخلی است، یعنی متخصصان داخلی آن را طراحی کرده‌اند و می‌سازند بهتر است و این کار به اقتصاد کشور کمک بیشتری می‌کند.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۴. آیا کالاهای تولید داخل که تحت لیسانس کشورهای خارجی هستند، خارجی محسوب می‌شوند؟ خرید این کالاها چه حکمی دارد؟
ممکن است یکسری از اجناس برندش خارجی باشد ولی در داخل تولید بشوند، یا شیوه‌ی تولید خارجی است یا کارخانه‌اش را آنها ساخته‌اند یا تحت لیسانس کشور دیگری باشد، این کالا خارجی محسوب نمی‌شود و خریدش جایز است، مگر اینکه منع قانونی داشته باشد یا بدانیم و مطمئن باشیم که خریداری این کالا موجب کمک به دشمنان می‌شود که در این صورت جایز نیست.


۵. «مشابه داخلی داشتن» کالاهای خارجی به چه معناست؟ یعنی کیفیت و میزان کارایی کالای داخلی و خارجی هم مشابه باشد؟ یا اینکه صرف وجود یک کالای داخلی در بازار با هر کیفیتی ملاک است؟
عرض می‌کنیم وقتی یک کالا خریداری می‌شود به چه غرضی است؟ چه فایده‌ای دارد؟ چه استفاده‌ای از آن می‌شود؟ به عنوان مثال دارو را برای درمان بیماری می‌گیرند، اگر این دارو نمونه‌ی خارجی دارد، نمونه‌ی داخلی هم دارد و نمونه‌ی داخلی همان تأثیر را دارد و با استفاده از آن بیمار درمان می‌شود، اینجا مشابهت وجود دارد. یا مثلاً لوازم منزل مثل بخاری که هر دو نمونه‌ی ایرانی و خارجی گرم‌کننده هستند و به هر حال با خرید این کالا غرض حاصل می‌شود؛ ممکن است گاهی وقت‌ها هم کیفیت مشابه داخلی کمی پایین‌تر باشد، اما با خرید آن غرض حاصل می‌شود.
اما یک وقت است که اگر با خریدن یک کالا واقعاً خریدار متضرر می‌شود و واقع مطلب این است که به او می‌گویند تو مغبون شدی، بی‌خود این کالا را خریدی، آن فایده‌ای را هم که به خاطر آن، این کالا را خریدی ندارد؛ ما به این کالا نمی‌گوییم مشابه.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۶. با توجه به اینکه برخی لوازم و قطعات، ساخت کشورهایی هستند که آن کشورها دشمن ما محسوب شده و از تولید این کالا به آنها سود می‌رسد، آیا خرید آن کالاها جایز است؟
اگر کسانی که از بابت خرید این کالا توسط ما سود می‌برند یا کمکی به آنها می‌شود از دشمنان ما باشند، یعنی کسانی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مثل رژیم غاصب صهیونیستی یا گروه‌های تکفیری که الان در حال جنگ با مسلمین هستند، خریدن آن کالا حرام است؛ اما اگر مطمئن نیستیم که آنها سود می‌برند یا نه، اشکالی ندارد.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۷. برخی از کالاها وجود دارد که گفته می‌شود برند آنها صهونیستی بوده و مقداری از سودش به جیب رژیم اشغالگر قدس می‌رود، اما از سوی دیگر این کالاها به طور کاملاً رسمی و قانونی در کشور تولید و خرید و فروش می‌شوند. پرسش این است که صرف تولید شدن و قانونی بودن تولید و فروش یک کالا در جمهوری اسلامی ایران، به معنی غیرصهیونیستی بودن آن است یا خیر؟ در این میان وظیفه‌ی مردم چیست؟
مشابه این سؤال را در مورد آهنگ‌هایی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود یا آهنگ‌هایی که مجوز نهادهای رسمی را دارد می‌پرسند که آیا صرف این پخش شدن یا مجوز داشتن دلیل بر حلال بودن گوش کردن به آنها است یا نه؟ در جواب گفته می‌شود که صرف پخش شدن یک آهنگ از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران یا داشتن مجوز قانونی دلیل بر حلیت نیست. ممکن است موضوع از مواردی باشد که مسئولین امر تشخیص داده‌اند که آن آهنگ «غنایی» و «مطرب» نیست، اما شما تشخیص دادید که مطرب است، پس شما نباید گوش دهید.
درباره‌ی این موضوع هم یک وقت است که تولید و فروش یک کالا مجوز قانونی دارد، ولی شما در موردی خاص تشخیص‌تان این است که این کالا صهیونیستی است یا برندش متعلق به آنها است یا بهره‌ای به آنها می‌رسد، در این صورت شما مجاز نیستید که آن کالا را خریداری کنید. اما باید دقت کنید که تبلیغات علیه نهادهای رسمی کشور که آنها مجوز قانونی صادر کرده‌اند جایز نیست. شاید تشخیص مسئولین این است که با تولید یا فروش این کالا به صهیونیست‌ها کمک نمی‌شود.
حال اگر شما شک دارید و یقین ندارید که کالایی که در داخل کشور تولید و توزیع می‌شود متعلق به دشمنان یا صهیونیست‌ها هست یا اینکه به آنها کمک می‌شود یا نه، خریدن آن کالا اشکالی ندارد. البته در اینگونه موارد که شک دارید احتیاط خوب است. اما اگر خریداری کردید، مرتکب گناه و حرام نشده‌اید.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۸. اگر به هر دلیلی کسی کالایی خارجی که مشابه داخلی دارد را خرید، آیا استفاده از آن کالا جایز است؟ یا اینکه چون نباید می‌خریده، الان استعمالش هم اشکال دارد؟
این مطلب دو صورت دارد؛ یک وقت این کالا ساخت دشمنان ما است، یعنی متعلق به کسانی است که در حال جنگ با مسلمین هستند مثل دولت غاصب صهیونیستی یا برخی از کشورهایی که الان در حال جنگ اقتصادی با کشور ما هستند و ما را تحریم کرده‌اند. به طور کلی ما نباید به دشمنان‌مان کمک کنیم. اما حکم این مسئله فرق می‌کند:
اگر شخص کالایی را خریده است، مثلاً وسیله‌ی نقلیه‌ای خریده و الان متوجه شده است که این وسیله ساخت و متعلق به دشمنان ما بوده و نبایستی می‌خریده است، حالا آیا می‌تواند از آن استفاده کند یا نه؟ اگر استفاده‌ی شما از آن کالا تبلیغ و ترویج کالای آنها باشد یا به‌نحوی کمک به آنها باشد، این استفاده جایز نیست.
اما اگر دارید استفاده می‌کنید، تبلیغ و ترویجی هم نیست، پولش هم دیگر از دست رفته، اگر هم آن کالا را کنار بگذارید، به‌نحوی اسراف محسوب می‌شود و امکان پس دادن هم وجود ندارد، در اینجا استفاده اشکالی ندارد؛ مگر اینکه مفسده‌ای بر آن مترتب شود، مثلاً اینکه حجم زیادی از آن کالا که مشابه داخلی هم دارد استفاده شود و این کار موجب تضعیف کالای ایرانی شود و ضرر به اقتصاد اسلام و مسلمین بخورد که در این صورت یک حکم ثانوی است و مفسده بر آن مترتب می‌شود. اما تا زمانی که در آن حد نباشد، استفاده از آن کالا اشکالی ندارد.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۹. در صورتی که اجناس غیر ایرانی را برای ما هدیه آورده باشند و خودمان تهیه نکرده باشیم، حکم استفاده از آن کالا چیست؟
کالایی که هدیه آورده‌اند و خارجی است متعلق به کجاست؟ اگر برای صهیونیست‌ها یا دشمنانی است که در حال جنگ با مسلمین یا نظام اسلامی هستند، این استفاده‌ اگر به نحوی تبلیغ یا ترویج آن کالا باشد که دیگران هم تشویق شوند و خریداری کنند، این کار حرام است.
اگر دیگران آن کالا را هدیه آورده‌اند و پس دادنش هم ممکن نیست، در اینگونه موارد اگر بتوانید کالا را نگیرید و آن فرد را هم توجیه کنید که این کالا مربوط به دشمنان است و من به این خاطر استفاده نمی‌کنم و شما هم استفاده نکنید، این خودش نهی از منکر است؛ چون خریدن کالای دشمنانی که در حال جنگ با مسلمین هستند، کمک به دشمنان ما است و کمک به آنها حرام است و کسی که خریداری کند منکَر مرتکب می‌شود و نهی از منکَر بر ما واجب است. یعنی اگر بدانیم که آن شخص هدیه‌دهنده باز هم از این کالا می‌خرد باید او را نهی کنیم؛ این گام اول.
گام دوم زمانی است که دیگر از این مرحله گذشته است؛ او کالا را هدیه آورده و شما متوجه شدید که این کالا مربوط به دشمنان است، اما برگرداندن آن یا ممکن نیست یا اثر و ثمری ندارد، در این صورت استفاده از آن کالا اگر تبلیغ و ترویج آن نشود اشکال ندارد.

۱۰. بعضی از کالاهایی که تولید داخل است، کیفیت خوبی ندارند و در صورت خرید، باید بعد از مدتی آن را تعویض کنیم؛ با این حال آیا صرف اینکه کالایی ایرانی است باید آن را بخریم؟
مسئله این است که ما باید متوجه این مسئله باشیم که زمان ما زمان حساسی است. اگر این تحریم‌ها نبود و خرید کالای خارجی لطمه به اقتصاد کشور نمی‌زد، شاید این مسئله مشکلی نداشت. اما اگر یک نگاه کلان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که الان عصر و زمانی است که خرید کالای خارجی در حالی که نمونه‌ی داخلی وجود دارد به اقتصاد کشور لطمه می‌زند. البته تولیدکنندگان نیز باید دقت بیشتری کنند تا کیفیت کالای آنها بالا برود. حال اگر کیفیت کالای ایرانی مقدار کمی پایین‌تر بود و کالای داخلی در حد کالای خارجی نبود، در آن صورت اگر افراد کالای داخلی را خریداری کنند بهتر و شایسته‌تر است.

۱۱. خرید برخی محصولات تولید داخل به دلیل پایین بودن کیفیت‌شان، باعث خسارت خریدار می‌گردد؛ این در حالی است که خرید نمونه‌های خارجی آنها باعث ایجاد امنیت بیشتر مصرف‌کنندگان می‌شود. آیا در این صورت خرید کالای خارجی جایز است؟
به تولیدکنندگان داخلی توصیه می‌شود که کیفیت کالاها را بالاتر ببرند ولی بخشی از این حرف‌ها تبلیغات سوء است، یعنی اینگونه نیست که کیفیت کالاهای‌ ایرانی همیشه پایین‌تر باشد، حتی در برخی موارد بالاتر است و بعضی افراد همان کالاهای ایرانی را با برند خارجی می‌فروشند، تنها به این خاطر که بعضی افراد نگاه بهتری به کالای خارجی دارند؛ اما این مسئله واقعیت ندارد و توهم بی‌جایی است.
اما بر فرض اینکه کالای داخلی واقعاً کیفیت نداشت و خرید آن موجب خسارت خریدار شود، در اینجا تولیدکننده ضامن است و مسئولیت شرعی دارد؛ در اینجا کسی نمی‌گوید که شما حتماً بروید کالایی را که کیفیت ندارد خریداری کنید، بلکه اگر مشابه داخلی خوبی دارد، شما آن مشابه داخلی بهتر را خریداری کنید تا آن کسی که تولیدکننده‌ی کالای کم‌کیفیت است بفهمد و سعی کند کیفیت کالای خود را ارتقا دهد. این کار یک نمونه‌ی نهی از منکر است.

۱۲. اگر پزشک به ما گفته باشد که از یک داروی خارجی استفاده کنید و ما بدانیم که از این دارو نسخه‌ی ایرانی هم وجود دارد، در اینجا تکلیف چیست؟
اگر می‌دانید که داروی مشابه داخلی با همان کیفیت داروی خارجی یا کیفیت پایین‌تر از آن موجود است و بیماری را درمان می‌کند و مفید است، و اینکه استفاده‌ی شما از داروی داخلی به معنای مخالفت با دستور پزشک محسوب نمی‌شود، مصرف داروی داخلی اشکالی ندارد.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۱۳. آیا نرم‌افزارها هم به‌مثابه کالا هستند و حکم خرید کالای ایرانی در اینجا هم وجود دارد؟
حکم خرید کالای دشمنان که به نحوی کمک به آنها محسوب می‌شود تحت عنوان «اعانه‌ی ظالم» شامل اینجا نیز می‌شود؛ یعنی ما با خریداری یک نرم‌افزار، خدماتی به آنها برسانیم یا به نحوی از این نرم‌افزارها استفاده کنیم که سودش به جیب آنها برود، مثل برخی برنامه‌ها که اصل ورود به آنها و تعداد استفاده‌کنندگان از آنها برای صاحبش مفید است، همین ورود به برنامه هم حرام می‌شود. بنابراین فرقی نمی‌کند که این کالا سخت‌افزار باشد یا نرم‌افزار و این توصیه‌‌ای که گفته‌اند اگر کالایی مشابه داخلی دارد، از کالای خارجی استفاده نکنید، شامل نرم‌افزارها هم می‌شود و باید از نرم‌افزار داخلی استفاده کنید.

۱۴. خرید از فروشنده‌ی غیرمسلمان چه حکمی دارد؟ آیا خرید از فروشنده‌ی‌ مسلمان بر خرید از فروشنده‌ی غیرمسلمان ارجحیت دارد؟
در اینجا دو بحث وجود دارد؛ یک بحث اینکه غیرمسلمانی در داخل کشور اسلامی مثلاً داخل کشور خودمان فروشگاهی دارد، وقتی ما از او خرید می‌کنیم، این کمک به غیرمسلمانان، کمک به دشمنان ما نیست و اقتصاد کشور هم لطمه نمی‌خورد، در اینجا اشکالی ندارد، زیرا از هموطن‌مان کالایی ایرانی یا کالای خارجی مجازی را خریداری کرده‌ایم. منعی هم از نظر فقهی در کار نیست.
اما یک وقت است که ما از باب امر به معروف از مسلمان خرید می‌کنیم تا غیرمسلمان تشویق شود و به اسلام تمایل پیدا کند که این بحث دیگری است.
اما به خودی خود اگر از یک فروشنده‌ی غیرمسلمان که داخل کشورمان کالای ایرانی یا خارجی مجاز می‌فروشد خرید کنیم اشکالی ندارد.

۱۵. حکم کلی قاچاق کالا چیست؟ اگر این کالا لباس باشد، آیا می‌توان با آن نماز خواند؟
هر چیزی را که قانون قاچاق دانسته، خرید و فروش آن از نظر شرعی حرام است و استفاده از آن جایز نیست. به‌طور کلی کالای قاچاق به دو دسته تقسیم می‌شود: یک وقت هم اصل آن کالا ممنوع قانونی بوده و هم از نظر شرعی حرام است، اما یک وقت آن کالا ممنوع شرعی یا قانونی نیست، ولی تشریفات گمرکی برای ورود آن طی نشده است و کسی جنس قاچاق می‌آورد. در اینجا خرید چنین کالایی که بدانیم قاچاق است و کار ما کمک به قاچاقچی و قانون‌شکن می‌شود، اشکال دارد.
اما اگر این کار کمک به او نباشد و اصل این کالا هم ممنوع شرعی یا قانونی نباشد، خرید و فروشش اشکالی ندارد.
در صورتی هم که شک داریم کالایی را که می‌فروشند قاچاق است یا نه، خریدش مشکلی ندارد ولی در اینگونه موارد احتیاط خوب است.
اگر کالای قاچاق لباسی است که پوشیدنش غیرقانونی نبوده و از نظر شرعی هم حرام نیست، ولی به صورت قاچاق وارد کشور شده و فرد نادانسته خریده است، حال اگر بپوشد و با آن نماز بخواند، نماز خواندن با آن اشکال ندارد، با این شرط که تبلیغ کالای قاچاق نباشد.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۱۶. آیا خرید از دست‌فروشان یا افرادی که اهل تخلف در معامله هستند حرام است؟ اگر کالا را خریده باشیم چه باید کرد؟
اگر دست‌فروش غیرقانونی کار می‌کند، به قانون‌شکن نباید کمک کرد و از او نباید خرید کنیم. همین کار خودش نهی از منکر است. در مرحله‌ی اول امر به معروف و نهی از منکر گفته شده ترک مراوده کنید؛ ترک مراوده یک مصداقش هم نخریدن از افراد متخلف است، حالا متخلف یا گرانفروش است یا اهل ربا و احتکار است یا اهل خدعه و فریب و قسم دروغ است، یا اینکه غیرقانونی کار می‌کند، یعنی در جایی که نباید کالایی بفروشد، کالا می‌فروشد؛ اگر کار او غیرقانونی است، ما نباید از او خرید کنیم.
اما اگر کالایی که از نظر قانون کشور فروشش ممنوع نیست ولی در جایی به فروش رسیده که غیرقانونی است و الان خریده شده است، استفاده از آن اشکالی ندارد.

۱۷. خانواده‌ام مشغول خرید جهیزیه برای من هستند، ولی من هرچه از آنها خواهش می‌کنم که همه‌ی اجناس را ایرانی بخرند تأثیری در آنها ندارد و چون با پدر و مادرم مواجه هستم، نمی‌توانم خیلی سخت بگیرم و در مقابل آنها محکم بایستم و آنها را از خودم برنجانم. آیا باید در مقابل این کار آنها بایستم یا حرف رهبرم را زمین بگذارم؟
احسنت به چنین دختر خانمی؛ امیدواریم همه‌ی دختر خانم‌ها اینگونه فکر کنند. یعنی به فکر پیشرفت کشور و استفاده از کالاهای کشور خودشان باشند. البته توصیه شده که کاری نکنید پدر و مادرتان رنجیده شوند، احترام آنها را حفظ کنید و اگر با استدلال و دلیل و حرف منطقی آنها را قانع کنید خوب است.
اما اینکه خدای ناکرده در مقابل آنها بایستید و به آنها بی‌احترامی شود یا آنها اذیت و آزار شوند، نباید این کار را کرد و باید احترام آنها را نگه دارید.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۱۸. فروشنده مجاز است چند درصد سود روی قیمتی که کالا را خریداری کرده یا خدمات مورد ارائه‌ی خود بکشد و آنها را بفروشد؟ این درصد باید علاوه بر هزینه‌ها باشد؟ یا اینکه بدون لحاظ هزینه‌ها؟
گاهی بر اثر تحریم‌ها افراد سودجویی بازار را متشنج می‌کنند‌، برخی از کالاها گران می‌شود و متدینین سؤال می‌کنند که کالایی را به قیمتی خریداری کردیم، اگر بخواهیم الان آن را با مثلاً ۱۰ درصد سود مشخص شده بفروشیم، دیگر نمی‌توانیم نمونه‌ی آن کالا را بخریم و متضرر می‌شویم. این سؤالی است که می‌پرسند.
جواب این است که به قیمت متعارف بازار بفروشید، نه به قیمتی که با موج ایجاد شده است. قیمت متعارف بازار ممکن است گران‌تر از قبل هم باشد، اما به اصطلاح خارج از انصاف نیست و اجحاف به مشتری نمی‌شود. با این شرایط اشکالی ندارد و می‌تواند به قیمت متعارف بازار بفروشد.
حالا آن درصد سود مشخص شده هم ملاک همیشگی برای همه‌ی کالاها نیست. گاهی وقت‌ها ممکن است افراد به درصد کمتری قانع باشند یا نباشند و درصد بالاتری بخواهند، مثلاً به خاطر اینکه کالایی هزینه‌ی بالاتری داشته مثل هزینه‌ی حمل و نقل، نگهداری یا انبارداری یا امثال اینها. پس قاعده‌ی کلی این است که قیمت متعارف بازار مراعات شود.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۱۹. اگر شخصی کالای معیوبی را خریداری کند، سپس آن را مرمت کند به‌طوری‌که عیب آن پوشانده شود و بعد بفروشد، حکم آن چیست؟
اگر عیب آن کالا را مرمت کرده و عیب به طور کامل از بین رفته است - حال ممکن است مقداری جزئی باقی مانده باشد که تأثیری در رغبت افراد ندارد - اشکالی ندارد. چون در فروش کالا می‌گویند اگر کالا عیبی دارد که اگر خریدار آن عیب را بفهمد، آن کالا را نمی‌خرد یا به این قیمت نمی‌خرد، اصطلاحاً می‌گویند آن عیب در رغبت افراد تأثیر دارد، در اینجا فروشنده باید خریدار را از آن عیب آگاه کند. اما اگر فروشنده عیب‌پوشی ‌کرد، مثلاً عیب را مرمت جزئی کرده، حالا می‌خواهد آن را به قیمت کالای سالم بفروشد و مشتری هم اصلاً متوجه آن عیب نمی‌شود، در اینجا اشکال دارد و جایز نیست و حتماً باید آن عیب به خریدار گفته شود. اگر فروشنده عیب را به خریدار نگفت و خریدار بعداً متوجه شد، اختیار فسخ معامله را دارد.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۲۰. اینجانب در مغازه‌ام کالای تولید ایران را که برند خارجی دارد می‌فروشم. آیا این کار جایز است؟
به اشتباه انداختن مردم که یک دروغ عملی است، حرام است. ممکن است برخی بگویند این عرف بازار است و همه می‌دانند.
در جواب باید گفت اینگونه نیست که همه بدانند، اصلاً اگر همه می‌دانند، دیگر این کار چه فایده‌ای دارد؟ پس معلوم می‌شود که بسیاری نمی‌دانند و به اشتباه می‌افتند. دروغ که حتماً نباید از زبان صادر شود، اگر کسی چیزی را بنویسد، یا برندی بزند، یا کاری انجام دهد که حکایت از مطلب غیرواقعی کند و طرف مقابل به اشتباه بیفتد، کذب است و اگر مشتری متوجه شود برندی که روی کالا بوده واقعیت ندارد حق فسخ معامله را دارد.
بنابراین اگر کالای داخلی را برند خارجی بزنند و افراد به اشتباه بیفتند و تصور کنند این کالا خارجی است، این کار حرام است. بیایید کالاهای خودمان را تبلیغ و ترویج کنید تا مردم رغبت بیشتری به آنها پیدا کنند. به مردم اعلام کنید این کالای ایرانی است، ببرید استفاده کنید، مقایسه کنید و به اهل فن نشان دهید، تا ببینید کیفیتش کمتر از خارجی نیست، بلکه بیشتر هم هست؛ نه اینکه یک گناه کبیره مرتکب شوید.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۲۱. آیا فقط خرید جنس خارجی اشکال دارد؟ یعنی آیا فروش جنس خارجی در مغازه بلااشکال است؟
آن چیزی که توصیه‌ی حضرت آقا بوده این است که افراد سعی کنند کالاهای ساخت داخل را استفاده کنند. اینکه شما می‌گویید من کالای خارجی را بفروشم، خب شما کالای خارجی را از کجا آورده‌اید؟ حتماً خریده‌اید دیگر. پس با این کار خود از آن توصیه‌ی خرید کالای ایرانی تخطی کرده‌اید. بنابراین به طور کلی استفاده از کالاهای داخلی توصیه‌ی حضرت آقا بوده است، حالا ممکن است در قالب خرید و فروش باشد یا در قالب استعمال؛ مثلاً فرد لباسی را می‌پوشد یا وسیله‌‌ی نقلیه‌ای را سوار می‌شود و امثال اینها.

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا


۲۲. آیا اگر تولیدکننده برای کاهش قیمت تمام‌شده و در نهایت ارزان شدن محصول از مواد اولیه‌ی نامرغوب استفاده کند اشکال دارد؟
اگر کالایی که تولید می‌شود مثمرثمر نیست و نمی‌شود از آن استفاده کرد و در این صورت خریدار متضرر می‌شود یا خسارت می‌بیند این کار قطعاً جایز نیست و حرام است. مثلاً کالا وسیله‌ی نقلیه‌ای است که به دلیل استفاده‌ی مواد نامرغوب در تولید آن، حادثه به بار می‌آورد یا اجاق گازی است که موجب حادثه می‌شود. این کار حرام است.
اما اگر آن‌طور نیست که استفاده‌ی او از موادی که مرغوبیت کافی را ندارد منجر به خسارت خریدار شود، ولی اگر اجناس مرغوب به کار ببرد، استفاده‌ی بهتری از آن کالا می‌شود یا طول عمرش بیشتر می‌شود و استهلاکش کمتر است؛ از این جهت ممکن است کالاها به درجه یک یا دو یا سه تقسیم شوند و افراد در حد توان و مورد استفاده‌شان آنها را خریداری کنند.

۲۳. بعضی از شرکت‌ها به علت نداشتن رقیب در عرصه‌ی داخلی، کالاهای بی‌کیفیت را به مردم عرضه می‌کنند و به حقوق مصرف‌کننده احترام نمی‌گذارند و کیفیت محصولات خود را هم افزایش نمی‌دهند. آیا در اینگونه موارد ورود محصولات خارجی برای ارتقای سطح محصولات شرکت‌های داخلی بهتر نیست؟
غالباً اینگونه نیست که شرکت‌های داخلی رقیب نداشته باشند، بلکه می‌شود بین شرکت‌های داخلی رقابت سالم ایجاد کرد. اگر امر به معروف و نهی از منکر به‌طور صحیح اجرا شود، بسیاری از شرکت‌ها کالای مرغوب تولید می‌کنند، یعنی ما بیاییم از کسانی خرید کنیم که کالای مرغوب تولید می‌کنند، این کار خودش یک تذکر عملی به آنها است؛ زیرا تولیدکننده متوجه می‌شود که اگر بخواهد بازار داشته باشد، اگر بخواهد مشتری داشته باشد، اگر بخواهد ورشکست نشود، باید کالای مرغوب تولید کرده و سطح کارش را بالاتر بیاورد. این نحوه‌ی رقابت داخلی ایجاد کردن بهتر است؛ نه اینکه ما بیاییم کالای خارجی خریداری کنیم و یک شرکت خارجی را تقویت کنیم تا یک شرکت داخلی بهتر بشود! و کالایی با کیفیت بهتر تولید کند!
مگر اینکه وضعیت استثنایی پیش بیاید و برای اینکه شرکت داخلی کالای مرغوب تولید کند، هیچ راهی نداشته باشیم جز اینکه کالای خارجی را وارد کرده و استفاده کنیم که آن هم وضعیت خاص خودش را دارد.


منبع : khamenei.ir

  • سید حبیب رضایی

حسادت های جهانی به قدرت ایران در مدیترانه

سید حبیب رضایی | جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ق.ظ


از جمله مسائل مهمی که مدتی است توجه کارشناسان و مقامات کشورهای مختلف را به طور حسادت‌برانگیزی به خود مشغول کرده، موضوع «نفوذ» جمهوری اسلامی ایران در منطقه به ویژه در کشورهایی مثل عراق، لبنان، یمن، سوریه، فلسطین و غیره است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از کیهان، این مسئله اما، برخلاف خوشحالی مردم مسلمان و غیرمسلمان این کشورها، باعث خشم و نگرانی عده‌ای از مرتجعین عرب و اربابان آمریکایی و صهیونیستی آنها شده است. این «نفوذ» فزاینده حتی، رسانه‌های غربی، عربی و صد البته عبری را به «فلسفه‌بافی» واداشته تا جایی که ایران اسلامی را با اتهاماتی چون، لشگرکشی، کشورگشایی، تشکیل هلال شیعی و غیره متهم می‌کنند.

جعفر بلوری اضافه کرد: مثلا وزیر خارجه کهنسال عربستان چند روز پیش در جریان دیدار با جان کری، به این مسئله اشاره کرد و مدعی شد ایران در حال بدست گرفتن کنترل عراق است و ...


روزنامه «واشنگتن پست» هم در 18 فوریه 2015 طی گزارشی مبسوط از عراق، به این «نفوذ و نگرانی»، به شکل توأمان اشاره کرد و نوشت: شاید هیچ چیزی نتواند به اندازه بیلبوردی که تصویر رهبر فقید ایران، آیت‌الله روح‌الله خمینی را به تصویر کشیده و در میدان «فردوس» بغداد نصب شده، تحولی که این روز‌ها در عراق جریان دارد را به نمایش بگذارد. این بیلبورد در مقابل ستونی نصب شده که تا پیش از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، مجسمه صدام روی آن بود... این بیلبورد تنها یکی از مجموعه تصاویری است که در سرتاسر بغداد نصب شده و تبلیغ‌کننده گروه‌هایی است که برای مبارزه با داعش شکل گرفته و حمایت ایران از این گروه‌ها را نشان می‌دهد... این روزنامه در نهایت به دولت آمریکا در خصوص پیامدهای این وضع هشدار داد و خواستار چاره‌اندیشی شد.


اما آیا، این نفوذ از جنس همانی است که امثال سعودالفیصل‌ها و واشنگتن پست‌ها می‌گویند؟ «جنس نفوذ ایران در منطقه» موضوعی است که در این وجیزه قصد پرداختن به آن را داریم.


الف- اولا باید اذعان کرد برخی تحولات در منطقه، در آشکار شدن شرایط فعلی(نفوذ فوق‌العاده ایران) بسیار موثر بوده‌اند. یکی از این تحولات که به تسریع در شکل‌گیری این شرایط منجر شده، ظهور پدیده منحوس داعش است. هیولای داعش وقتی در حال دریدن و بریدن بود، تمام مدعیان حقوق بشر در چپ و راست عالم، فقط به نظاره نشستند و بیانیه دادند. اگر هم ائتلافی تشکیل دادند، جز اینکه زیرساخت‌های سوریه یا پادگان‌های ارتش عراق را هدف قرار دهند، کار مهمی نکردند، کردند؟!
 اواسط مهر ماه سال جاری وقتی داعش مقدمات راه‌اندازی قتل عام مردم را می‌چید، سی ان ان به نقل از «مقامات آمریکایی» نوشت: حفظ کوبانی در اولویت آنها نیست و این مسئله نگرانی اصلی آنها نمی‌باشد!
ترکیه نیز وقتی با هجوم انبوه آوارگان مردمی این شهر کردنشین مواجه شد، نه تنها  به آنها کمکی نکرد بلکه جلوی فرار آنها را  نیز گرفت و به زنان و کودکان پناه نداد. این کشور با تجهیزات و خودروهای ضد شورش، به سرکوب آوارگان هم پرداخت. رهبران بعدها فاش کردند آنکارا به آنها پیام رسانده بود، تنها در صورتی حاضر به کمک است که آنها، سلاح به دست گرفته و با بشار اسد بجنگند!

یا مثلا، جیمز کلاپر، مدیر اداره اطلاعات ملی آمریکا در اسفند ماه سال جاری تصریح کرد که مقابله با داعش در اولویت ترکیه نیست.
اینکه، داعش ساخته و پرداخته غرب و رژیم صهیونیستی است که با هدف اسلام‌هراسی، جنگ‌افروزی، مسلمان‌کشی ساخته شده، اینکه نیروهای ویژه ارتش عراق چند روز پیش مستشاران نظامی اسرائیل را در مرکز فرماندهی داعش واقع در الانبار دستگیر کردند و ... بماند.


ایران در چنین شرایطی، بدون توجه به دین و مسلک مردم، به کمک برادران و خواهران خود در عراق و سوریه، لبنان و فلسطین شتافت؛ البته نه با لشگرکشی نظامی، بلکه با مستشار نظامی، دارو، غذا، سلاح و...آن هم بی‌منت. غزه، لبنان، جرف‌الصخر، آمرلی، بوعجیل، العلم و اینک تکریت اینگونه حفظ یا آزاد شدند. موارد یاد شده، ادعا نیست، اظهارات مقامات و شخصیت‌های همین کشورهاست.


1-«برادران ایرانی بدون هیچ‌گونه منّت و چشمداشتی به نیروهای عراقی در نبرد با تروریست‌ها در صلاح‌الدین و دیالی کمک می‌کنند... اگر جمهوری اسلامی ایران و سردار سلیمانی نبود، داعش اکنون در بغداد بود...»(هادی‌العامری، فرمانده نیروهای مردمی سپاه بدر)


2- « ایران پیشتاز بود. این کشور از هفته اول یک پل هوایی برای انتقال اسلحه به عراق، منطقه کردستان و بغداد ایجاد کرد و این مسئله پنهان نبود... من شکی ندارم که ایرانی‌ها صادقانه از عراق حمایت می‌کنند زیرا تهدید داعش فراتر از عراق رفته است ... دخالت سریع ایران برای کمک به عراق، مسئله‌ای راهبردی بود و حتی در آغاز درباره اینکه چگونه پول سلاح ایران به این کشور داده شود، تفاهمی صورت نگرفت.» (نخست وزیر عراق در گفت وگو با روزنامه الحیات و در پاسخ به این سوال که آمریکا و ایران، کدامیک اول به عراق در برابر داعش کمک کردند)طبق گفته مقامات رسمی کشورمان، دستکم 8 کشور در منطقه نیز، رسما از ایران برای کمک به مبارزه با تروریسم، کمک خواسته‌اند.

ب- آنچه گفته شد، بدین منظور نبود که بگوییم، «کمک‌های مالی یا نظامی ایران به کشورهای همسایه باعث محبوبیت و نفوذ آن در منطقه شده است.» مسئله فراتر از این حرف‌هاست؛ چرا که اگر این گونه بود، عربستان با آن همه پول باد آورده و آمریکا با آن همه سلاح و جنگ‌افزار و لشگرکشی‌ها می‌بایست، محبوب‌ترین کشور در بین مردم منطقه می‌بودند نه منفورترین.


واقعیت این است که با رفع برخی موانع (سقوط صدام) و وقوع برخی تحولات (بروز داعش) -که از قضا هر دو به عمد و با اهداف شیطانی روی کار آمده یا حمایت و تقویت شده‌اند- شرایطی در منطقه حاکم شده که در نهایت محبوبیت و نفوذ انقلاب اسلامی ایران اجازه بروز یافت. چه بسا که اگر، دیکتاتورهایی مثل صدام یا خاندان آل سعود، آل خلیفه و آل ثانی نبودند، این مودت و دوستی از سال‌ها پیش یعنی از بدو وقوع انقلاب اسلامی بروز می‌یافت. اگر دولت‌ها در این کشورها -که با واژه انتخابات کاملا بیگانه‌اند- با رای مردم روی کار آمده بودند، به قطع و یقین این الفت و برادری با 36 سال تاخیر بروز نمی‌یافت. این فقط تحلیل ما نیست؛ فرید زکریا، تحلیلگر رسانه‌های مشهور آمریکایی نیز در کتاب «آینده‌ آزادی: دموکراسی غیرلیبرال در داخل و خارج» (2003) به آن اذعان کرده و هشدار می‌دهد، در جوامع شرقی باید دموکراسی و حتی انتخابات را کنار گذاشت و به لیبرالیسم چسبید چرا که در غیراین صورت، کشورها به سمت ایران متمایل خواهند شد.


نکته جالب دیگری که در این بین، اشاره کردن به آن خالی از لطف نیست اینکه، همانطور که اشاره شد، هم تکفیری‌های تروریست و هم دیکتاتورهایی مثل صدام، با اهداف شیطانی مورد حمایت غرب بوده و هستند. اما همین دو مسئله سرانجام باعث حکومت انقلاب اسلامی بر دلها شد. به قول معروف، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.


حسنین هیکل، سردبیر کهنه‌کار و معروف روزنامه مصری الاهرام در این باره جمله زیبایی دارد. وی که افتخار زیارت امام‌خمینی(ره) را دارد می‌گوید: «ایرانی‌ها دو بار به مدیترانه آمدند. بار اول در دوره هخامنشیان و با زور اسلحه و قوای نظامی. آن بار دوام زیادی نیاوردند، چرا که فقط سرزمین‌ها را تسخیر کرده بودند و بار دوم در دوران انقلاب اسلامی، این دفعه اما، ماندگارند زیرا، بر دل‌ها حکومت می‌کنند.»

مبنع : شبکه خبر

  • سید حبیب رضایی